PDF نسخه کامل رمان گیانم
نویسنده سحر تقی زاده
ژانر عاشقانه -اجتماعی -تراژدی
خلاصه رمان: سیتاوک دختر جوانی که وکیل حرفهای است، پرونده قتلی مشکوک را به دست میگیرد؛ اما در راه حل این پرونده با خطراتی مواجه میشود که فرار از آن عاقبتش جان گیرد…
قسمتی از رمان گیانم :
نگاهش رو به من که دوخت چشم هاش کاسه خون شده بود؛ راستش ازش ترسیدم. گوشیم رو روی کاناپه پرت کرده و کمی نزدیکم شد. –که هم بلاگر هم با پسر حرف میزنی؟! به چشمهای ترسناکش خیره شدم. بزاق دهنم رو قورت داده و سعی کردم قانعش کنم!-ب… ب خدا داداش مجازیمه! چشم هاشو بسته و سعی کرد خودش رو کنترل کنه؛ من چه میدونستم این میرغضب غیرتی تشریف داره آخه! وگرنه که به این اینیستای لعنتی نمیرفتم!-تو خیلی غلط میکنی با پسر مردم حرف میزنی! دستش رو بالا برد که محکم چشم هام رو روی هم فشار داده و دست هام جلو صورتم گرفتم؛ ولی بعد گذشتن چند ثانیه و احساس نکردن درد چشم هامو باز کرده و دست هامو پایین آوردم.
دیدم که با چشم هایی که هاله ای غم توشه نگاهم میکنه! دستش رو آروم پایین آورده و دستمو داخل دستش گرفت. روی دستمو آروم با انگشت شستش نوازش کرده و گفت:-این رو یادت باشه من هیچ وقت روی تو دست بلند نمیکنم! سرمو پایین انداختم که گوشیم رو دستم داد و گفت:-به جز من با هیچ پسری حرف نمیزنی! باشه؟! باشهای گفتم که لبخند ارومی زده و از شونه هام گرفته کمکم کرد که دراز بکشم. خودش هم باز رفت پشت میزش نشست. به گوشیم دست نزدم و لپ تاپ اون رو برداشتم. به نت وصل شدم که رمز نخواست، فکر از قبل رمز داده بود بهش که باز باشه. به گوگل رفته چندتا انیمیشن دانلود کردم. بعد نیم ساعت که دانلود شدن، از جام بلند شدم و مثل همیشه چشم هام و مظلوم کردم.
نگاهم کرد و سعی کرد لبخندش رو بخوره. دستش رو روی لب هاش کشید و گفت:-چی میخوای؟! چشم هام و بیشتر مظلوم کرده و سرم رو خم کردم که موهایم چتروم روی صورتم ریخت و گفتم:-عمویی میگی چیسب و پوفک و لباشک بیالن؟! این بار دیگه واقعا لبخند گرمی زد که چال گونه هاش نمایان شد. جیغی کشیدم که بیچاره خودش ترسید و فوری گفت:-چی شده؟! از جام بلند شدم و نزدیکش رفتم، گفتم بخند، چند بار گفتم که بعدش لبخندی زد باز چال گونه هاش نمایان نشد. دستمو داخل چال لپ هاش کرده و خندیدم.-ای جان چال گونه! چاتای بیچاره که هنوز تو شک بود با شنیدن حرفم اینبار دیگه قهقهه زد که در زده شد و بعدش باز شد که مامان غزاله داخل اومده و با لبخند نگاهمون