فهرست مطالب
1)مقدمه
2)رويكرد واژه شناختي
3)رويكرد تاريخي (ماهيت نظريه):
الف) پوزيتيويسم؛ نسل نخست (لاك، هيوم، كنت)
ب)پوزيتيويسم، نسل دوم (حلقه وين)
ج)پوزيتويسم: نسل سوم (كارل همپل)
4)تاثير محيط اجتماعي - سياسي بر شكل گيري نظريه پوزيتيويسم
5) اثر بخشي پوزيتيويسم بر مسائل سياسي و اجتماعي:
6)نقد و نتيجه گيري
فهرست منابع و يادداشتها
مقدمه
پوزيتيويسم چيست؟ «پوزيتيويسم به مثابه يك رهيافت علمي در علوم اجتماعي معتقد است كه امور ميبايستي به مثابه واقعيات محض مطالعه شوند و رابطه بين واقعيات مزبور ميتواند به وضع قوانين علمي منجر شود.
براي پوزيتيويستها، چنين قوانيني شاني مشحون از حقيقت دارند و واقعيات اجتماعي به همان شيوة واقعيات طبيعي ميبايستي مورد مطالعه واقع شوند».]1 [
هر چند ارائه چنين تعريفي از سوي «اسميت» در كتاب «علم اجتماعي در ترديد»، ضامن پرهيز از آشفتگي واژه شناختي در برخورد با نظريهاي به گستردگي پوزيتيويسم است؛ اما «پرتاب شدگي» قابل ملاحظايي كه در اثر مطالعه تعاريفي از اين دست به محقق دست ميدهد، وي را بلافاصله به جستجوي ريشههاي معرفتي نظريه مزبور سوق ميدهد تا از احساس غريب «پرتاب شدگي» فاصله بگيرد.
معمولا كشف ريشههاي معرفتي يك نظريه – نه تنها به هنگام بررسي پوزيتيويسم بلكه به هنگام تلاش براي حصول شناخت نسبت به هر نظريهايي جُستار را در روند سير تاريخي طي شده از سوي نظريه و فلاسفه و انديشه پردازان آن حوزه نظري قرار ميدهد...