به مناسبت فرا رسیدن روز جهانی کارگر
به مناسبت فرا رسیدن روز جهانی کارگر و به منظور آشنایی با سازمان بینالمللی کار و کنوانسیونهای بینالمللی در زمینه کار و همچنین ترفندهای رژیم در سطح بینالمللی، تلاش میکنم مواردی را با توجه به بضاعت اندکم با هموطنان عزیز و به ویژه آنان که دل در گرو رهایی طبقه کارگر و همه زحمتکشان ایرانی دارند، در میان بگذارم.
بخش اول : تاریخچه سازمان بینالمللی کار و نحوه کار آن (۱)
ریشه تشکیل سازمان بینالمللی کار را میبایستی در تحولات اجتماعی قرن نوزدهم اروپا و آمریکای شمالی جست. انقلاب صنعتی توسعه اقتصادی خارقالعادهای را در این کشورها باعث شد. اما این توسعه رنجهای غیرقابل تحملی را به کارگران و زحمتکشان این کشورها تحمیل کرد که منجر به شورشهای متعدد اجتماعی شد. ایده تشکیل یک سازمان بینالمللی برای تدوین مقررات و معیارهای جهانی در زمینه حقوق کار، به اوایل قرن نوزدهم و در نتیجهی نگرانیهای اقتصادی و اخلاقی به وجود آمده از بهای انسانی «انقلاب صنعتی» بر میگردد. در سال ۱۸۱۸، یکی از صاحبان برجسته و دور اندیش صنایع انگلیسی به نام روبرت اوئن(۱۷۷۱-۱۸۵۳) از ایده تدوین یک رشته مقررات پیشرفته در زمینه کار و اجتماع حمایت به عمل آورد. چند دهه بعد، یکی از صاحبان صنایع فرانسوی به نام دانیل لوگراند(۱۷۸۳-۱۸۵۹)، دست به دامان دولتهای اروپایی شد و از آنها خواست تا برای تدوین یک مجموعه قوانین بینالمللی در مورد شرایط کار اقدام کنند. در اواخر این قرن کارگران متشکل، در کشورهای صنعتی، یک قدرت جدید را تشکیل داده و حقوق دمکراتیک خود را طلب میکردند. در همین حال نهضتی فراگیر برای بهبود شرایط کار در این کشورها به وجود آمده بود.
پیش زمینه تاریخی سازمان بینالمللی کار، حاصل یک صد سال بحث و مناظرات و ابتکارات روشنفکرانه از سوی شخصیتهای برجسته، انجمنهای داوطلب، دولتها و جنبش های سیاسی و اجتماعی، میباشد. اولین نتایج عملی و برجسته این تلاشها تشکیل «انجمن بینالمللی برای حفاظت قانونی از کارگران» در سال ۱۹۰۱ بود. محل این انجمن که در واقع هسته اولیه سازمان جهانی کار بود در شهر بال سوئیس قرار داشت.
در سطح ملی، در دو دهه آخر قرن نوزدهم، مجموعه قوانین اجتماعی دولت آلمان، اولین نمونه در حمایت از حقوق کارگران بود.
در سال ۱۹۰۵-۱۹۰۶ دولت سوئیس کنفرانس تکنیکی و دیپلماتیکی را در شهر برن سازمان داد که منجر به تصویب اولین کنوانسیونهای بینالمللی در زمینه کار شد. اولی تعدیل کار شبانه زنان و دیگری حذف استفاده از فسفر در صنایع کبریت سازی بود.
در دوران جنگ جهانی اول، در خلال برگزاری چندین گردهمایی بینالمللی اتحادیههای کارگری، از ایده و ابتکارات شخصیتها و رهبران برجسته کارگری حمایت به عمل آمد. این افراد خواستار اختصاص یک فصل اجتماعی از «موافقتنامه صلح» به تهیه حداقل استانداردهای بینالمللی مربوط به کار و ایجاد دفتر بینالمللی کار بودند.
این ایده در خلال مذاکرات پاریس پذیرفته شد و اساسنامه (۲) سازمان جهانی کار بین ژانویه و آوریل ۱۹۱۹ توسط کمیسیون بینالمللی کار، تشکیل شده بر اساس «قرارداد ورسای»، نوشته شد. این کمیسیون، توسط کنفرانس صلح ایجاد شده و تحت ریاست ساموئل گومپرز ريیس فدراسیون کارگری آمریکا و متشکل از نمایندگان ۹ کشور بلژیک، کوبا، چکسلواکی، فرانسه، ایتالیا، ژاپن، لهستان، انگلستان و ایالات متحده آمریکا بود. به این ترتیب سازمان سه جانبه و منحصر به فرد بینالمللی کار تشکیل شد. نکته قابل تأمل آن که دولت آمریکا در سال ۱۹۳۴ و در زمان ریاست جمهوری فرانکلین روزولت به این سازمان پیوست در حالی که هنوز به عضویت «جامعه ملل» درنیامده بود.
اساسنامه سازمان بینالمللی کار بخش سیزدهم معاهده ورسای را تشکیل میدهد. این اساسنامه حاوی ۴۰ ماده میباشد. هارولد باتلر انگلیسی و ادوارد فیلان ایرلندی، رؤسای بعدی سازمان بیناللملی کار، مؤلفان متن انگلیسی پیش نویس این اساسنامه هستند.
با توجه به اساسنامه سازمان بینالمللی کار، میتوان گفت که سه دلیل عمده باعث تأسیس این سازمان بینالمللی درخلال کار کنفرانس پاریس شد.
انگیزه اول که به نوعی از آن به عنوان انگیزه انسانی نام برده میشود، یافتن راه حلی برای برطرف کردن شرایط بسیار دردناک کارگران که به سختی استثمار میشدند، بود. این نگرانی در مقدمه اساسنامه سازمان بینالمللی کار به روشنی بیان شده است.
دومین انگیزه، بی شک سیاسی بود. بعد از جنگ جهانی اول و پیروزی انقلاب اکتبر در روسیه و با توجه به رشد صنعت در کشورهای مختلف، تعداد کارگران صنعتی افزایش روزافزونی یافته و اگر به وضعیت آنها رسیدگی نمیشد، هر آن امکان وقوع انقلاباتی از آن دست که پیشتر مارکس و انگلس پیشبینی کرده بودند، میرفت. در مقدمه اساسنامه سازمان بینالمللی کار به روشنی روی این حقیقت تکیه شده که بی عدالتی «چنان نارضایتی را دامن میزند که صلح و هماهنگی جهانی به خطر میافکند.»