این پروپوزال در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی میباشد
فصل اول 1
کلیات پژوهش 1
1-1 پیشگفتار: 2
2-1 چكيده 3
3-1 مقدمه 4
4-1 بيان مساله 7
5-1 پژوهش 10
6-1 اهميت و ضرورت پژوهش 11
7-1 متغيرهاي پژوهش 12
8-1 متغير مستقل 12
9-1 متغيرهاي وابسته 12
10-1 متغيرهاي كنترل 13
11-1 متغيرهاي مداخلهگر (تعديل كننده) 13
فصل دوم 14
مروري بر ادبيات و پيشينه تحقيق 14
1-2 پیشینه های پژوهش: 15
2-2 تعريف علمي و عملياتي «سلامت عمومي »: 16
3-2 سلامت رواني و مفاهيم آن: 16
4-2 پيشگيري و ارتقا: 17
5-2 پيشگيري سطح اول: 18
6-2 پيشگيري سطح دوم: 18
7-2 پيشگيري سطح سوم: 19
8-2 ارتقاي بهداشت (Health promotion): 20
9-2 عوامل اجتماعی تعیین کننده سلامت چیست؟ 21
برخی از عوامل نابرابری و بی عدالتی در سلامت 22
10-2 شرایط اقتصادی و اجتماعی (نقش کار و بیکاری) 23
11-2 حمایت و انسجام اجتماعی و خانوادگی 24
12-2 اعتیاد 24
13-2 منبع کنترل 25
14-2 تعريف علمي و عملياتي «منبع كنترل» : 27
15-2 جمع بندي و نتيجهگيري از پيشينة تحقيقاتي پژوهش 29
16-2 فرضيات پژوهش 30
فصل سوم 32
روش تحقيق 32
فصل چهارم 39
تجزيه و تحليل يافت هاي پژوهش 39
1-4 تجزيه و تحليل علمي 40
فصل پنجم 59
نتيجه گيري و منابع 59
1-5 بحث و نتيجهگيري 60
2-5 فهرست منابع فارسي 66
فصل اول
کلیات پژوهش
1-1 پیشگفتار:
در حال كه افراد ناموفق و كساني كه به رشد و پيشرفت متعادل در جنبههاي گوناگون زندگي دست نيافتهاند از سلامت عمومي كمتري برخوردارند و همچنين توانايي حل مؤثر مشكلات و مسائل زندگي را ندارند ميتوان گفت كه فاقد هستند. بدين ترتيب برخورداري به كارگيري آن جهت دستيابي به رشد و كمال ميتواند بسياري از مشكلات، ناكاميها و ناهنجاريها را رفع نمايد و در عوض يك زندگي با نشاط، پرتلاش، رو به پيشرفت و كمال، مفيد و سازنده را به ارمغان آورد و چه بهتر است كه كسب اين دوران نوجواني آغاز گردد. با توجه به اينكه تحقيقات بسياري موضوع فوق را مورد تأييد قرار دادهاند و همچنين باور و اعتقاد پژوهشگر به اينكه لازمه موفقيت و تكامل همه جانبه در زندگي، برخورداري از سلامت عمومي و آگاهي از شيوه صحيح و مناسب زندگي و در نتيجه سبك زندگي سالم ميباشد، به همين جهت، پژوهش حاضر به بررسي رابطه بين سلامت عمومي و منبع كنترل نوجوانان پرداخته است.
2-1 چكيده
انسان با توجه به پيچيدگيها و دشواريهاي زندگي جهت رسيدن به رشد و پيشرفت در جنبههاي گوناگون ميبايست از توانايي لازم و كافي جهت مقابله با موقعيتهاي دشوار زندگي و همچنين فراهم نمودن شرايط مناسب به منظور پيشرفت همه جانبه برخوردار باشد. بنابراين افراد موفق، تكامل يافته و داراي سلامت عمومي كساني هستند كه توانايي و مهارت كافي را در برخورد با شرايط گوناگون زندگي دارند و همواره در صدد تغيير موقعيت خويش در جهت رشد و تكميل هستند. اين ويژگيها نشانگر برخورداري اينگونه افراد ميباشد.
