اصطلاح بیع زمانی به نوع خاصی از انتقال مالكیت اطلاق میشود كه طبق آن مالكان حق استفاده از ملك را به صورت زمانبندی شده پیدا میكنند. مقاله حاضر كه در چند شماره ارائه میشود ابتدا به تعریف این واژه پرداخته و سپس اعتبار آن را از نظر شرع و قانون بررسی میكند
کتاب بیع زمانی34 صفحه دارد
بیع زمانی 2
مقدمه: 2
الف – توضیح موضوع 4
ب- چگونگی طرح موضوع و مراحل پیگیری آن در مركز 7
ج – ترتیب مباحث تحقیق: 11
فصل اول: بررسی صحت و اعتبار «تایم شر» در بخش قراردادها 13
مبحث اول: جایگاه «تایم شر» در عقود معین 13
مركز تحقیقات فقهی قوه قضائیه 13
گفتار اول – بیع 15
الف – تعریف بیع و ویژگیهای آن: 17
ویژگیهای اساسی عقد بیع را میتوان به شرح زیر برشمرد: 17
ب- بررسی بیع موقت 18
به طور كلی دو دلیل اساسی برای بطلان بیع موقت، ابراز شده است: 21
گفتار دوم: صلح 25
الف- تعریف عقد صلح، احكام و ویژگیهای آن 25
قرارداد تایمشر و صلح 27
ج- بررسی مشروعیت مالكیت موقت در فقه 29
منابع: 30
بیع زمانی
اصطلاح بیع زمانی به نوع خاصی از انتقال مالكیت اطلاق میشود كه طبق آن مالكان حق استفاده از ملك را به صورت زمانبندی شده پیدا میكنند. مقاله حاضر كه در چند شماره ارائه میشود ابتدا به تعریف این واژه پرداخته و سپس اعتبار آن را از نظر شرع و قانون بررسی میكند.
مقدمه:
1- فرآیند تعامل میان سیستمهای حقوقی، اگر به گونهای صحیح، اصولی و حساب شده صورت گیرد میتواند به رشد و بالندگی حقوق كشور كمك شایانی بنماید. در عصر كنونی كه عصر ارتباطات نام گرفته است، تاثیر و تاثر سیستمهای حقوقی بر یكدیگر امری اجتنابناپذیر است زیرا پیشرفت صنعت، تكنولوژی و علم و دانش بشری روز به روز پدیدههای نوینی را در عرصههای مختلف، از جمله در پدیدهها و مقررات حقوقی میآفریند و ارتباط فراوان دولتها و ملتها با یكدیگر موجب انتقال تجربههای جدید از جایی به جایی دیگر میشود.
دانش حقوق كه رسالت قانونمند كردن فعالیتهای فردی و گروهی را در جامعه به عهده دارد نباید در مقابل پدیدههای نو پیدا حالت انفعالی و تاثیرپذیری یك طرفه داشته باشد. بنابراین، این انتظار و توقعی بیجاست كه حقوق كشور همواره بر اساس مسائل مستحدثه و نوپیدا تغییر یابد بلكه باید هر مسئله
جدید و بیسابقه را با مبانی مورد قبول و اصول پذیرفته شده فقهی و حقوقی سنجید و چنانچه مغایر آن شناخته شد از اجرا و رواج آن در كشور جلوگیری كرد وگرنه در مسیر قانونمند كردن آن كوشید. البته این سخن به معنای جمود و تعصب بر تاسیسات و پدیدههای حقوقی كهن و عدم پذیرش مطلق نهادها و تاسیسات جدید نیست بلكه سخن ما آن است كه مبانی مسلم فقهی و اصول پذیرفته شده حقوقی را نباید در راه توجیه یا تصحیح یك پدیده جدید قربانی نمود.
راهحل صحیح و منطقی در برخورد با یك پدیده جدید یا تاسیس حقوقی ناشناخته كه از سیستم دیگری به كشور ما وارد شده این است كه اولا ماهیت آن در كشور مبدا شناخته شود و آثار و نتایج آن مورد بررسی قرار گیرد ثانیا با توجه به ماهیت و آثار و احكام آن، به بررسی و كاوش در حقوق كشور پرداخته شود تا صحت یا بطلان آن روشن گردد.