فهرست مطالب:چكيده 2
مقدمه 3
فصل اول: معني اسراف 4
مفهوم اسراف 5
معني و حكم اسراف از نظر شرعي 5
ادله حرمت اسراف 6
فصل دوم: اسراف از ديدگاه قرآن 7
اسراف در خوردن و آشاميدن 7
اسراف در اعمال يا تجاوز از حلال به حرام 8
اسراف و عدم ايمان به خدا 9
فصل سوم: اسراف از ديدگاه روايات معصومين 10
فصل چهارم: بررسي علل و عوامل اسراف 11
جهل.. 11
بيايماني 11
بينيازي 12
الگوهاي غلط اجتماعي و فرهنگي 12
فصل پنجم: تبيين حقيقت اسراف و علت حرمت اسراف 14
فصل ششم: ضرر و زيان اسراف 18
اسراف موجب نابودي نظم و انضباط 18
اسراف سبب بي ايماني و بياعتقادي 18
نمونهاي از يك اسراف 19
چكيدهاز ديدگاه اسلام و تعاليم آن هر گونه اسراف در زندگي انسان علاوه بر اينكه حرام است باعث زيانهاي گوناگون مادي، معنوي و اجتماعي ميشود. اين مطلب را با روشن شدن معنا و مفهوم از اسراف و با بهرهگيري از سندهاي قرآن و مدنيت توضيح دهيد كه حقيقت اسراف چيست و عوامل و آثار آن چيست؟
كليدواژه: تعادل، اسراف، جامعه، اسرافكار، الگوي اجتماعي، نظام عالم
«بسمه تعالي»
مقدمهاسلام دين اعتدال است يعني احكام و دستورات آن به تعهدات انسان را همواره در مسير تعادل نگاه ميدارد تضمين كنندهي اين تعادل است و همچنين دين خود ادب و خرد جمعي است. اسوام با منشأ دروني كه دارد با به هم زدن تعادل فردي ميتواند با سرايت دادن آن به ديگر افراد جامعه تعادل آن را به هم بزند و آن جامعه را به سقوط بكشاند به همين خاطر با جلوگيري فردي باعث ثبات جمعي ميشود و نگاه آن به جامعه همانند يك قايقي است كه شخصي در آن نميتواند جاي خود را سوراخ كند و بگويد كه به ديگران ربطي ندارد. اسراف يكي از موانع توسعه و پيشرفت مادي و معنوي در حد جامعه است و به همين خاطر اسلام با اسراف به حد نحوي و حد اندازهاي به شدت برخورد ميكند.
ما در اين مقاله سعي داريم با توجه به معناي لغوي و اصطلاحي اسراف آن را از نظر اهل بيت بررسي كرده و به حقيقت آن برسيم و ان را تبيين كنيم و به سوالات زير پاسخ دهيم:
1- عملكرد و تاثير اسراف در بيديني فرد و جامعه چيست؟
2- كسي كه در كارهاي فردي خود اسراف كوچكي كند چگونه به انحطاط يك جامعه كمك ميكند؟
3- حقيقت اسراف و فلسفه وجودي آن چيست؟
فصل اول: معني اسرافكلمه اسراف از نظر اصل و ريشه لغوي از ماده (سَرَفَ) به وزن شَرَف گرفته شده و هنگامي كه به باب افعال برده شود فعل آن متعدي ميگردد و مصدر آن (اِسْراف) به معناي زيادهروي و تجاوز و گذافكاري كردن ميباشد.
راغب اصفهاني گفته اسراف هر كاري و عملي را كه انسان انجام ميدهد و از حد و اندازه خود تجاوز كند (و از حدود معين و مقدر زيادهروي نمايد) آن اسراف است و هرگونه زيادهروي و اتلاف و تجاوز از حد طبيعي و اعتدال (چه از نظر كمي و چه از نظر كيفي) را اسراف گويند و نيز هر چيزي كه در راه غير طاعت خدا صرف گردد هر چند كم و ناچيز باشد اسراف خواهد بود . در كتاب شريف محدث گرانقدر شيخ عباس قمي فرمودند اسراف به زيادهروي و ريخت و پاش و آنچه حلال نيست و از ميانهروي بيرون است معنا شده است .
