این پایان نامه در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی میباشد
چکیده :
هدف از این پژوهش بدست آوردن میزان اضطراب بیمارن قلبی بیمارستان بوعلی قزوین با استفاده از پرسشنامه ۱۶ عاملی کتل فرم E ( کتل ، ایبر ، تاتسوتوکا ، ۱۹۷۰ ) بود ، به همین منظور ۴۰ نفر از بیماران بیماسرتان بوعلی استان قزوین با روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند ، پرسشنامه ۱۶ عاملی شخصیت کتل ، فرم E ( 16PF-E ) با روش مصاحبه انفرادی تکمیل شد . با استفاده از تحلیل عاملی ، روایی آزمون مورد بررسی قرار گرفت . بر اساس نتایج بدست آمده
ارزش ویژه ۱۶ عامل بالاتر از یک بود که نشان دهنده وجود که نشان دهنده وجود روایی عاملی پرسشنامه است . با روش آلفای کرونباخ ، پایایی آزمون با خطای معیار اندازه گیری ۰۱۵/۱ برابر ۵۱/۰ به دست آمد . ضرایب روایی برای ۱۶ عامل حداقل شرط لازم را داشتند . پس از تحلیل داده ها ، به منظور تفسیر نمره های خام هر عامل به طور جداگانه هنجارهای درصدی و هنجار نمره های استاندارد دهگانه ( Sten ) تهیه گردید .
فصل اول
طرح تحقیق
طرح تحقیق :
بررسی وضعیت اضطراب بیماران قلبی بیمارستان بوعلی استان قزوین با استفاده از آزمون کتل .
واژه هاي كليدي :
اضطراب Anxiety ، بیمارن قلبی ، آزمون اضطراب ۱۶ عاملی کتل
مقدمه
اضطراب اغلب از زمان کودکی و طفولیت شروع میشود. بنابراین تشخیص علائم زود هنگام این اختلالات از اهمیت خاص کلینیکی برخوردار است. مطالعات در این زمینه روی دو قلوهایی که پدر و مادر مضطرب داشتند شروع شده و ثابت شده است که اختلالات اضطرابی به شدت در فرزندان دوقلوی والدین مضطرب، حتی آنانکه در محیطهای مختلف بزرگ شدهاند، بیشتر است. در این زمینه ژنهای مخصوصی که واسطههای شیمیایی مجزایی را تولید میکنند شناخته شده است
بیان مسئله :
استرس و اضطراب کلماتی هستند که در زندگی روزمره، برای توصيف حالات و احساسات بسيار استفاده میشوند: به طور مثال، بههنگام سخنرانی در برابر جمع، بههنگام امتحان، بههنگام مشکلات مادی، تاُخير سر يک قرار و … هنگامی که در شرايطی چون شرايط فوق، در سخنان خود از اين دو کلمه استفاده میکنيم، توجه چندانی به تفاوت موجود ميان آن دو نداریم. ولی به طور مثال هنگام سخن گفتن از مشکلات روحی شايع در کودکان و نوجوانان، بايد دقيق تر
بود و تفاوت ميان استرس و اضطراب را به خوبی درک کرد. در روانشناسی، اضطراب مرحلهی پيشرفتهی استرس مزمن است، که هنگامی به صورت يک مشکل بهداشت روانی در میآيد که برای فرد يا اطرافيانش رنج و ناراحتی بهوجود آورد يا مانع رسيدن او به اهدافش شود و يا در انجام کار های روزانه و عادی او اختلال ایجاد کند.
اضطراب هنگامی در فرد بروز میکند که شرایط استرسزا در زندگی او بیش از حد طولانی شود یا بهطور مکرر رخ دهد، و یا اینکه دستگاه عصبی بدن نتواند به مرحلهٔ مقاومت تنیدگی پایان دهد و بدن برای مدتی طولانی همچنان بسیج باقی بماند. در این صورت بدن فرسوده و در برابر بیماریهای جسمی و روانی (مانند اضطراب) آسیبپذیر میشود.
اهمیت و ضرورت تحقیق :
زمانی که افراد به مدت نسبتاً طولانی در معرض اضطراب مزمن (Chronic anxiety) قرار میگیرند، سیستمهای عصبی رتیکلوآندوتلیال (Reticlo endothelial system-R.A.S) آنها به گونهای خود را تنظیم مینمایند که فرد به طور طبیعی در حالت بیداری، هوشیاری بیشتری را نسبت به وقایع اطراف خویش نشان میدهد. این امر طبیعتاً سبب میشود که نیاز به محرک خارجی در آنها کمتر شده و تا زمانی که منبع اضطراب کشف و رفع نگردد به سوی درونگرایی متمایل میشوند. (بنزیگرـ ۱۹۹۹).