در اين پژوهش به منظور بررسي رابطه بين سلامت عمومي و منبع كنترل نوجوانان. كه به شيوه آزمايشي و طرح پيش آزمون- پس آزمون- با گروه كنترل انجام گرديد، چنين فرض شد كه موجب افزايش يا بهبود سلامت عمومي و درونيتر شدن منبع كنترل در نوجوانان مي شود. به همين منظور از بين 60 دانشجويان دانشگاه پیام نور گرگان ، 30 دانشجو كه بالاترين نمرات را از پيش آزمون (پرسشنامه سلامت عمومي و پرسشنامه منبع كنترل) به دست آوردند، انتخاب شدند و به طور تصادفي به دو گروه آزمايشي و كنترل تقسيم گرديدند كه هر گروه شامل 15 دانشجويان بود.
پس از اجراي پيش آزمون در گروه آزمايشي و كنترل، گروه آزمايشي زندگي را در هشت جلسه دو ساعته دو بار در هفته دريافت نمود. پس از يك ماه، پس آزمون (پرسشنامه سلامت عمومي و پرسشنامه منبع كنترل) در دو گروه آزمايشي و كنترل اجرا گرديد.
پس از نمرهگذاري، تفاوت ميانگين بين دو گروه در پيش آزمون و پس آزمون با استفاده «از آزمون t دو گروه مستقل» مورد مقايسه قرار گرفت. نتايج نشان داد كه بين ميانگين دو گروه در «پرسشنامه سلامت عمومي» تفاوت معناداري وجود دارد. در نتيجه فرضيه پژوهش تأييد گرديد. بنابراين، سلامت عمومي را افزايش دهد يا بهبود بخشد. همچنين نتايج نشان مي دهد كه تفاوت بين ميانگين هاي دو گروه در كليه مقياسهاي پرسشنامه سلامت عمومي به جز مقياس C (نارسا كنش وري اجتماعي) كاملاً معنادار است. نكته ديگر اينكه بيشترين ميزان كاهش در نمرات مقياس D (نشانگان افسردگي) پرسشنامه مذكور ميباشد. بنابراين ميتوان گفت كه بيشترين تأثير را بر كاهش ميزان افسردگي آزمودنيها داشته است. اما در مورد ميانگين دو گروه در پرسشنامه منبع كنترل، عليرغم كاهش اندك در نمرات تفاوت معناداري وجود ندارد. در كل ميتوان گفت، با توجه به كاهش اندك نمرات، سلامت عمومي تا حدودي بر درونيتر شدن منبع كنترل در گروه آزمايشي مؤثر بوده است.
3-1 مقدمه
پيشرفتهاي علمي و تكنولوژي در سالهاي اخير، انسانها را با انبوهي فزاينده از مسائل گوناگون مواجه ساخته است. كار، تحصيل و فشارهاي عمومي - اجتماعي از جمله مسائلي هستند كه اغلب نوجوانان و جوانان با آنها روبرو هستند. توانايي حل مؤثر مسائل مذكور و مشكلات مشابه از جمله مهارتهاي مهم و مفيدي هستند كه نقش تعيين كنندهاي در تأمين سلامت عمومي و موفقيت فرد و در نتيجه زندگي سالم و اثر بخش دارند.
همه انسانها به طور فطري توانايي حل مشكلات زندگي را دارند، وليكن اين توانايي بايد مطابق با شرايط و موقعيت فرد پرورش يابد بطوريكه به عنوان مهارتهاي كارآمد در آنان دروني شود. متأسفانه طبق بررسيهاي انجام شده تواناييها و مهارتهاي عملي و سازشي بسياري از نوجوانان و جوانان كشور ما براي حل مؤثر مسائل زندگي فردي و اجتماعي آنان كفايت نميكند. بنابراين سلامت عمومي با تأكيد بر مهمترين مسائل فردي و اجتماعي نوجوانان به عنوان اصلي مهم و انكار ناپذير است كه تاكنون عليرغم توجه خاص بسياري از كشورهاي جهان و تأكيد خاص «سازمان بهداشت جهاني» . جاي آن در برنامههاي تحصيلي دانشگاه كشورمان خالي مانده است. البته اخيراً گامهايي برداشته شده است كه نيازمند توجه علمي و تخصصي بيشتري ميباشد.