1. اسراف معني مشترك و عامي دارد كه هر گونه زيادهروي و تجاوز از حد و اعتدال و عدم رعايت اقتصاد و ميانهروي و حيف و ميل و ريخت و پاش و افراط و تبذير نمودن تلف و ضايع كردن سرمايهها، هدر دادن نعمتها، تباه كردن اموال و گزاف مصرف كردن را منان و بيهوده خرج كردن و از حد گذشتن بي عدالتي و ستم روا داشتن در هر امر و كاري كه از انسان سر ميزند را شامل ميشود .
2. اسراف به هر گونه بيهوده و لغوگرايي و زيادهروي و تجاوز از حد طبيعي در كميت و كيفيت را گويند كه تنها مربوط به خوردنيها و آشاميدنها و امور اقتصادي نيست بلكه اسراف معني بسيار وسيعي و جامعي دارد و قبل از آنكه يك بوم اقتصادي و گناه مال و كار لغو باشد بيانگر هر گونه لغوي و تجاوز از حد و هر نوع زيادهروي و افراط و تندروي و هرگونه وضعيت نامناسب مالات نفسان و روحيات و صفت غير معتدل اخلاقي و فرهنگي و اجتماعي افراد و جامعه است.
آنچه به نظر ما ميرسد اين است كه اسراف يعني تجاوز از حد اعتدال در هر كاري است.
مفهوم اسراف
بايد توجه شود كه مفهوم اسراف در نسبي بودن آن است، بدين معنا كه ممكن است بهرهگيري مقداري و يا نوعي از يك كالا براي يك نفر، اسراف و تجاوز از حد اعتدال محسوب شود ولي براي ديگري اسراف نباشد.
مثلاً دو نفر كه هر دو ميتوانند اتومبيلي به قيمت يك صد ميليون تومان تهيه كنند يكي از آنها نيازمند به اتومبيل با اين قيمت است ولي ديگري اتومبيلي با قيمت بيست ميليون تومان هم براي تامين نيازهاي خود كافي است و اگر هر دو اتومبيل يك صد ميليوني را تهيه كنند شخص دوم اسرافكار است و شخص اول اسرافكار نيست چون فرد دوم از مرز اعتدال تجاوز كرده و ديگري به دنبال نياز خود رفته است .
و...
فصل چهارم: بررسي علل و عوامل اسرافبديهي است كه در پيدايش اسراف و ايجاد روحيه تجاوزگري و زيادهروي در انسان علل و عوامل گوناگوني موثرند كه بايستي مورد تحقيق و تفحص دقيق و ريشهيابي عميق مورد توجه قرار گيرند بر اين اساس ميتوان مهمترين و اساسيترين عوامل و علل اسراف را در 10 عامل ذيل خلاصه كرد:
1. جهل، 2- بيايماني، 3- بينيازي، 4- فساد اخلاقي، 5- فصاد اقتصادي، 6- عقدههاي رواني، 7- الگوي غلط اجتماعي، 8- تربيت غلط خانوادهها، 9- تنبلي، 10- قدرت.
در اينجا به بررسي چند مورد ميپردازيم:
1. جهل
همانگونه كه صرفهجويي نشانه عقل فرد معرفي شده است اسراف نيز از علايم روشن و نمونههاي بارز جهل است چنان كه امير مومنان ميفرمايد: «هيچ جهلي همچون اسراف و بيهودهخرجي نيست» زيرا جهل است كه انساني را وادار به اسراف و نابودي اموال و نعمتهاي خدادادي و ضايع كردن سرمايه و امكانات ميكند در واقع ريشه هر بدبختي در زندگي بشر جهل و ناداني است .
2. بيايماني
يكي از بهترين عامل اسراف و تبذير نداشتن ايمان واضحي و بياعتقادي و بيتقوايي است. عدم ديانت، نفهد، دوري از عقيده و معنويت، صداقت ايمان نداشتنبه احكام الهي از حلال و حرام موجب اسرافكاري ميشود.
بهترين دليل آيه شريفه قرآني است كه خداوند ميفرمايد:
«الفصر انَ الانسانَ لني فسر»
به نسوان و زيان و ضرري بالاتر از اسرافكاري تبذير انسان گرديدهاند كه بداعت كار و عمل او سوالي ميشود ديگر چرا اسراف كند.
و...