از متن کتاب:
پیش از آن که بتوانیم چیزی درباره فلسفه بیان کنیم، نخست باید تعریفی از فلسفه ارائه دهیم. اگر این فرض بدیهی و ساده را بپذیریم که فلسفه و فلسفیدن با اندیشه و اندیشدن ربط مستقیم و تنگاتنگی دارد، آن گاه باید اذعان داشت که پیشینگی فلسفه به پیشینگی اندیشه انسان است. بدین ترتیب شروع فلسفه همان زمانی است که انسان در مقام یک موجود جاندار به انسان به مثابه یک موجود اندیشمند ارتقا پیدا کرد. از آن جایی که انسان و اندیشمند شدنش فرآیندی تاریخی است پس فلسفه هم خود پدیده ای تاریخی است.
فلسفه چیست؟ تاکنون فلسفه را به گونه های بیشمار برحسب آن که چه کسی آن را تعریف میکند و چه هدفی را دنبال میکند، بسیار متفاوت تعریف کرده اند. در یک تعريف ساده "فلسفه" عبارت است از نحوه نگاه کردن به دنیا. هر انسانی بر این باور است که قادر به تمیز درست از نادرست و خوب از بد است و کمتر کسی است که در این مورد شک به خود راه دهد. اما همین انسان زمانی که با رویدادها و یا فجایع بزرگ نظیر انقلابها و یا جنگها مواجه میشود، معمولا از فهمشان ناتوان است و آنها را اغلب به "طبیعت انسان" و یا به یک نیروی "فوق بشری" نسبت میدهد...