با توجه به موارد فوق مشاهده میشود که وجود اضطراب در افراد جامعه تأثیر بسزایی در میزان درونگرایی و برونگرایی آنها دارد. به گونهای که ممکن است یک فرد برونگرا در اثر شدت فشارهای وارده ناشی از اضطراب به تدریج به فردی درونگرا تبدیل شود و در صورتیکه این فشار همچنان ادامه داشته باشد ممکن است در افرادی که با مشاغل اجتماعی سر و کار دارند و باید در تعامل دایم با جامعه باشند سبب کاهش شدید کارآیی آنها بشود. این موضوع در جامعه معلمان بسیار حائز اهمیت است.
براساس دیدگاه آیزنگ نظریه یونگ مبنی بر اینکه «درونگرایی به عنوان یک حالت روانشناختی طبیعی در شرایط خاص محیطی است» کاملاً صحیح میباشد و این امر مبتنی بر خواص فیزیولوژیکی بدن است و به عنوان یک واکنش طبیعی در برابر اضطراب تلقی میشود.
از سوی دیگر افراد درونگرا در مواردی که جامعهشان افراد برونگرا مورد تقدیر و ستایش قرار میگیرند، دچار خجالت زدگی شده و احساس کم ارزشی میکنند (آرون ـ ۱۹۹۶).
همچنین بسیاری از افرادی که در معرض اضطرابهای مداوم قرار میگیرند ممکن است نسبت به زندگی دارای دیدگاه منفی شوند. ولی باید اعلام نمود که اضطراب در زندگی افراد به علت انتخابی است که آنها برای ادامه زندگی خویش انجام دادهاند و این انتخاب بنا به هر دلیلی ممکن است آنها را با مشکلات مواجه کرده باشد. اما نکته مهم این است که تمایل افراد به درونگرایی در زمان رویارویی با اضطرابهای ممتد این توانایی را به آنها میدهد که با تمرکز بیشتری به مشکل خود توجه نموده و نهایتاً درحل آن مشکل کوشش نموده و موفق شوند.
در این موارد افراد درونگرا با دقت هر چه تمامتر که به جمعآوری اطلاعات در خصوص علل بروز مشکلات و چگونگی رفع آنها میپرازند.(Aron, Elaine w. )و آنقدر کوشش میکنند تا نهایتاً با حل مشکلات مورد نظر به طور طبیعی به دیدگاه مثبت نسبت به زندگی دست مییابند.
دراینجا باید به نظریه آیزنک اشاره نماییم که بروز درونگرایی و برونگرایی در افراد همیشه حالت نسبی داشته و در ارتباط با وقایع خارجی زندگی آنها میباشد به صورتی که در شرایط مناسب افراد دارای یک حد تعادل در رفتارهای درونگرا و برونگرای خویش بوده و براساس شرایط زندگی خویش ممکن است بیشتر به سوی درونگرایی و یا برونگرایی متمایل شوند.
به طور مثال فردی که درحالت عادی برونگرا است ممکن است پس از تماس طولانی مدت با اضطراب مزمن تبدیل به یک فرد درونگرا بشود و پس از رفع اضطراب میتواند دوباره به شخصیت برونگرای خویش برگشت نماید. (آیزنک Eysenek- ۱۹۸۱).
بنابراین با توجه به روابط پویا و دینامیک ما بین دو بعد رفتاری درونگرایی و برونگرایی و ارتباط آن با اضطراب، اهمیت این امر مشاهده میشود.
Eysenck, Hans J. A Model of Personality, Springer-Verlag, Berlin, ۱۹۸۱.
از پرسشنامة مربوط به ۱۶ فاکتور شخصیتی (۱۶PF) که توسط کاتل (Cattel) و اِبِر (Eber) و تاتسوکا (Tatsuoka) در ۱۹۸۶ طراحی شده است برای ارزیابی جنبههای شخصیتی افراداستفاده میشود. در این پرسشنامه اختصاصاً سوالات مربوط به چهارگونه شخصیتی شامل برونگرایی، درونگرایی، اضطراب
شدید و اضطراب خفیف استخراج و ارائه میشوند
هدف های کلی تحقیق :
بدست آوردن وضعیت اضطراب در بیماران قلبی بیمارستان بوعلی قزوین میباشد .
هدف های جزئی تحقیق :
بدست آوردن رابطه اضطراب بیماران قلبی استان قزوین با عوامل موثر برآن ، مانند عوامل محیطی ، عوامل روانی و …
فرضیه ها :
فرضیه اول :
میان میزان اضطراب بیماران قلبی بیمارستان بوعلی قزوین و عوامل محیطی رابطه معنی دار وجود دارد .
