PDF نسخه کامل رمان هزار چم شامل فصل اول و فصل دوم
نویسنده زینب ایلخانی
تعداد صفحه :2947
ژانر عاشقانه،اجتماعی ،رئال، خانوادگی
جلد اول و دوم در یک پکیچ با کیفیت عالی آماده نموده ایم که خلاصه و قسمتی از رمان فصل دوم در زیر امده است
خلاصه رمان:
روایتی نو از سرانجام قهرمان هزارچم، امیر رضا، ریحانه، شهاب الدین! «هزارچم دو» قصه پایان سرنوشت شخصیت هاست، پایان سیاهی ها و شاید…
قسمتی از داستان هزار چم :
کمرم رو به سختی صاف میکنم و با نادیده گرفتن سنگینی سرم دوباره حرکت میکنم.. سرمو دیواره آسانسور تکیه دادم و نگاهم رو گره زدم به شماره طبقه ها که هرچند ثانیه عوض شده. از همین گوشه چشم هم حس میکنم که آیینه چطور بهم دهن کجی پس از ترس اینکه نگاهم بهش بیفته کاملا رو
به در آسانسور میچرخم. با توقف آسانسور و تا فاصله باز شدن در میتونم صدای جانا رو بشنوم که طبق معمول دم در وایساده و صدام میزنه: نانا!!! لبخندی که روی لبم از شنیدن صداش، عضله های صورتم رو به درد میکشونه شبیه، کسی که مدت هاست نخندیده… ساک رو جلوی ورودی داخل خونه
میندازم یه دستم رو دور تن جانا که از گردنم آویزون شده میندازم و با دست دیگه مشغول باز کردن بند کتونیم میشم. ریحانه ساک رو عقب تر میکشه و میگه: چقدر طول کشید رسیدنت. به یه لبخند مسخره بعنوان جواب بسنده میکنم و خودم رو سرگرم جانا نشون میدم تا مجبور نباشم جواب بدم
اما برق توی نگاهش اینطور قانع نمیشه. دستمو میگیره و با آرنجش ضربهای به پهلوم میزنه: جناب امین کهن چه کردن؟ توی دلم به خدا التماس میکنم بهم مجالی بده تا بدونم باید چه جوابی به ریحانه بدم، حتی اگر درِ تمام سوال و جواب ها رو توی روی خودم تخته کرده باشم، تک خندهام از ساعت ها ضجه