مـشـخـصـات فـایـل
مـوضـوع تـحـقـیـق : حكومت و اخلاق از ديدگاه امام علي
فـرمـت فـایـل : Word ( قابل ویرایش )
تـعداد صـفـحـات : 66
قابل ارائه و مناسب بعنوان تحقیق کلاسی
بـخـشـی از مـتـن ایـن تـحـقـیـق :
امام على(ع)، كارگزاران حكومت و راهكارهاى اصلاحات
يكى از برنامههاى اصلاحى حضرت على(ع) در دوره زمامدارى، گماشتن نيروهاى شايسته، كارآمد و صالح در مصادر امور حكومت بود. زيرا استقرار و دوام حكومت به ويژه با شاخصههاى ديندارى و عدالت، بدون كارگزاران شايسته عملى نخواهد بود. از اينرو، يكى از مقولههاى مهم و مورد توجه جدى امام على(ع)، كارگزاران حكومت بود.
چگونگى گزينش و انتخاب اين نيروها در مناصب گوناگون سياسى، نظامى، مالى، قضايى و ادارى، آشنا نمودن آنان با دستورالعملهاى مديريتى، شيوه زمامدارى و رفتار با مردم، و نظارت بر عملكرد و مديريت آنان به منظور حسن اجراى امور كه به تأمين امنيت جامعه، رضايت عمومى مردم، استحكام و ثبات حكومت منجر گردد، از مسايلى است كه امام(ع) بدانها پرداخته است.
حضرت(ع) با اين مبانى نظرى سعى داشت تا مدلى از نظام مديريت اسلامى را در زمان خويش اجرا نمايد و براى آينده مسلمانان نيز معيارهاى لازم و اصول كلى را ارائه دهد. در اين مقاله كوشش مىشود تا برنامههاى اصلاحى امام على(ع) در باره كارگزاران حكومت، به ويژه مواردى چون معيارهاى انتخاب، توصيهها و رهنمودهاى مديريتى، و سياستهاى نظارتى و مراقبتى ايشان تحليل و تبيين گردد.
مقدمه
يكى از اصول مهم انديشه حضرت على(ع)، لزوم استقرار حكومت براى انتظام امور مردم و سامان يافتن نظام اجتماعى است. زيرا برقرارى امنيت داخلى، توازن اجتماعى و نظم،وصول بودجه عمومى، جلوگيرى از هرج و مرج و دفع فساد، جنگيدن با دشمنان ومتجاوزان، فعاليت دستگاه قضايى و اجراى احكام و مقررات قانونى، از امورى است كهجز با تشكيل حكومت ميسر نخواهد گشت و در سخنان امام على(ع) به اين مهم اشاره شده است.
ايشان هنگامى كه سخن خوارج را كه مىگفتند: «لا حُكْمَ اِلّا للَّه»، شنيد، فرمود:
«سخن خوارج سخن حقى است كه از آن اراده باطل مىشود ... مردم چارهاى ندارند جز اينكه زمامدارى داشته باشند، چه نيكوكار يا بدكار. مؤمن در امارت و حكومت او (حاكم نيكوكار) به طاعت مشغول است، و كافر بهره خود را مىيابد، و با قدرت او، بودجه عمومى جمعآورى و با دشمن پيكار شود، امنيت راهها تضمين گردد و حق ضعيف از قوى گرفته شود تا خوبان براحتى زندگى كنند و مردم از شرّ فاجران آسوده گردند.»[1]
مواردى كه در سخن حضرت آمده از ضرورىترين نيازهاى هر اجتماعى است كه بايد به وسيله نظام حكومت برآورده شود. بنابراين، نياز به حكومت، از بديهىترين امورى است كهعقل فطرى بدان حكم مىكند. اين امر، به گروهى از انسانها يا زمانى خاص بستگى ندارد،بلكه در همه زمانها نياز به زمامدار و تشكيلاتى كه جامعه را اداره نمايد، وجود داشته است و دارد.
اما حكومت مورد نظر امام على(ع) از سه شاخصه مهم «ديندارى»، «عدالت» و «مردمدارى» برخوردار است. تحقق عينى و عملى اين شاخصهها در جامعه، به وجود زمامداران و كارگزاران صالح و شايسته بستگى دارد. اگر رهبر و پيشواى جامعه در صراط حق بود و بر معيارهاى دينى رفتار كرد، يعنى مبانى نظرى و فعل سياسى او منطبق با اصول شريعت و احكام دين بود، و كارگزاران او در مسؤوليتهاى گوناگون از صلاحيت اعتقادى و عملى لازم و رفتار شايسته با مردم برخوردار بودند، و مردم نيز با نصايح و ارشادات او، به وظايف و تكاليف خود در برابر زمامداران و مديران رفتار نمودند، سلامت جامعه در يك توازن اجتماعى و هماهنگى اركان مختلف، تأمين خواهد شد.
از آنجا كه امام على(ع) به عدالت اجتماعى در حكومت اهتمام جدى داشت، يكى از راهكارهاى عملى تحقق آن را، گزينش كارگزاران و مديران شايسته در امور مىدانست. علاوه بر صلاحيت و شايستگى زمامدار و پيشواى اصلى جامعه، كارگزاران و عاملان او در مناصب گوناگون نيز بايد از شايستگى لازم برخوردار باشند. از اينرو، آن حضرت كه قبل از تصدى خلافت مسلمانان، نسبت به كارگزاران ناصالح در رأس امور ناخرسند بود و به ويژه خليفه عثمان را از خطرات و سوء رفتار عاملانش اندرز مىداد، آنگاه كه امر پيشوايى مردم را بر عهده گرفت، يكى از برنامههاى اصلاحىاش، بركنارى واليان فاسد و گماشتن نيروهاى شايسته، مطمئن و باتقوا به جاى آنها بود.
او علاوه بر اينكه در انتخاب كارگزاران از جنبه صلاحيتى و مديريتى حساسيت نشان مىداد، نظارت خاصى را نيز بر اعمال آنها، در زمانى كه متصدى امور بودند، به كار مىبست. به تخلفات آنها به سرعت رسيدگى مىنمود و ايشان را نسبت به عملكرد نادرست بازخواست، سرزنش و توبيخ مىكرد. قبل از اعزام واليان به شهرها، در باره چگونگى رفتار و سلوك آنها با مردم و مشى والىگرى، سفارشها و توصيههاى لازم را به ايشان مىنمود و در نامههايى كه به عاملان خود مىنگاشت آيين مديريت اسلامى را براى آنها تبيين مىكرد ...