فرضیه دوم :
میان میزان اضطراب بیماران قلبی بیمارستان بوعلی قزوین و عوامل محیطی رابطه معنی دار وجود ندارد .
متغییر های تحقیق :
متغییر مستقل :
اضطراب
متغییر وابسطه :
عوامل محیطی
تعاریف عملیاتی متغییر ها :
اضطراب :
اضطراب عبارت است از یک احساس ناراحتکننده و مبهم ترس ، وحشت ، یا خطر با منشای ناشناخته که بر فرد مستولی میگردد. برای بعضی از افراد این حالت ممکن است ناگهانی روی دهد و بر طرف شود، اما برای بعضی دیگر این حالت به صورت مزمن در میآید. اضطراب از نظر علمی چندین نوع دارد: اضطراب حاد ناشی از موقعیتی خاص ، اختلال در تطابق یافتن با شرایط تازه ، اختلال اضطرابی عمومی شده ، اختلال هراس ، اختلال تنشزای پس از حادثه ، ترس مرضگونه و اختلال وسواسی ـ جبری.
تعریف واژه ها :
اضطراب: anxiety
ـ تعریف نظری:
اضطراب یک ترس درونی شده است از اینکه مبادا تجارت دردآور گذشته تکرار شوند. از دیدگاه فروید فروید کششهای غریزی نامطلوب موجب اضطراب میشوند. اضطراب با احساس ترس مترادف است با این تفاوت که ترس منشاء خارجی دارد ولی اضطراب منشاء درونی دارد. (شفیعآبادی ـ ۱۳۷۸ ص ۵۲).
درون گرایی: Introversion
ـ تعریف نظری: رفتاری است که با دیدگاه درونی ذهنی همراه بوده و فرد درون گرا آمادگی بیشتری برای خود داری و تسلط بر نفس از خود نشان میدهد. این افراد کمتر تمایل به حضور در جمع دارند و و بیشتر دقت خود را به مطالعه و فعالیتهای ذهنی انفرادی میگذرانند. (آیزنگ ـ ۱۹۴۷).
برون گرایی: (Extraversion)
ـ تعریف نظری: رفتاری است که با دیدگاه عینی و خارجی مشخص شده و با فعالیت عملی بالاتری همراه است، افراد برونگرا (آمادگی کمتری برای تسلط بر نفس خویش برخوردارند. (آیزنگ ـ ۱۹۴۷).
از پرسشنامه (MBTI) (Myers-Briggs) برای ارزیابی میزان برونگرایی ـ درونگرایی و از پرسشنامه اضطراب (State-Trait) برای ارزیابی میزان اضطراب استفاده خواهد شد.
در پرسشنامه ۱۶PF که توضیح داده شد هر چهار موضوع درونگرایی ـ برونگرایی، اضطراب خفیف و شدید با هم قابل محاسبه هستند
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
الف : ادبیات موضوع
پیشینه پژوهش :
کتل ( ۱۹۶۵ ) بر مبنای نتایج پژوهش های تحلیل عوامل ، تعدادی پرسشنامه شخصیت تهیه کرد که مشهورترین آنها پرسشنامه ۱۶ عاملی شخصیت است . این آزمون که مخصوص افراد ۱۶ سال به بالاست ، ۱۶ نمره برای ۱۶ صفت شخصیتی به دست می دهد ( کتل ، ایبر و تاتسوکل ، ۱۹۷۰ ) ، کتل ۵ فرم برای این آزمون تهیه کرده است .
مناسب ترین فرم ۱۶PF برای افرادی که تحصیلات بالا دارند و کسانی که فارغ التحصیل موفق و پیشرفته دبیرستان یا بالاتر هستند ، فرم A و B با سطح پایه خواندن ۵/۷ میباشد ، به طور آشکار ، ترکیب این دو فرم نسبت به هم یکی از فرم ها به تنهایی ، اندازه گیری عینی تری از شخصیت فرد به دست می دهد .
برای افراد با سطح فرهنگی – اجتماعی متوسط که قادر به خواندن روزنامه با درک متوسط میباشند ، فرم های C و D با سطح پایه خواندن ۵/۶ مناسب تر است ، فرم E برای افرادی که مهارت های خواندن آنها زیر سطح پایه ششم است ، مناسب است ( کتل و همکاران ، ۱۹۷۰ ) . فرم E همان عوامل شخصیتی را که در فرم های دیگر به کار می روند اندازه گیری می کند ، به طور خلاصه می توان بیان کرد که پرسشنامه شخصیتی ۱۶ عاملی کتل بعد از پرسشنامه چند وجهی شخصیتی مینه سوتا ( MMPI ) بیش از سایر آزمون های شخصیت مورد استفاده روان شناسان و روان پزشکاه قرار گرفته و پذیرفته شده است ( گراهام و لیلی ، ۱۹۸۴ ) .