سلامت عمومي مبتني بر يادگيري مشاركتي و عملي ميباشد. اين گونه فعاليتها در افزايش سلامتي و پيشگيري اوليه از بروز مشكلات و همچنين كمك به نوجوان جهت يادگيري رفتارهاي مثبت و حفظ سلامت عمومي خويش بسيار اثر بخش است. بنابراين برنامههاي بهداشت دانشگاه و مداخلات پيشگيرانه مبتني بر دانشگاه ميتوانند در جهت ايجاد رفتارهاي سالم و افزايش آگاهي دانشجويان در جهت تمرينات حمايت كننده از سلامتي جسماني، عمومي و اجتماعي و به طور كلي به كار گرفته شوند. بنابراين از طريق اينگونه برنامهها، نوجوانان نسبت به سلامتيشان مسؤوليت پذير ميشوند، تصميمات بهداشتي مناسبي را اتخاذ مينمايند و به طور كلي سبك زندگي سالمي در طول نوجواني آغاز مي كنند و در طول زندگي تداوم ميبخشند. اين امر نوجوانان را قادر ميسازد كه طبق استعدادهاي بالقوه خويش عمل نمايند و آماده رويارويي با تغييرات و نيازهاي زندگي آينده شوند.
روان شناسان در دهههاي اخير، در بررسي اختلالات رفتاري و انحرافات اجتماعي به اين نتيجه رسيدهاند كه بسياري از اختلالات و آسيبها و ناتواني افراد در تحليل صحيح و مناسب از خود و موقعيت خويش، عدم احساس كنترل و كفايت شخصي جهت رويارويي با موقعيتهاي دشوار و عدم آمادگي براي حل مشكلات و مسائل زندگي به شيوه مناسب، ريشه دارد. بنابراين با توجه به تغييرات و پيچيدگيهاي روزافزون جامعه و گسترش روابط اجتماعي، آماده سازي افراد بخصوص نسل جوان جهت رويارويي با موقعيتهاي دشوار، امري ضروري به نظر مي رسد، در همين راستا، روانشناسان با حمايت سازمانهاي ملي و بينالمللي، جهت پيشگيري از بيماريهاي عمومي و نابهنجاري اجتماعي، را در سراسر جهان و در سطح دانشگاه آغاز نمودهاند.
آنچه كه امروزه تحت عنوان سلامت عمومي مشهور است، تنها حاصل كار پژوهشگران عصر حاضر نيست، بلكه بسياري از اين مهارتها در لابلاي تعاليم الهي بخصوص در قرآن و احاديث معصومين (ع) بيان شده است، بطوري كه تلاش براي برقراري ارتباط مفيد و مؤثر با ديگران، خودشناسي و توجه به ارزشها كه از فصول اساسي درس سلامت عمومي است، به كرات در قرآن، نهج البلاغه و صحيفة سجاديه و احاديث منقول از ساير معصومين (ع) مورد تأكيد قرار گرفته است.
دوره نوجواني و جوانی، دورهاي بحراني است كه تغييرات عمدهاي در فرد (از لحاظ فيزيولوژيكي ، شناختي و عمومي) و محيط بيروني فرد (فشار همسالان، انتقال از محيط كوچك درس به محيطي بزرگتر در جامعه و مواجه شدن با هنجارها) به وجود ميآيد. چنين تغييراتي اغلب با مشكلاتي همراه است كه بسيار استرسزا ميباشد. به همين دليل اكثر نوجوانان در يك دوره بحراني به سر ميبرند. با توجه به اين مسائل، جهت پيشگيري از اختلالات عمومي و يا تداوم سلامت عمومي ، نوجوانان بايد راهبردهاي مقابلهاي مؤثر را ياد بگيرند.
