مقدمه
شاخص های بهرهوری عمومی:
برای اندازه گیری سطح بهرهوری در یک نظام (سیستم) از شاخص های بهرهوری استفاده می گردد . به طور کلی هر نسبتی که متشکل از ستاده سیستم در صورت و نهاده سیستم در مخرج باشد شاخص بهرهوری شناخته می شود . ولی ارزش تمامی انها در چرخه بهبود بهرهوری یکسان نیست . شاخص هایی در این چرخه مناسب شناخته میشوند که دارای سطح مطلوبی از ویژگیهای ذیل باشند.
قابلیت محاسبه
شاخص هایی که برای اندازه گیری بهرهوری انتخاب میشوند باید امکان محاسبه آنها به سهولت وجود داشته باشد چرا که در غیر این صورت مشکل بودن محاسبه به خصوص در آغاز راه اندازی سیستم اندازه گیری به مانعی برای استقرار آنها مبدل خواهد شد.
قابلیت محاسبه یکنواخت در طول زمان
نظر به اینکه بخش عمده ای از تحلیلهای بهرهوری بر محور مطالعه روند بهرهوری استقرار می یابد ، لازم است شاخص های بهرهوری در دورههای زمانی مختلف به صورت یکنواخت و بر پایه تعریفی مشابه قابل محاسبه باشند .
دقت
شاخص هایی که برای اندازه گیری بهرهوری انتخاب میشوند باید داده های آنها با دقت در دسترس باشد عدم دقت درانتخاب داده ها می تواند به تحلیل اشتباه بخصوصدر مطالعات مقایسه ای گردد .
عینی ، ملموس و قابل فهم بودن
شاخصهای بهرهوری باید برای تصمیم گیران معنی دار و قابل فهم باشدو ساز و کارهای عملی منجر به تغییرات آنها نیز برایشان مشخص باشد .
جامعیت
شاخص های منتخب باید تمامی سیستم را پوشش دهند تا امکان ایجاد تصویری فراگیر از بهرهوری سیستم فراهم گردد .
همگن و همسان بودن
شاخصهای منتخب بهرهوری باید مبنای محاسباتی مشترك و همخوان با هم داشته باشند
قابل تجدید بودن
شاخص های منتخب بهرهوری نباید مختص به زمان خاصی باشند بلکه باید در دوره های مختلف زمانی محاسبه آنها با اعتبار و دقتی مشابه ممکن باشد .
قابلیت کنترل
شاخص های منتخب باید توسط سیستم قابل کنترل باشند، به عبارت دیگر به درون سیستم معطوف باشد و توانایی های درونی سیستم را نمایش دهند
قابلیت تعیین کیفیت
کیفیت شاخص های بهرهوری باید قابل تعیین باشد تا بتوان کیفیت سیستم اندازه گیری و تحلیل را تحت کنترل نگهداشت.
قابلیت تحلیل
شاخص ها باید با ساختارهای متداول فکری و توانایی های فکری استفاده کنندگان تناسب داشته باشد و در
فرآیندهای تصمیم گیری سیستم قابل تحلیل و استفاده باشند
این شاخص ها معمولا در بحث مفاهیم اقتصادی کلان جهت سنجش بهرهوری بخشهای اقتصادی مورد اسفاده قرار می گیرد که عبارتند از:
الف) بهرهوری نیروی کار: ( LABOUR PRODUCTIVITY )
نیروی کار مهمترین داده در تولید کالا ها و خدمات محسوب می شود. بهرهوری نیروی کار را از تقسیم ارزش افزوده بر متوسط تعداد شاغلین یا نفر ساعت کار در طول سال مالی محاسبه می کنند. اسکرام (2009) بر روی بهرهوری نیروی انسانی و ارتباط آن با فشار روانی وارده بر روی کارکنان تحقیقی را انجام داده است. مطمئناً سلامت روانی و فیزیکی کارکنان امری مهم برای یک سازمان به شمار می رود به گونه ای که هر چقدر یک سازمان بتواند از فشارهای روانی وارده بر کارکنان بکاهد، به