PDF رمان :سس خردل جلد اول
نویسنده :فاطمه مهراد
ژانر:عاشقانه
تعداد صفحه:1815
خلاصه رمان:
ناز دختر فقیری که برای اینکه خرجش رو در بیاره توی ساندویچی کوچیکی کار میکنه. روزی از روزا، این دختر سر به هوا به یه بوکسور معروف، امیرحافظ زند که هزاران کشته مرده داره، ساندویچ پر از سس خردل تعارف میکنه و غافل از اینکه امیرحافظ به سس خردل حساسیت داره و نمیدونه. قراره بخاطر این سس خردل زندگیشون بهم گره بخوره! …
قسمتی از رمان سس خردل :
با هم وارد خونه شدیم و من با ذوق جیغ زدم: سلااااااام.
صدای خندون و خوشحال بابا بلند شد: دخترم اومده ناز دونم اومده. خوش اومدی خوشگل بابا.
امیر حافظ با لبخند کمرنگی مارو میدید که پریدم تو اتاق.
-چطوری مرد جذاب من؟
بابا به سختی یکم ویلچرش هل داد: تورو اینجوری میبینم جون به تنم برمیگرده.
ذوق زده نگاهش کردم: بابا یکی رو آوردم ببینی شاخ در میاری.
آروم خندید: كیو؟
-کراش بچگی هام.
-باز توهم زدی دختر؟
تخس نگاهش کردم: عه بابااااا…
خندید: جونم؟
با غیض به امیر حافظ اشاره کردم …
-ایشون کجاشون توهمه، کراشمه کراششش…
بابا سرچرخوند و با دیدن امیر حافظ چشماش گرد شدن.
قهقهه زدم: چی شد عشقم؟ چرا هیچی نمیگی؟
بابا گیج خندید: يعني واقعا؟
امیر حافظ أروم خندید. -سلام پدرجان. خوب هستین؟
-شکر خدا خوبم شما خوبین؟
قبل از اینکه امیر حافظ چیزی بگه اشاره کردم به داخل: بفرمایید داخل.
سری تکون داد و خواست کفشاش در بیاره که تند گفتم: شما عادت ندارین در نیارید!
ولی اون با اخم سری تکون داد: نمیشه هر جا آدابی داره.
و کفشاشو در آورد و وارو خونه شد.
نفس عمیقی کشیدم و وارد خونه شدم با عشق سر بابا رو بو…سی… دم و با گفتن (میرم یه چیزی بیارم بخورید) رفتم تو آشپزخونه