با توجه به گسترس خدمات بهداشت عمومي مبتني بر دانشگاه در كشورهاي مختلف، «سازمان بهداشت جهاني» طرح تحقيقي سلامت عمومي را به عنوان بخشي از برنامه بهداشت عمومي اين سازمان بنا نهاد. هدف اصلي سازمان بهداشت جهاني از ايجاد طرح سلامت عمومي در زمينه بهداشت عمومي اين است كه جوامع مختلف در سطح جهان نسبت به گسترش، به كارگيري و ارزيابي سلامت عمومي كه متمركز بر رشد تواناييهاي عمومي اساسي (مانند حل مسأله، مقابله با هيجانات، خود آگاهي، سازگاري اجتماعي و كنترل استرس) بين كودكان و نوجوانان است، اقدام نمايند.
بنابراين با توجه به نقش مهم دانشگاه در تأمين بهداشت عمومي دانشجويان ، سلامت عمومي، روش مؤثري در جهت رشد شخصيت سالم دانشجويان و تأمين و حفظ بهداشت عمومي دانشجويان تلقي مي ِود. به اين ترتيب دانشگاه به جاي اينكه تنها بر افزايش عملكرد تحصيلي دانشجويان تمركز نمايند، بايد بر تأمين و حفظ سلامت عمومي آنان نيز تأكيد نمايند و اقدامات لازم را به منظور تحقق هدف مذكور انجام دهند، چرا كه، اگر هدف فوق تحقق يابد، بسياري از مشكلات تحصيلي و آموزشگاهي نيز خود به خود كاهش مييابند.
4-1 بيان مساله
تغييرات ناگهاني و گستردهاي كه در جنبههاي جسماني، عمومي و اجتماعي زندگي نوجوان ايجاد ميشود، مرحلهاي بحراني را ايجاد ميكند كه طبعاً مشكلات و ناسازگاريهايي را به همراه خواهد داشت. بنابراين با توجه به اهميت دوران نوجواني، شناخت اصولي و علمي اين مرحله، جهت پيشگيري از نابهنجاريها و مشكلات ناشي از اين بحران از طريق ارائه اطلاعات و آگاهي لازم به نوجوانان و كسب مهارتهاي مورد نياز جهت مقابله با مشكلات ناشي از اين تغييرات توسط آنان، امري بسيار مهم و حساس تلقي ميشود. يكي از برنامه هاي پيشگيرانه در اين زمينه، كه در سطح جهان مورد توجه است، سلامت عمومي به نوجوانان ميباشد. تأثير اين آموزش در زمينههاي گوناگوني مورد بررسي قرار گرفته است كه به نتايج مثبتي نيز دست يافتهاند. از همين رو با توجه به اهميت موضوع، پژوهش حاضر به بررسي بررسي رابطه بين سلامت عمومي و منبع كنترل نوجوانان مي پردازد، تا بدين ترتيب، گامي ديگر در جهت تحقق اهداف پيشگيرانه پيرامون دوره بسيار مهم و حساس نوجواني برداشته شود. كاملاً واضح است كه اگر اهداف فوق ميسر شوند، راهي روشن و هموار جهت انتقال از دوره نوجواني به دوره جواني و بزرگسالي كه مرحله شكوفايي تواناييها، استعدادها و انديشههاي نو مي باشد، فراهم ميگردد. اين امر موجبات تكامل فردي و اجتماعي تك تك افراد جامعه را فراهم ميسازد كه در نهايت به پيشرفت جامعه در ابعاد گوناگون منتج ميشود.
سازمان بهداشت جهاني (WHO) به منظور افزايش سطح بهداشت عمومي و پيشگيري از آسيبهاي عمومي - اجتماعي، برنامهاي تحت عنوان سلامت عمومي تدارك ديده و در سال 1993 در «يونيسف» (صندوق كودكان سازمان ملل متحد) مطرح نمود. از آن سال به بعد، اين برنامه در بسياري از كشورها مورد آزمايش و اجرا قرار گرفته است.