کتل ، گسترده ترین مطالعه درباره شخصیت را انجام داده است ، از بین نظریه پردازانی که بر اساس تحلیل عوامل به بررسی شخصیت پرداخته اند ، نظریه شخصیت کتل جامع ترین و وسیع ترین نظریه است . کتل ( ۱۹۵۷ ) معتقد است که نظریه شخصیت باید هدفش این باشد که رفتار آدمی را در شرایط مختلف پیش بینی کند . وی ۱۶ عامل را به عنوان صفات بنیادی و زیربنایی شخصیت شناسایی کرده است و به هر عامل دو نام داده است ، یکی برای نمره های بالا و
بگذارد خودداری می کرد چون معتقد بود که واژه ها برای بیان این مفاهیم روان شناسی نارسا هستند ، به همین دلیل آنها را با حروف الفبا معرفی کرد و برای آنها توضیحاتی داد ، وی به منظور پوشاندن مفاهیم آماری عامل ها و نیز برای اینکه مفاهیم کاملا آشکاری را از آنها ارائه ندهد برای هر عامل نامهای خاصی را ابداع نموده است و مثلا برای عامل ۱ لغت premsia را که خلاصه چند کلمه است ، انتخاب کرده است ( شریفی ، ۱۳۷۳ ) ، ۱۶ عامل شخصیتی پرسشنامه ۱۶PF در جدول ۱ نشان داده شده است .
سنجش و ارزیابی اختلالهای اضطرابی
به طور کلی، برای سنجش و ارزیابی اضطراب از شش روش زیر استفاده میشود:
ـ مقیاسهای خود گزارشی مانند پرسشنامه
ـ مقیاسهای مبنی بر مصاحبه و درجهبندی توسط مصاحبهگر
ـ مصاحبههای تشخیصی که توسط متخصص صورت میگیرد
ـ ارزیابی توسط اطرافیان مانند والدین، همسالان ومعلم
ـ سنجش سایکوفیزیولوژیک مانند اندازهگیری میزان تنش عضلانی
ـ و مشاهدهی رفتاری در موقعیتهای طبیعی یا آزمایشی
با وجود شیوههای مختلفی که برای سنجش و ارزیابی اضطراب ذکر شد، این حوزه با مشکلاتی روبهرو است.
در اینجا به چالشهایی که در حوزهی پیشگیری با آن روبه رو هستیم، پرداخته خواهد شد.
چالشهای ارزیابی در حوزهی پیشگیری هم علمی است و هم مفهومی، که عبارتند از:
۱) نظریههایی که دربارهی آسیبپذیری به اختلالهای اضطرابی وجود دارند، هنوز با ابزارهای لازم برای غربالگری و ارزیابی روا و پایا، منطبق نیستند. به عبارت دیگر ابزارهای موجود کمتر به عوامل خطرپذیری و حفاظتی در برابر اضطراب، اختصاص یافتهاند.
۲) پیشگیری در حیطهی اختلالهای اضطرابی و خلقی، نسبتا جدید است و ابزارهای اختصاصی در این زمینه ساخته نشده است.
۳) پژوهشهای پیشگیری نیازمند ارزیابی مستمر در یک دورهی زمانی طولانی مدت است. این مساله مشکلاتی را در زمینهی ارزیابی ایجاد میکند. علاوه بر این اغلب ابزارهای موجود علائم و نشانههای مقطعی یا کوتاه مدت را میسنجند.
۴) ماهیت اضطراب و اختلالهای آن ارزیابی را با مشکل مواجه میکند. برای مثال در اغلب اختلالهای اضطرابی فرد غیر منطقی بودن علائم را درک میکند و یا برخی از علائم به حوزههایی مربوط میشود که فرد در جریان ارزیابی روی آنها سرپوش می گذارد.
۵) ارزیابی در حوزهی پیشگیری نیاز به هزینههای بالایی دارد، به ویژه اگر لازم باشد از سنجش سایکوفیزیولوژیک یا روش مصاحبه استفاده شود.
