مـشـخـصـات فـایـل
عـنـوان تـحـقـیـق : شناخت جامع هنر
فـرمـت فـایـل : word
تـعـداد صـفـحـات : 58
مـنـاسـب جـهـت ارائـه تـحـقـیـق کـلاســی
بـخـشـی از مـتـن ایـن تـحـقـیـق :
در سال 1997 نيويورك تايمز نظرسنجياي را با موضوع طبيعت هنر منتشر كرد كه از مجموع مصاحبات انجام شده با هفده متخصص سرشناس گردآوري شده بود: [اين متخصصان عبارتند بودن از:] مورخان هنر، متصديان موزه، منتقدان، يك فيلسوف، هنرمندان، يك خبرنگار، و يك عضو كنگره آمريكا در ارتباط با [سازمان] موقوفات ملي براي هنرها. از آنها پرسشهايي به عمل آمد كه عنوان موضوعي بحث ما را نيز شامل ميشود: چيست هنر؟ ممكن است انتظار داشته باشيد كه تعاريف قاعدهمند و دقيقي از اين گروه برآمده باشد، و ليكن نظرات در سطحي غير صريح تا شكاكانه ابراز شدند. اكثر ايشان بر اين عقيده بودند كه امروزه بسيار دشوار است كه بگوييم چه چيزي هنر است [چيست هنر]، تا حدي به اين دليل كه خارج كردن هر آنچه هنر نيست از حوزة هنرها، كم و بيش غير ممكن است. ويليام روبين ، رئيس اسبق بخش نقاشي و مجسمة موزة هنر مدرن اظهار كرد: «هيچ تعريف واحدي از هنر وجود ندارد كه به نحو كلي قابل مدافعه باشد.»؛ فيليپ دي مونتبلو ، رئيس موزة متروپوليتن ، نيز بر همين عقيده بود: «امروزه در مورد هيچ چيزي موافقت عمومي وجود ندارد.»؛ «حتي مفهوم معيارها نيز پرسش برانگيز هستند.» توماس مك اويلي ، مورخ هنري، قدري بيباكتر بود: «اگر چيزي، هنر ناميده شود يا در يك مجلة هنري راجع به آن مطالبي نوشته شود، در نمايشگاهي به نمايش درآيد يا توسط يك مجموعه دار خصوصي خريداري شود، پس آن چيز هنر است.» و ليكن هنرمندي به نام باربارا كروگر حتي در مورد اين اظهارية فراگير نيز نظري شكاكانه داشت، او بيان كرد: «من با مقولات [طبقهبنديهاي منطقي] مشكل دارم»، «فقط ميدانم كه اين ايده كه يك چيز به دليل حضورش در گالري فوراً هنر است، در حالي كه چيزي كه جاي ديگري است هنر نيست، ايدهاي احمقانه و تنگ نظرانه است. به تعاريف تنگنظرانه علاقهاي ندارم.»
نظريه پردازان و دست اندركاران [در رشتههاي هنري] هرگز در مورد روش پاسخ گويي به پرسشهاي مبسوط و ارزشي توافق كاملي نداشتند، لذا انتظار وجود مقدار مشخصي از عدم توافقها ميرود. تعريف هنر همواره امر دشواري بوده است، از آنجا كه صور، انواع، دورهها، سبكها، نيات و مقاصد بسياري وجود دارند كه در ساخت و پذيرش آن به هم ميآميزند. با اينحال، درنگ و زحمت ناشي از اين پرسش براي بسياري از متخصصان، كه به نظر ميآمد بيشتر از ديگران در وضعيتي باشند كه نظر قطعي خود را در مورد اين مسأله صادر كنند، خبر از بحران نظري مهمي ميدهد. براي افراد بسياري، هر نوع تعريفي كلاً نوعي بدفهمي به شمار ميرفت. رابرت رزنبلوم ، مورخ هنري و متصدي [موزةا] گوگنهايم ، بيان كرد: «اكنون ايدة تعريف كردن هنر چنان بعيد است كه فكر نكنم كسي جرأت انجام آن را داشته باشد.»، «اگر ظرف پيشاب دوشان هنر است، پس هر چيزي هنر است.»...