بر اساس پژوهشهاي انجام شده، عواملي نظير عزت نفس، سلامت هاي عموي بين فردي برقراري ارتباط مطلوب ، تعيين هدف، تصميمگيري، حل مسأله، تعيين و شناسايي ارزشهاي فردي در پيشگيري و يا كاهش ابتلاء نوجوانان به انواع ناهنجاريهاي رفتاري و اختلالات عمومي و افزايش سطح سلامت عمومي آنان نقش مؤثري دارند. بنابراين با توجه به اهميت و ارزش سلامت عمومي با اهداف گوناگون پيشگيرانه و ارتقاء سطح سلامت عمومي ، فقدان اين سلامتي ها موجب مي شود كه فرد در برابر فشارها و استرس ها به رفتارهاي غير مؤثر و ناسازگارانه روي آورد. آموزش چنين سلامتي در كودكان و نوجوانان، احساس كفايت، توانايي مؤثر بودن، غلبه كردن بر مشكل، توانايي برنامه ريزي، و رفتار هدفمند و متناسب با مشكل را به وجود مي آورد.
همچنين مطالعات متعدد حاكي از آن است كه منبع كنترل دروني با سلامت عمومي و احساس رضايت از زندگي ارتباط مثبت دارد و افرادي كه داراي منبع كنترل دروني هستند از فشار عمومي كمتري در زندگي خود رنج ميبرند.
«تلادو» و همكاران (1974) دريافتند كه توانايي بيشتر در حل مسأله به عنوان يك سلامت عمومي با افزايش عزت نفس و منبع كنترل دروني ارتباط مثبت دارد.
«لازاروس و فولكمن» (1984) دو شكل كلي مقابله را مشخص كردند. مقابله متمركز بر مشكل و مقابله متمركز بر هيجان،. راهبرد متمركز بر مشكل ميتواند معطوف به درون يا معطوف به بيرون باشد. راهبردهاي مقابله اي معطوف به بيرون در جهت تغيير موقعيت يا رفتارهاي ديگران است، در صورتي كه راهبردهاي مقابلهاي معطوف به درون شامل تلاشهايي است كه براي بررسي مجدد نگرشها و نيازهاي خود و كسب مهارتها و پاسخهاي تازه صورت ميگيرد. مقابله متمركز بر هيجان، معطوف به كنترل و مهار ناراحتي هيجاني است. پژوهش هاي به عمل آمده در زمينه شيوههاي مقابلهاي نشان داده اند كه سازگارانهترين روش براي مقابله با چالشها و مشكلات زندگي، اتخاذ يك رويكرد فعال و متكي به خود از قبيل طرح ريزي و مسأله گشايي است. بطوري كه پژوهشگران پس از تجزيه و تحليل رابطه بين پاسخهاي مقابله اي و هيجانات ايجاد شده در افراد، به اين نتيجه دست يافتند كه حل مسأله با برنامهريزي، مفيدترين و مؤثرترين پاسخ مقابلهاي بوده است، چرا كه با بيشترين هيجان مثبت همراه است.
برخي از مطالعات رابطه بين منبع كنترل و شيوههاي مقابله اي را بررسي كردند و به اين نتيجه دست يافتند كه منبع كنترل دروني به طور معنا داري با سازگاري عاطفي ارتباط دارد و يك عامل حفاظت كننده در مقابل استرس ميباشد. به عنوان مثال «كاك، هانن، و سارجنت» به نقل از «هيون» (1996) ، در مورد استرس زندگي بين دانشجويان در آمريكا مطالعهاي انجام دادند و دريافتند كه دانشجويان داراي منبع كنترل دروني، سازگاري بهتري در مقابل اضطراب دارند و از تواناييهاي جسماني بيشتري برخوردارند. يافته مشابهي نيز توسط «كليور» (1991)، ارتباط منبع كنترل دروني را با افزايش مهارتهاي مقابله اي گزارش نموده است. همچنين «بارون و ديگران» (1994) به نقل از «يونگر و ديگران» (1998) گزارش كردهاند كه استفاده از راهبردهاي مقابله اي متمركز بر هيجان احتمال افسردگي و ضعف سلامت جسماني را افزايش مي دهد، در حالي كه راهبردهاي متمركز بر مشكل عامل حفاظت كننده در مقابل افسردگي و ضعف سلامت جسماني ميباشد.