نوعی توانسته است بهرهوری نیروی انسانی خود را افزایش دهد. اسکرام اینگونه نتیجه گیری می نماید که خستگی و فشار روانی باید در استراتژیهای مدیریت منابع انسانی HRM اثربخش مورد توجه قرار گیرد و در این راستا ایجاد روشهای ارتباطی خوب را به عنوان یکی از راهکارهای مؤثر در داشتن روحیه مناسب در کار کارکنان معرفی می نماید . گوپتا (2008) موضوع برخورد تیم های چند فرهنگی در سازمان و اثر آن بر روی بهرهوری نیروی انسانی و در نتیجه بهرهوری کل سازمان را مورد توجه قرار داده است. وی خاطر نشان می گردد که علیرغم وجود کارکنان در لایه های مختلف یک سازمان، آنها متعلق به فرهنگ های متفاوتی هستند که وی آنها را تیم های چند فرهنگی نامیده است. این تیم ها در نحوه ی برخورد با یک مشکل و مسأله، بطور ناخودآگاه تحت تأثیر فرهنگی قرار می گیرند که با آن فرهنگ در مراحل مختلف و لایه های مختلف سازمان رشد یافته اند. وی برخورد اینگونه تیم ها را در میزان بهرهوری نیروی انسانی و در نتیجه بهرهوری کل سازمان مؤثر می داند. اعضاء این تیم ها در وهله اول باید با افراد بطور متفاوتی ارتباط برقرار نمایند. رهبرانی که دارای ارتباطات مؤثر در این زمینه می باشند در حل و فصل مشکلات پیش آمده و سازگاری افراد مختلف یک تیم در کنار هم، از توان بیشتری برخوردارند. وی سبک های رهبری، آموزش های میان فرهنگی و رهبر تیمی را از عوامل مؤثر در مواجهه با تیم های چندفرهنگی برمی شمارد.
ب) بهرهوری سرمایه:
بهرهوری سرمایه از تقسیم ارزش افزوده ایجاد شده در طول یک سال مالی به مجموع ارزش دارایی های ثابت در آن سال حاصل می شود و میزان کارایی را دارایی ها را منعکس می نماید. به عبارتی دیگر نتیجه این محاسبه نشان می دهد که در قبال هر واحد سرمایه ثابت چه میزان ارزش افزوده ایجاد می کند.
ج) بهرهوری مواد:
از تقسیم ارزش افزوده ایجاد شده در طول یک سال مالی به مجموع ارزش مواد اولیه مصرف شده در جریان تولید کالا ها و خدمات در آن سال حاصل می شود. با کمی دقت و صرفه جویی در مصرف مواد به نتایجی باور نکردنی در بهرهوری دست می یابییم ، که این مواد شامل مواد خام مستقیم و غیر مستقیم است. در این رابطه باید انتخاب مواد اولیه بطور مناسب صورت گیرد. فرایند تولید کنترل شود. استفاده از ضایعات ، وازده ها ، پس مانده ها نیز کنترل گردد. بالا بردن کیفیت مواد اولیه با استفاده از فرایندهای آماده سازی ، بهبود بخشیدن مدیریت انبار و جلوگیری از نگهداری مازاد در انبار و افزایش منابع عرضه باید در نظر گرفته شود و کنترل گردد.
د) بهرهوری انرژی:
از تقسیم ارزش افزوده به ارزش یا مقدار انرژی مصرف شده برای تولید کالاها و خدمات در طول یکسال مشخص حاصل می شود. برای بررسی كارایی مصرف انرژی از شاخص های متعددی می توان استفاده نمود در سطح كلان، بهرهوری انرژی از تقسیم میزان تولید ناخالص داخلی به مقدار انرژی مصرفی و شدت انرژی نیز از تقسیم میزان مصرف انرژی به تولید ناخالص داخلی حاصل می شود. میزان تولید كالاها و خدمات به ازای مصرف هر وا حد انرژی را بهرهوری انرژی می نامند.
