PDF نسخه کامل رمان :کینه کش
نویسنده :راز انصاری با لینک مستقیم
ژانر عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحه: 2292
نسخه کامل قابل اجرا بر روی موبایل و کامپیوتر
معرفی رمان کینه کش :
رمان کینه کش به قلم راز انصاری، داستانی از دل دختران بیگناه است که قربانی یک رسم غلط میشوند.
تیراندازی در عروسی، که همه را به حجلهی عزا میبرد.
رمان در ژانر عاشقانه، اجتماعی نوشته شده.
روایت بسیار زیبا و قلمی قوی دارد.
داستان دختری که نامزدش آرش، در شب عروسیشان هنگام تیراندازی کشته میشود و نام عروس شوم روی او میماند.
اما برادرشوهرش، اسمش را پشت او میگذارد و…
مقدمه رمان کینه کش :
او تقاصِ چه کسی را پس می داد!؟
هیچکس!!
تقاصی در کار نبود…
“آرش” فقط قربانی شده بود…
همچون دیگر عروس و دامادان یا اقوامی که قربانیِ این رسم غلط شدند.
رسمی که از دیرینه در قوم شان پابرجا بود.
در سالیان گذشته صدها نفر به خاطر این آیین، زخمی و ناتوان شدند…کشته شدگان که بماند….
اما هنوز این رسم در عروسی ها و عزاهایشان برقرار است.
برخی ریش سفیدان بارها درخواست کردند که آیین “تیراندازی هوایی” از مراسم سرور و غم شان پاک شود.
اما برخی دیگر اسلحه و تفنگ را نماد غرور، قدرت و حماسه سازی می دانستند و به عواقب خطرناک و خانمان سوز اش فکر نمی کردند.
همان هایی که نسل به نسل و سینه به سینه این باور را به کودکانشان می آموختند.
باور اشتباهی که صدها نفر را به کام مرگ فرستاد یا صدمه دیده و هراسان کرد.
زنانی که با لباس سفید در کنار عشقشان پایکوبی می کردند و لحظه ای بعد پیست رقص و عشق بازی، قتلگاه آنها شد و پیراهنشان با خون خودشان گُلگون شد.
مردانی که با هزار امید و آرزو در بهترین شب زندگیشان به جای حجلهی دامادی، حجلهی عزا نصیبشان شد و به پیشواز مرگ رفتند.
علاوه بر این، زیاد بودند کودکان، نوجوانان، جوانان و بزرگانی که عزرائیل امانشان نداد و در وقتِ شادمانی جان آنها را گرفت.
مادران و پدرانی که داغِ اولاد بر دلشان نشست.
انسان های بی گناهی که گلوله و ساچمه آسیب بدی بر جسمشان نشاند.
تلخ تر از همه، سرنوشت دخترانِ بی گناهی بود که به واسطهی این گونه حادثه ها “خون بس” شدند و با دنیای آمال و آرزوهایشان وداع کردند.
اما چه سود!؟
هنوز هم که هنوز است رسم تیراندازی میان عروسی و عزا در بسیاری از اقوام پا برجاست…
و هنوز هم که هنوز است قربانی می گیرد…
به امید روزی که این گونه رسوم خطرناک از قبایل و اقوام ایران زمین، پاک، و برای همیشه به گورستان خیال سپرده شوند…
خلاصه رمان کینه کش :
رمان کینه کش به قلم راز انصاری، داستان زندگی دختری است که قربانی رسم غلط یک روستا میشود.
تیراندازی توی عروسی، که باعث قتل همسرش میشود و مردم روستا او را عروس شوم میخوانند.
داستان از جایی شروع میشود که برادر شوهرش آذرخش ملک زده، اسمش را به نام خود میزند و…
مقداری از متن رمان کینه کش :
آب دهانش را فرو داد.
_سلام خانم…خوبین!؟
_ممنونم عزیزم…بفرمایید.
_راستش…چیزه…من امروز یه تصادف کوچیک داشتم و حالم زیاد مساعد نیست…میشه مرخصی برام رد کنید!؟
برخلاف آقای عباسی، خانم تارخ بسیار مهربان و دلسوز بود:
_ای وای خدا بد نده…الان حالت چطوره!؟
_خوبم خداروشکر زیاد آسیب ندیدم.
_مشکلی نیست گلم امروز استراحت کنید.
_ممنونم…خدانگهدار.
پوفی کشید و سرش را به پشتیِ صندلی تکیه داد.
افسون نگران نگاهش کرد:
_مطمئنی نمیخوای بریم دکتر!؟
_خوبم…خوبم دورت بگردم.
نگرانی مادرش را درک می کرد.
تاکسی وارد کوچه شان شد و با عذاب آهی کشید.
برخلاف دیگران، هیچ گاه از نزدیک شدن به خانه خوشحال نبود و حاضر بود کل شبانه روز در بیرون خانه کار کند اما ساعتی را درون آن چهار دیواری نحس نگذراند…
وارد خانه که شدند، قصد داشت یک راست به طرف اتاقش برود که صدای پدرش متوقف اش کرد:
_سالمی!؟
پوزخندی به حرفش زد:
_اگه ناراحت نمیشین، بله…سالمم.
_دختر نادون!!
مهرو عادت کرده بود به این گونه کلمات و حرف ها…دلش می خواست برود و از شر این خانه و آدم هایش راحت شود.
بی توجه به حرف بابک گام بعدی را برداشت که مادرش به دفاع از او برخواست:
_چی میگی مرد؟! چی کار به دخترم داری!؟