موانع موجود در پیشگیری از اضطراب
در حالی که تشخیص عقل سلیم بر این بوده و هست که ” پیشگیری بهتر از درمان است ” ، اینکه تا این حد به مقولهی پیشگیری از اختلالهای روانی کمتر پرداخته شده است، جای بحث و بررسی وجود دارد. نخستین پژوهش در زمینهی پیشگیری از اضطراب در سال ۱۹۴۲ گزارش شده است و از آن تاریخ تاکنون پژوهشهای پیشگیری و مطالعات انجام شده در این حوزه، رشد کندی داشتهاند. با وجود پیشرفتهای بسیاری که در درمان اختلالهای اضطرابی صورت گرفته، اما پیشگیری از اضطراب کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
علل و موانع موجود که به این مساله کمک کردهاند، به شرح زیر میباشد:
۱) تابوی عمومی این اختلالها؛
داشتن اختلالهای روانی و به طبع آن اختلالهای اضطرابی ننگ و رسوایی تلقی میشود. به نظر میرسد فرهنگ عامه هنوز اختلالهای اضطرابی را بهعنوان بیماری نپذیرفته است.
۲) ناآْگاهی از درمانهای موجود؛
نادیده انگاری عموم از این واقعیت که مداخلات موثری برای این اختلالها وجود دارد و میتوان از بروز این مشکلات پیشگیری کرد.
۳) نقصهای تئوریک در زمینهی پیشگیری؛
دانش نظری در زمینهی پیشگیری از اضطراب هنوز به مرحلهای نرسیده است که مدلها و مداخلات اختصاصی در پیشگیری از اضطراب ارائه دهند.
۴) شناخت کم از مکانیسمهایی که عوامل خطرپذیری و محافظت کننده را با درمان پیوند میدهد.
۵) مشکل در شناسایی، تعریف و طبقهبندی اختلالهای روانی
۶) سردرگمی و عدم توافق بر سر تعریفهای بنیادین در حوزهی پیشگیری و سلامت روان
۷) مشکلات اجرایی، قانونگذاری ( سیاستگذاری ) و اقتصادی در زمینهی پیشگیری از اختلالهای روانی
۸) مسائل فرهنگی وعوامل جغرافیایی انسانی که در شناخت و مداخله در زمینهی اختلالهای اضطرابی تاثیر گذار هستند.
۹) وجود مشکلات پزشکی همراه با اختلالهای اضطرابی مانند زخم معده و سردرد تنشی که باعث خارج شدن افراد از سیستم بهداشت روان میشود.
پژوهش در حوزهی پیشگیری از اضطراب
موسسه ملی سلامت روان ( NIMH) پژوهشهای انجام شده در زمینهی پیشگیری را به سه گروه تقسیم کرده است:
الف) پژوهشهای پیش مداخله در زمینه پیشگیری، این پژوهشها به سبب شناسی، عوامل خطرپذیری و حفاظتی اختلال میپردازند.
ب) پژوهشهای مرتبط با مداخلات پیشگیری، که کارایی و اثربخشی مداخلات را در جامعه یا گروههای خاص ارزیابی میکنند.
ج) پژوهشهای مرتبط با نظام خدمات پیشگیری، که اجرا و اشاعهی خدمات پیشگیری، سیاستگذاری، بررسی تاثیر اقتصادی مداخلات پیشگیری و نظامهای خدماتی را هدف پژوهشهای خود قرار میدهند.
پژوهشهای انجام شده در هر یک از این حوزهها باید برای هر یک از پرسشهای زیر، پاسخی داشته باشند.
این پرسشها عبارتند از:
ـ اغلب مداخلات پیشگیری ( به ویژه در سطح جامع) در گروه کودک و نوجوان صورت میگیرد. آیا ابزارهای مناسب و وابسته به هدف برای ارزیابی به کار رفته است؟ ـ آیا نمونه، افراد در معرض خطر را پوشش داده است؟
ـ آیا حجم نمونه کافی بوده است؟
ـ اگر مداخلهای انجام شده، آیا این مداخله به نحو مطلوب و مبتنی بر شواهد علمی صورت گرفته است؟
ـ آیا مداخلات اثر مورد انتظار را در بر داشته است؟
ـ علاوه بر کاهش علائم یا بهبودی مشکلات، آیا مداخلات انجام شده کیفیت زندگی فرد را افزایش داده و باعث ارتقای سلامت فرد شده است؟
مداخلات پیشگیرانه موثر
هدف اصلی از مدلهای نظری و شناخت عوامل آسیبپذیری و حفاظتی برای اختلالهای اضطرابی ارائه راهکارهای مناسب و اثربخش برای پیشگیری از اضطراب است.
لذا مداخلات مورد نظر باید شاخصها و عوامل زیر را در نظر داشته باشند:
۱) راهبردهایی که در مداخلات پیشگیرانه استفاده میشوند، تغییرات رفتاری ایجاد کرده و احتمال وقوع علامتها را کاهش دهند. در این رابطه لازم است مکانیسم اثر مداخلات نیز شناخته شوند.