از آنجاییكه بهرهوری انرژی در زیرمجموعه شاخصهای بهرهوری جزئی قرار م یگیرد، لذا در ابتدا لازم است شاخصهای بهرهوری جزئی عوامل تولید تعریف شود. در ادبیات بهرهوری، شاخصهای بهرهوری جزئی از تقسیم ارزش افزوده بر مقدار یك نهاده معین بدست می آید. بنابراین، بهرهوری انرژی عبارت است از نسبت ارزش افزوده بر مقدار انرژی مصرفی كه این نسبت بیانگر متوسط ارزش افزوده ایجاد شده به ازای هر واحد انرژی مصرفی است . بنابراین، مقصود از بهرهوری انرژی ، همان بهرهوری متوسط انرژی بوده و این شاخص نیز، معكوس شدت انرژی است. عامل دیگری كه می تواند بر بهرهوری انرژی تأثیر بگذارد، پیشرفت فنی است. اگر پیشرفت فنی در نهاده ها تجسم یابد، افزایش استفاده از نهاده ها منجر به انتقال منحنی تولید بطرف بالا گردیده و در نتیجه، حداكثر تولید قابل حصول ارتقاء خواهد یافت. بطور كلی، تكنولوژی، مبین رابطه میان نهاده و بازده تولید است. پیشرفت تكنولوژی منجر به بهبود در شیوه های تولید می شود و این بهبود باعث افزایش بهرهوری خواهدشد. بنابراین، سرمایه گذاریدر تكنولوژی های جدید و كارآمد، موجب صرف هجویی در مصرف انرژی شده و بهرهوری انرژی نیز افزایش می یابد.
متغیر دیگری كه بر بهرهوری انرژی مؤثر است، قیمت نسبی انرژی می باشد. برای نشان دادن اثر قیمت نسبی انرژی بر بهرهوری انرژی از فرض بازار رقابت كامل استفاده می كنیم. در شرایط رقابت كامل، تولید كننده تا جایی از انرژی استفاده می كند كه ارزش تولید نهایی انرژی برابر با قیمت انرژی باشد. افزایش بهرهوری انرژی تنها زمانی محقق خواهد
شد كه قیمتهای عوامل تولید بتوانند هزینه های واقعی نهاد هها را منعكس كنند. در چنین شرایطی تولیدكنندگان در مصرف انرژی كاراتر عمل كرده و حتی می توانند تركیب های مختلف نهاد هها را برای كاهش هزینه های تولید مورد استفاده قرار دهند. برای بدست آوردن رابطه بهرهوری انرژی با قیمت نسبی آن، فرم عمومی یك تابع تولید از نوع كاب-داگلاس را با سه عامل نیروی كار، سرمایه و انرژی در نظر می گیریم:
Y= 〖AK〗^α L^β E^γ
كه در آن A پارامتر بهرهوری كل عوامل و γ ،α ، β به ترتیب کششهای تولیدی نیروی کار ، سرمایه، انرژی می باشد . در حالتی که بازدهی ثابت نسبت به مقیاس وجود داشته باشد ، می توان نشان داد رابطه بهرهوری انرژی با قیمت نسبی آن به صورت زیر است.
〖AP〗_(E=) P_(E/P)/γ
بنابراین بهرهوری انرژی (APE) رابطه مستقیم با قیمت نسبی انرژی P_E/P دارد.
یكی دیگر از عوامل تأثیرگذار بر بهرهوری انرژی تغییر در تركیب منابع انرژی مصرفی است. افزایش سهم مصرف حامل انرژیی كه كارآیی بالاتری در مقایسه با سایر انرژی ها دارد می تواند منجر به افزایش كارآیی و بهبود بهرهوری كل انرژی شود.
دستمزد واقعی نیروی كار یكی دیگر از عوامل مؤثر بر بهرهوری انرژی است . معمولاً با افزایش دستمزدهای واقعی، انگیز ه نیروی كار برای انجام كار بهتر افزایش م ییابد و میزان تلاش، جدیت و دقت نیروی كار نیز بیشتر میشود. افزون بر این، افزایش دستمزد واقعی، انگیزه سرمایه گذاری در آموزش و ارتقای سطح سلامتی و بهداشت نیروی كار را افزایش
می دهد كه نتیجه اینها افزایش كارآیی نیروی كار است .با در نظر گرفتن تابع تولید و فرضهای رقابت كامل و همگن خطی،میتوان نشان داد رابطة زیر بین بهرهوری انرژی و دستمزدهای واقعی برقرار است:
AP_E =L/( E).W/β
بنابراین ، بهرهوری انرژی با دستمزد واقعی نیروی کار (W) و نیروی کار به مقدار انرژی مصرفی ارتباط مستقیم دارد.
