مقدمه :
در طبقه بندی بین المللی عملکرد و سلامت ، معلولیت به عنوان یک اصطلاح چتری برای آسیب ها ،محدودیت های کارکردی و مشارکتی مطرح شده است .بنابراین، تعریف عدم معلولیت و معلولیت بر اساس یک الگوی زیستی ، روانی و اجتماعی تبیین می شود ؛ چرا که معلولیت نتیجه یک اختلال یا ناتوانی است که از انجام یک یا چند نقش طبیعی که مبتنی بر سن ، جنس و سایر عوامل اجتماعی و فرهنگی است ، می کاهد یا جلوگیری می کند. معلولان بزرگ ترین اقلیت غیر نژادی در جهان می باشند که 10 درصد جمعیت دنیا (حدود 650 میلیون نفر )حداقل با یکی از انواع معلولیت زندگی می کنند(لوکاس –کاراسکو وهمکاران،2011). تاثیری که معلولیت بر وضعیت اجتماعی –روانی فرد بر جای می گذارد غیر قابل انکار است؛ چرا که معلولیت جدا از محدودیت ها یا مشکلاتی که از نظر کنشی در فرد معلول ایجاد می کند ، ممکن است تاثیرات سوءروان شناختی بر شخصیت فرد معلول داشته است(گالاکسی و همکاران2011).نتایج پژوهش های متعدد مطرح می کنند که افراد معلول با مشکلات و آسیب های متنوع و متعددی در روابط بین فردی ، محیط های تحصیلی –شغلی و حوزه های هیجانی –رفتاری روبرو می شوند( تکی نارسلن و سوتیو گلا2007) . دانش آموزان معلول، رضایت کمتری از زندگی عادی خود و فعالیت های مربوط به مدرسه دارند، احساس مثبت کمتری درباره ی زندگی و تعاملات اجتماعی دارند و نسبت به همتایان سالم، احساس تعلق کمتری نشان می دهند ( واتسون وکیث 2002 ) .
در بین افراد با ناتوانی های گوناگون، معلولین با ناتوانی های جسمی –حرکتی از محدودیت های خاصی رنج می برند معلولیت جسمی بخشی از طیف وسیع معلولیت ها هستند و به دسته ای از ناتوانایی ها اطلاق می شوند که باعث می شود فرد نتواند به مدت حداقل 6 ماه از اندام خود و یا بخشی از آن به طور موثر استفاده نماید.