با توجه به مطالب فوق ميتوان گفت كه افراد داراي منبع كنترل دروني به توانايي خويش در كنترل وقايع زندگي معتقدند و در مقابله با مشكل از شيوه مقابلهاي متمركز بر حل مسأله استفاده ميكنند، بدين معنا كه از طريق تصميمگيري و طرح ريزي جهت حل مشكل اقدام به حل مسأله مي نمايند. در حالي كه افراد داراي منبع كنترل بيروني معتقدند كه توانايي كنترل وقايع زندگي خويش را ندارند و عوامل ديگري غير از توانايي شخصي ايشان موثرند. به همين جهت از شيوه مقابله اي متمركز بر هيجان در مقابله با مشكلات استفاده مي كنند. بدين معنا كه به جاي تمركز بر مشكل، بر هيجانات و احساسات خويش متمركز ميشوند. و دست به تلاشهايي جهت تنظيم عكسالعملهاي هيجاني خويش مي زنند. بنابراين با توجه به ارتباط مثبت بين منبع كنترل دروني و شيوه مقابله اي مسأله مدار با سلامت عمومي افراد ، پژوهش حاضر به بررسي اين سؤال مي پردازد كه : آيا سلامت عمومي ، منبع كنترل و شيوه مقابلهاي دانشجويان تأثير دارد، و آيا موجب افزايش سطح سلامت عمومي ، درونيتر شدن منبع كنترل و شيوه مقابلهاي مسأله مدار شود؟
5-1 پژوهش
رابطه بين متغيرهاي پژوهش با استفاده از «ضريب همبستگي پيرسون» به دست آمد. اين نتايج نشانگر آن است كه بين سلامت عمومي و شيوه مقابلهاي و بين منبع كنترل و شيوه مقابلهاي ارتباط مثبت و معناداري وجود دارد. اما بين متغير (سلامت عمومي و منبع كنترل) ارتباط مثبت و معناداري وجود ندارد. يافتههاي جانبي اين پژوهش نشانگر رابطه معنادار بين سطح تحصيلات مادر، اشتغال مادر و عملكرد تحصيلي دانشجويان با سلامت عمومي و شيوه مقابلهاي آنان ميباشد.
مشاهدات كيفي نيز در طول جلسات دوره آموزشي با نتايج كمي حاصل از دادهها مطابقت و هماهنگي دارد. بطوريكه آزمودنيهايي كه در طول جلسات فعاليت گروهي بيشتري داشتند، انگيزه و تمايل بيشتري جهت شركت در اين دوره آموزشي داشتند، نظم گروهي بيشتري را رعايت مينمودند. در انجام تمرينات و فعاليتهاي عملي علاقمندي و انگيزة بيشتري نشان مي دادند، توجه و دقت كافي نسبت به مطالب و محتويات آموزشي داشتند و خواهان تداوم اين دوره آموزشي در طول سال تحصيلي بودند، در ميزان نمرات سلامت عمومي و منبع كنترل آنان كاهش بيشتري ايجاد شده است. در واقع ميتوان گفت كه در مورد اين آزمودنيها منجر به افزايش سلامت عمومي و درونيتر شدن منبع كنترل آنان شده است. بدين ترتيب مشاهدات كيفي دال بر تأثير مثبت ميباشد.
6-1 اهميت و ضرورت پژوهش
امروزه در سراسر جهان بر اهميت بهداشت عمومي تأكيد ميشود و روز به روز با انجام تحقيقات وسيع و گوناگون، اهميت و نقش آن در زندگي فردي و اجتماعي آشكارتر ميگردد. بطوريكه سال 2001 ميلادي از طرف سازمان بهداشت جهاني، تحت عنوان سال جهاني «بهداشت عمومي » اعلام گرديد. سازمان مذكور در اين سال شعار «غفلت بس است، مراقبت كنيم.» را جهت آشكارتر ساختن اهميت موضوع، مطرح نمود.