همچنین، هزینه واقعی استفاده از سرمایه، یكی دیگر از عوامل مؤثر بر بهرهوری انرژی است. معمولاً با افزایش هزینه واقعی استفاده از سرمایه، سرمایه گذاری در طرحهایی صورت می گیرد كه از بازدهی بالاتری برخوردار هستند. علاوه بر این، با افزایش هزینه واقعی استفاده از سرمایه، هزینه فرصت عاطل ماندن تجهیزات و ماشین آلات بیشتر می شود و كارفرما سعی می كند از امكانات سرمایه ای حداكثر استفاده را داشته باشد. با در نظر گرفتن تابع تولید و فروض همگنی خطی و رقابت كامل،می توان نشان داد كه رابطه زیر بین بهرهوری انرژی و هزینه واقعی استفاده از سرمایه برقرار است:
AP_E= K/E.r/α
که در آن r هزینه واقعی استفاده از سرمایه است بنابر این بهره ری انرژی با هزینه واقعی استفاده از سرمایه و نسبت سرمایه به مقدار انرژی مصرفی ارتباط مستقیم دارد.
به غیر از عوامل كمی، عوامل كیفی همچون بكارگیری روشهای صحیح مدیریت مصرف انرژی و تغییر ساختار بخش صنعت و ... می توانند نقش مهمی را در افزایش بهرهوری انرژی داشته باشند .
ه) بهرهوری کل عوامل تولید: میزان کارایی و اثر بخشی استفاده کل عوامل تولید را که به صورت مشترک برای تولید خروجی کالا ها و خدمات مورد استفاده قرار می گیرد می سنجند. به عبارت دیگر به ازای یک واحد ریالی نهاده های مصرف شده چه میزان ارزش افزوده ایجاد شده است.
شاخصهای بهرهوری
با توجه به نقش تعيينکننده بهرهوری در رشد و توسعه اقتصادی کشور، تهيه شاخصهای بهرهوری مورد توجه قرار میگيرد. يک مقياس بهرهوری به بيان ساده نسبت يک شاخص مقداری از يک ستانده معين به يک شاخص مقداری از يک داده معين يا ترکيبی از چندين داده میباشد.
روشهای مختلفی به منظور سنجش بهرهوری وجود دارد از جمله روشهای مبتنی بر اقتصادسنجی و تخمين تابع توليد، روش حسابداری رشد و روش شاخص عددی. هر يک از اين روشها دارای مزايا و معايبی است و انتخاب روش برحسب محدوديتها و اهداف مورد نظر صورت میگيرد. اغلب سازمانهای بينالمللی و مراکز آماری کشورهای مختلف از روش شاخص عددی بهره میبرند. با توجه به مزايای روش شاخص عددی در محاسبات بهرهوری از جمله امکان مقايسهپذيری با کشورهای ديگر و سهولت بهروزرسانی، با استفاده از اين روش و با جمعآوری دادهها و آمارهای موجود، سری زمانی شاخص بهرهوری کار، سرمايه و بهرهوری کل اقتصاد ايران طی سالهای 1367 تا 1386 به تفکيک فعاليتهای اقتصادی محاسبه شده است.
تلاش براي بهبود و استفاده مؤثر و كارآمد از منابع گوناگون همچون نيروي كار، سرمايه، مواد، انرژي و اطلاعات، هدف تمامي مديران سازما نهاي اقتصادي و واحدهاي توليدي صنعتي ومؤسسات خدماتي است. وجود ساختار سازماني مناسب،رو شهاي اجرائي كارامد، تجهيزات و ابزار كار سالم، فضاي كارمتعادل و از همه مهمتر نيروي انساني واجد صلاحيت و شايسته از ضرورياتي هستند كه براي نيل به بهر ه وري مطلوب بايد موردتوجه مديران قرار گيرد .
. مشاركت كاركنان در امور و تلا شهاي هوشيارانه و آگاهانه آنان همراه با انضباط كاري مي تواند بر ميزان بهر ه وري در يك محيط پويا تأثير گذارد.
.روح فرهنگ بهبود بهر ه وري بايد در كالبد سازمان دميده شود كه در آن ميان نيروي انساني هسته مركزي را تشكيل مي دهد. يكي از مهمترين اهداف در هر سازمان ارتقاي سطح بهر ه وري آن است و با توجه به اين كه انسان در ايجاد بهره وري نقشي محوري دارد درخواست هاي او در سازمان اثري كليدي به جا مي گذارد..