۲) چه کسانی باید مداخلات پیشگیرانه را دریافت کنند و این مداخلات باید تحت چه شرایط و موقعیتهایی اجرا شوند؟
۳) مداخلات چگونه اجرا شوند؟ این مداخلات در چه تعداد جلسه و چه بازهی زمانیای انجام شوند؟
۴) مداخلات چه میزان هزینهی اقتصادی و نیروی انسانی در بر خواهند داشت؟
۵) در انجام مداخلات پیشگیرانه احتمال بیشتری از عدم همکاری افراد نمونه و ریزش وجود دارد، چگونه میتوان این مساله را کنترل و یا میزان آن را کم کرد؟
۶) اثربخشی و نتیجهی مطالعات باید پیگیری طولانی مدت را به همراه داشته باشد. اغلب مطالعاتی که با حمایت موسسه ملی بهداشت روان انجام میشوند بین ۱ تا ۶ سال پیگیری میشوند.
۷) مسائل اخلاقی در جریان اجرای مداخلات و پژوهشهای پیشگیری از اهمیت فوقالعادهای برخوردارند و باید به آنها توجه شود.
در خصوص اینکه چه راهبردهایی برای پیشگیری از اضطراب لازم است تا آموزش داده شوند، هنوز در ابتدای راه هستیم. مداخلاتی که تاکنون در زمینهی پیشگیری از اضطراب صورت گرفتهاند، شیوههای مختلفی را به کار بردهاند که اغلب آنها تکنیکهای ساده شدهای هستند که در درمان اختلالهای اضطرابی و افسردگی به کار برده میشوند. با توجه به عوامل خطرپذیری و حفاظتی که ذکر آن گذشت، به نظر میرسد مداخلات پیشگیری باید حوزههای زیر را پوشش دهند:
۱) آموزش دربارهی شناخت اختلالهای اضطرابی؛ مهارت چالش با شناختهای ناکارآمد، غیر واقع گرایانه و تهدید کننده؛ بالا بردن ادراک مقابله و کنترل محیط و عوامل اضطراب زا.
۲) آموزش مهارتهای حل مساله و سبکهای مقابلهای سازگارانه و انتخاب استراتژی نزدیک شدن ( به جای اجتناب ) درمواقع لازم. مواجهه با موقعیتها و رویدادهای اضطراب زا، مکانیسم اصلی در مداخلات مرتبط با اضطراب است.
۳) آموزشهای ویژه به والدین برای بالا بردن دلبستگی ایمن در کودکان، سبکهای فرزندپروری سازندهتر و شیوههای متناسب برخورد با اضطراب کودکان.
۴) آموزش به والدین برای کنترل و مدیریت اضطراب خود و فرزندانشان.
۵) آموزش راهبردهای مقابلهای متناسب به اطرافیان، همسالان و مراقبین کودکان و بزرگسالان. تشویق پذیرش تفاوتها، ارائهی کمک به یکدیگر، و درک مشکلات دیگران در این زمینه میتواند بسیار موثر باشد.
۶) آموزش نحوهی دریافت حمایت اجتماعی از دیگران و جامعه و یا نحوهی ارایه آن.
تکنیکهای اختصاصی در مداخلات پیشگیرانه
شماری از تکنیکهای اختصاصی که در مداخلات پیشگیرانه مورد استفاده قرار گرفتهاند، به شرح زیر هستند: حل مساله؛ آرامسازی؛ تفکر سازنده و چالش با تفکرات سودار و منفی؛ مهارتهای مقابلهای کارآمد؛ آموزش کنترل، جراتمندی، مدیریت استرس؛ آموزش روانی به اشخاص، والدین، معلمها و اطرافیان و سایر تکنیکها.
اغلب این تکنیکها بر اساس رویکرد شناختی ـ رفتاری طراحی شدهاند و پژوهشهای صورت گرفته به ارزیابی آنها پرداختهاند. طراحی تکنیکهای اختصاصیتر و ارزیابی اثربخشی آنها از وظایف پژوهشهای آتی خواهد بود.
مداخلات پیشگیری جامع
هدف چنین مداخلاتی ارتقای سلامت عمومی روان است و کمتر به اختلالهای اضطرابی خاص پرداخته میشود. یکی از ویژگیهای چنین مداخلاتی این است که مداخلات در سطح عموم و بدون اینکه برچسب خاصی به کسی زده شود، ارائه میشوند. ولی چنین مداخلاتی زمانبر و پرهزینه هستند.
از این جهت پژوهشها و مطالعات کمتری در این حوزه صورت گرفته است.
