#دانشجوی_دلبر_من(#دوجلدی)
دو جلد در یک فایل
🌱نویسنده: #محدثه_ا
🌱ژانر : #عاشقانه| #استاد_داشنجویی| #طنز| #کلکلی| #غمگین| #همخونه_ای
خلاصـــــه:
“آیسان” من : مامان من چن بار بگم آخه… من خونه عمو رامسین نمی یام. مامان: دختر زشته عموت حالا به شب مارو برای شام دعوت کرده تو نیای. من: تو که میدونی من از حسام بدم می یاد. بگو فردا امتحان داشت نیومد. مامان: اون ک با تو کاری نداره همیشه تو دعوا رو باهاش شروع میکنی. من: واقعا ک… همه چیز افتاد تقصير من. مامان: مگه دروغه… ما پایینیم زود آماده شو بیا پشت بند حرفش از اتاق بیرون رفت. هوففف کلافه ای کشیدم و به دیوار روبروم خیره شدم…