اين امر نشان دهنده آن است كه بهداشت عمومي موضوعي است كه بايد در سطح جهان مورد توجه قرار گيرد. يكي از دلايلي كه در اهميت اين موضوع مطرح است، شيوع روزافزون ابتلاء به انواع اختلالات عمومي در سطح جهان است و دليل مهم ديگر آن، اهميت و ضرورت پيشگيري از بيماريهاي عمومي است. در واقع ميتوان گفت، عمدهترين هدف بهداشت عمومي ، پيشگيري است و از سه نوع پيشگيري كه در بهداشت عمومي مطرح ميشود، پيشگيري اوليه مورد توجه بيشتري قرار ميگيرد. در پيشگيري اوليه جمعيت سالم در جامعه مورد نظر هستند و تمام اقداماتي كه در اين حيطه صورت ميگيرد، در جهت آماده سازي افراد و فراهم نمودن شرايط مناسب براي زندگي سالم از تمامي جنبه هاي جسماني، عمومي و اجتماعي ميباشد. بنابراين هدف، افزايش آگاهي و توانايي افراد در برخورد صحيح و مناسب با رويدادهاي زندگي ميباشد.
حسيني (1378) معتقد است، آموزش، اساسيترين روش پيشگيري اوليه است. از طرفي ديگر مهمترين و مؤثرترين دوره سني جهت آموزش پيشگيرانه، دوره نوجواني است. به همين دليل متخصصين بهداشت عمومي ، آموزش پيشگيرانه در دوره نوجواني را مورد توجه بسيار قرار مي دهند. و همچنين پژوهشها نشان ميدهند كه سلامت عمومي به ارتقاء بهداشت عمومي كودكان و نوجوانان در ابعاد مختلف زندگي كمك ميكند و از اساسيترين برنامههاي پيشگيرانه در سطح اوليه به شمار ميرود. سلامتي بخش اصلي يك زندگي شاد است و دانشگاه نقش مهمي در آگاه ساختن نوجوانان پيرامون مسائل بهداشتي و سلامتي و آموزش علوم زندگي به آنان دارند.
با توجه به مطالب فوق و اهميت و نقش ارزنده بر سلامت عمومي افراد بخصوص نوجوانان و با توجه به تأثير مثبت برنامههاي پيشگيرانه در دانشگاه ، پژوهش حاضر بررسي رابطه بين سلامت عمومي و منبع كنترل نوجوانان ميپردازد. از طرفي به دليل ارتباط مستقيم و مثبت بين سلامت عمومي ، منبع كنترل دروني و شيوه مقابلهاي مسأله مدار، تأثير آموزش سلامت عمومي بر درونيتر شدن منبع كنترل نوجوانان و شيوههاي مقابلهاي آنان نيز مورد بررسي قرار ميگيرد.
7-1 متغيرهاي پژوهش
پژوهش حاضر به بررسی رابطه بين سلامت عمومي و منبع كنترل دانشجویان دانشگاه پیام نور گرگان
ميپردازد. بنابراين متغيرهاي پژوهش عبارتند از:
8-1 متغير مستقل
در اين پژوهش، سلامت عمومي، متغير مستقل ميباشد، كه تأثير آن بر متغيرهاي وابسته پژوهش مورد بررسي قرار گرفته است.
9-1 متغيرهاي وابسته
منبع كنترل، متغيرهاي وابسته پژوهش حاضر ميباشند، كه تأثير متغير مستقل بر آنها مورد بررسي قرار گرفته است.
10-1 متغيرهاي كنترل
سن، جنس و مقطع تحصيلي از متغيرهاي كنترل پژوهش هستند. به اين صورت كه دانشجویان پیام نور داشتند به عنوان جامعه و نمونه پژوهش انتخاب شدند.
11-1 متغيرهاي مداخلهگر (تعديل كننده)
همچنين سطح تحصيلات والدين، وضعيت اشتغال والدين و عملكرد تحصيلي (معدل كتبي) دانشجویان به عنوان متغيرهاي مداخلهگر اين پژوهش هستند كه بررسي يافتههاي جانبي پژوهش، ارتباط متغيرهاي مذكور با متغيرهاي وابسته مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است.