مداخلات در این حوزه به طور کلی در ۵ دسته قرار میگیرند:
۱) سلامت روان و کارکرد هیجانی
۲) مشکلات مرتبط با اضطراب
۳) پیشگیری از استرس
۴) پیشگیری از اضطراب در موقعیتهای پرخطر
۵) پیشگیری از اضطراب
در ادامه به ذکر نمونههایی از مداخلات و پژوهشها در این حوزه پرداخته می شود:
این برنامهی خدماترسانی که از سوی روابط عمومی NIMH ارائه میشود، با هدف آموزش و افزایش آگاهی جمعیت عمومی و ارائه دهندگان خدمات بهداشت روان دربارهی اختلالهای اضطرابی صورت میگیرد. هدف اصلی این برنامه وضعیت زندگی افرادی است که مبتلا به اختلالهای اضطرابی هستند.
ـ روز ملی غربالگری اختلالهای اضطرابی :
هدف این برنامه ننگ زدایی از اختلالهای اضطرابی، آموزش جمعیت عمومی و کمک به مردم برای ارتباط و دریافت خدمات از مراکز ذی صلاح است. این برنامه در ایالات متحده از سال ۱۹۹۴ اجرا میشود.
برنامههای پیشگیری جامع به طور معمول، الف ) در کلاسهای آموزشی والدین، ب) برنامههای درسی ، ج) در موقعیتهای شغلی و کاری ارائه میشوند. علاوه بر این، رسانههای جمعی ( شامل تلویزیون، رادیو، اینترنت، بروشورها و اطلاعات چاپی، سینما و … ) از ابزار لازم برای پیشگیری اولیه و جامع هستند.
پیشگیری از اضطراب در ایران
خوشبینانهترین تخمینها از میزان شیوع سالانهی اختلالهای اضطرابی در ایران رقمی بیش از ده میلیون نفر خواهد بود.
همچنین اگر شیوع طول عمر اختلالهای اضطرابی را ۲۰ درصد در نظر بگیریم ( گرچه در برخی پژوهشها تا ۲۵ درصد نیز گزارش شده است ) شیوع طول عمر در ایران به رقمی بیش از ۱۵ میلیون نفر خواهد رسید. به عبارت دیگر از هر ۵ نفر، یک نفر در طول زندگی خود لااقل به یک اختلال اضطرابی مبتلا میشود. اگر هزینههای مستقیم و غیرمستقیم اختلالهای اضطرابی را در ایران محاسبه کنیم، مطمئنا رقم کمی نخواهد بود. البته جای تعجب است که چرا تاکنون هیچ کار جدیای برای این مشکل فراگیر صورت نگرفته است.
شاید ضرورت پیشگیری از اضطراب در ایران اهمیت بیشتری داشته باشد. به این دلیل که ما به هیچ عنوان نیروی متخصص و آموزش دیده برای ارائهی خدمات به ۱۰ میلیون نفر را نخواهیم داشت. دستیابی به چنین هدفی حتی در کشورهای توسعه یافته نیز امری محال است. لذا اهمیت پیشگیری در ایران بیش از کشورهای توسعه یافته احساس میشود.
نخستین قدم در این راه شناخت اختلالهای اضطرابی در ایران است. به نظر میرسد در ابتدای راه لازم است شناخت صحیحی از میزان شیوع اختلالهای اضطرابی در ایران داشته باشیم. ماهیت اختلالهای روانی به گونهای است که ضرورت توجه به مسائل فرهنگی و جغرافیای انسانی را دو چندان میکند.
برای درک این مساله در مورد اختلالهای اضطرابی، اختلال وسواس فکری و عملی را در نظر بگیرید. وسواس نجسی و پاکی یکی از انواع وسواسهاست که به دلیل ماهیت دینی و مذهبی ما در ایران گزارش میشود و ممکن است در متون کشورهای غربی به آن پرداخته نشود.
باورهای قومی و فرهنگی دربارهی اختلالهای روانی نیز جزء مسائلی است که در کنار سایر مسائل اهمیت شناخت اختلالهای اضطرابی در ایران، لازمهی هرگونه اقدام درمانی یا پیشگیرانه است.
منطبق کردن مداخلات اثربخش بر اساس فرهنگ ایرانی نیز جزو ضرورتهاست. علاوه بر این توجه به ساختارها، امکانات و نیروهای انسانی در ایران برای ارائهی هر گونه خدماتی ضروری است. ارائه خدمات پیشگیرانه نیز از این اصل مستثنی نیست. خدمات پیشگیرانه در هر سطحی که صورت بگیرد، چه این خدمات به صورت جامع و به تمام افراد جامعه ارائه شود، چه به افراد در معرض خطر یا گروههای خاص، لازم است تا ویژگیهای گروههای دریافت کنندهی خدمات و امکانات موجود مراکز و سازمانهای ارائه دهنده شناخته شود.