تعاريف و مفاهيم
بهر ه وري عبارت است از به دست آوردن حداکثر سود ممکن با بهر ه گيري و استفاده بهينه از نيروي کار، توان، استعداد ومهارت نيروي انساني، زمين، ماشين، پول، زمان، مکان و … به
منظور ارتقاي رفاه جامعه، بهر ه وري در سطح فرد، سازمان و ملي تقسيم مي شود و داراي منابع و فوايدي از جمله: صرفه جويي در هزينه ها، ارتقاي شغلي کارکنان، ايجاد محيط کاري جذاب،
از منظري ديگر، بهر ه وري عبارت است از به حداكثر رساندن استفاده از منابع، نيروي انساني و تمهيدات به طريق علمي به منظور كاهش هزينه ها و رضايت كاركنان، مديران و مصرف كنندگان. تعاريف ديگر، بهر ه وري نيروي انساني را حداكثر استفاده مناسب از نيروي انساني به منظور تحقق اهداف سازمان با كمترين زمان و حداقل هزينه برشمرده اند.
امروزه بهر ه وري فراتر از کي معيار و شاخص اقتصادي است وبه عنوان کي رو کيرد جامع، کي فرهنگ و نگرش نظا مگرا و کي کلي از همه اجزا مطرح است.کريس آرگريس، وارن بنيس و رنسيس لكيرت استدلال کرد ه اند که براي دستيابي به تعهد کارکنان در کار، خشنودي شغلي و بهر ه وري، مشارکت آ نها در تصميم گيري امر حياتي و بنيادي است. بلچر معتقد است چالش بهر ه وري نياز به پاسخ متفکرانه و سريع دارد. استاف و گريفين ) ۱۹۹۱ (، در يک تحقيق
به کارکنان سازمان اجازه دادند تا کار خود را مجددا طراحي کنند و نسبت به فرآيند تصميم گيري در اين زمينه نيز مشارکت بيشتري داشته باشند که نتايج حاصل از اين تحقيق آن بوده است که ميزان بهر ه وري آنان افزايش پيدا کرده و هزينه هاي توليد کاهش يافت .
تعريف بهره وري
بهره وري عبارت است از به حداكثر رساندن استفاده از منابع،بهره وري تركيبي از كارايي و اثربخشي است. به بيان ساده بهره وري عبارتست از انجام درست كارهاي درست. نيروي انساني و تمهيدات به طريق علمي به منظور كاهش هزينه ها و رضايت كاركنان، مديران و مصرف كنندگان ، بهره وري نيروي انساني را حداكثر استفاده مناسب از نيروي انساني به منظور حركت در جهت اهداف سازمان با كمترين زمان و حداقل هزينه دانسته اند. بر اساس ديدگاه سازمان بهره وري ملي ايران، بهره وري يك نگرش عقلاني به كار و زندگي است. اين مانند يك فرهنگ بوده كه هدف آن هوشمندانه تر كردن فعاليتها براي يك زندگي بهتر و متعالي است. بهره وري عبارت است به دست آوردن حداكثر سود ممكن از نيروي كار، توان، استعداد و مهارت نيروي انساني، زمين، ماشين، پول، تجهيزات زمان، مكان و ... به منظور ارتقاء رفاه جامعه، به گونه اي كه افزايش آن به عنوان يك ضرورت، در جهت ارتقاء سطح زندگي انسانها و ساختن اجتماعي همواره مدنظر صاحبنظران سياست، مديريت و اقتصاد قرار دارد.
بهبود بهره وري موضوعي بوده است که از ابتداي تاريخ بشر و در کليه نظامهاي سياسي و اقتصادي مطرح بوده است. اما تحقيق در موردچگونگي افزايش بهره وري بطور سيستماتيک و در چهارچوب مباحث علمي تحليلي از حدود ۲۰۰ سال پيش به اين طرف بطور جدي مورد توجه انديشمندان قرار گرفته است.
واژه « بهره وري» براي نخستين بار بوسيله فرانسوا کنه رياضيدان و اقتصادان فرانسوي بکار برده شد. «کنه» با طرح جدول اقتصادي ، اقتدار هر دولتي را منوط به افزايش بهره وري در بخش کشاورزي مي دانست. در سال ۱۸۸۳ فرانسوي ديگري بنام ليتره بهره وري را دانش و فن توليد تعريف کرد. با شروع دوره نهضت مديريت علمي در اوايل سالهاي ۱۹۰۰، فردريک وينسلو، تيلور و فرانک و ليليان گيلبريث به منظور افزايش کارائي کارگران، درباره تقسيم کار ، بهبود روشها و تعيين زمان استاندارد، مطالعاتي را انجام دادند کارائي بعنوان نسبتي از زمان واقعي انجام کار به زمان استاندارد از پيش تعيين شده تعريف شد.