مـشـخـصـات فـایـل
عـنـوان تـحـقـیـق : نقش رنگ در پیکتوگرام
فـرمـت فـایـل : word
تـعـداد صـفـحـات : 120
مـنـاسـب جـهـت ارائـه تـحـقـیـق کـلاســی
بـخـشـی از مـتـن ایـن تـحـقـیـق :
دنيايي كه ما آن را نظاره ميكنيم از دو عنصر مهم تجسمي تشكيل شده است. اين دوعنصر عبارتند از: فرم «شكل» و «رنگ»، كه هر كدام لازم وملزوم يكديگرند.
هر موجودي كه در اين دنيا به چشم ميخورد، ابتدا از لحاظ شكل و اندازه احساس ميگردد، سپس در حالي كه داراي پوششي از رنگ است مورد توجه قرار ميگيرد. در عين حال رنگ علامت مشخصة هر شيئي طبيعي است، چنانكه يك گل سرخ به خاطر رنگش از دور جلب توجه ميكند و نظر بيننده را به خود معطوف ميدارد و يك ميوة رنگي، با رنگش اعلام ميكند كه رسيده است يا نارس ميباشد. زماني كه به سطح فلزات نگاه ميكنيم، با توجه به رنگ آنها، ميتوانيم جنس و حتي وزن آنها را احساس نمائيم.
هر وقت به رنگ قرمز آهن گداخته نظر مياندازيم، به صورت طبيعي از لمس كردن آن خودداري مينمائيم. رنگ قرمز كه نمايشگر رنگ آتش است، نمايانگر خون نيز هست، بنابر اين ملاحظه ميكنيم كه عنصر رنگ در دو مورد جداگانه، مفهوم و ارزش متفاوتي پيدا ميكند.
ملاحظه ميكنيم كه اهميت رنگ در زندگي انسان اگر بيش ازشكل وفرم نباشد، كمتر از آن نيست. معمولا در آموزشگاهها، از طريق آموزش هندسه و اندازهها، توجه دانشآموزان را به شكلها و فرمهاي طبيعت متوجه ميسازند. دربارة فرمهاي هندسي از جمله دايره، مربع، مثلث و روابط بين آنها آموزشهايي داده ميشود و حجمهاي هندسي مورد مطالعه قرار ميگيرند و تعادل و توازن شكلها در نظر گرفته ميشوند، با اينكه با دانش «پرسپكتيو» آشنا ميگردند، و با سطح و حجم آشنايي به دست ميآورند. انسان براي بيان آنچه ميخواهد ابراز دارد، به گفتن يا نوشتن كلمات ميپردازد. زبان او آكنده از سمبولهاست. اما غالبا نشانهها (Simbol) و صوري را نيز كه جنبة توصيفي دقيق ندارند به كار ميرود. برخي از اينها فقط علائم اختصاري يا سلسلهاي از حروف اول كلماتند، مانند UN (شكل اختصاري United Nation) سازمان ملل متحد....