خدمات پیشگیری از کانالهای متفاوتی ارائه میشود. ارائهی خدمات از طریق صدا و سیما، شبکهی جهانی (اینترنت) ، مدارس و دانشگاهها، سایر ارگانهای دولتی مثل شهرداریها، ادارات دولتی و … جزو این دسته به شمار میآیند. در این رابطه لازم است مطالعات تخصصی انجام شود و پیشبینیهای لازم صورت بگیرد.
امید میرود با شناخت صحیح، مداخلهی بههنگام و خدمات شایسته بتوانیم به کاهش هزینههای اجتماعی و اقتصادی و افزایش بهزیستی و ارتقای سلامت روان هموطنان که دغدغه تمام مسوولین و متخصصین است، دست یابیم.
علل اضطراب
به طور کلی علل اضطراب به سه عامل زير برمیگردد:
عوامل زيستشناختی و جسمانی:
در افراد مضطرب، ميزان بعضی از هورمونهای موجود در خون غيرعادی است. بنابراين هر آنچه که باعث اختلال در سيستم هورمونی شود، برای بدن خطر محسوب میشود. بارداری، کمکاری يا پرکاری تيروئيد، پايين بودن قند خون، وجود غدهای در غدد فوقکليوی که هورمون اپينفرين توليد میکند و بینظمی ضربانهای قلب از اين عوامل هستند.
عوامل محيطی و اجتماعی:
عوامل اجتماعی و ارتباطی بسياری باعث بهوجود آمدن اضطراب در افراد میشود، مانند مشکلات خانوادگی، احساس جدايی و طردشدگی،… از عوامل محيطی میتوان تغييرات ناگهانی و غيرمنتظره را، همچون زلزله، بیماری، مرگ يکی از نزديکان،… نام برد.
عوامل ژنتیکی و ارثی:
يکی از مهمترين عوامل اضطراب ژنتیک است و احتمال اضطراب در فرزندان افراد مضطرب بسيار بالا است. البته الگو قرار دادن رفتار پدر و مادر و يادگیری و تکرار کارهای آنان نقش مهمی در اضطراب فرزندان دارد (عامل اجتماعی)، ولی تحقيقات و بررسیهای انجامشده بر روی حيوانات و دوقلوهايی که با هم يا جدا از هم زندگی میکنند و از والدين مضطرب به دنيا آمدهاند، نشان میدهند که عوامل ژنتيکی نيز بسيار مؤثرند. با اين وجود باور نمیرود که ژن به خصوصی در اين مورد نقش داشته باشد، بلکه ترکيب بعضی از ژنها چنین پیامدی را به دنبال دارد. طبق آخرين تحقيقات به نظر میرسد که عوامل ژنتيکی در بعضی انواع اضطراب مانند اختلال هراس و ترس از مکانهای باز نقش زيادی دارد.
عوامل جانبی مؤثر در ابتلا به اضطراب
طبق گفتههای بعضی از متخصصان، تغذيهی نادرست نيز در ابتلا به اضطراب نقش دارد. کمبود بعضی از اسيد آمينه، منيزيم، اسید فولیک و ویتامین ب۱۲، باعث تسريع در ابتلا به آن میشوند.
استفاده از مواد مخدر و داروهای روانگردان
برخی از ضايعههای مغزی (که باعث ايجاد علایمی شبيه به علایم اختلال وسواس میشوند.)
انواع اضطراب
به طور کلی اضطراب شش نوع دارد که هر کس می تواند به يک يا چند نوع از آن دچار باشد.
اختلال اضطراب فراگير يا منتشر
اين حالت در افرادی ديده میشود که بهطور مداوم نگران وقوع اتفاقی هستند. موضوع اين نگرانیها میتواند بسيار متنوع باشد: نگرانی از بيمار شدن فرزندان، نگرانی از مرگ يکی از آشنايان، نگرانی از تهگرفتن غذا،… اين حالت به مرحلهی مقاومت استرس شباهت دارد و خطر چندانی ندارد.
از علایم آن میتوان تپش قلب، بیقراری، خستگی، بیخوابی، تنگی نفس، اختلال در تمرکز و حافظه را نام برد.
اختلال هراس
اين افراد دچار حملات اضطرابی ناگهانی میشوند که معمولاً چند دقيقه يا گاهی بيشتر به طول میانجامد. اين حملات بسيار اتفاقی، و طوری رخ میدهند که عامل تحريککنندهی اصلی مشخص نيست. افراد مبتلا به اين نوع اضطراب اغلب جوان هستند.
احساس تنگی و فشردگی در قفسهی سينه، تپش شديد قلب، عرق کردن، لرزش، گيجی، احساس از دستدادن تعادل،… از علايم آن هستند؛ ولی اين علايم آنقدر گسترده هستند که افراد فکر میکنند دچار سکتهی قلبی شدهاند و میترسند که بميرند.