دانلود تحقیق با عنوان ريشه هاي مسيحي فرهنگ سكولار جديد غرب
در قالب word و 188 صفحه
فهرست مطالب
مقدمه 1
فصل اول؛ واژه شناسي سكولاريزم وسكولاريزاسيون
1- ريشه لغوي 6
2- معادلهاي واژه سكولار 6
3- معادلهاي فارسي 8
3-1 ؛ سكولاريزم 8
3-2 ؛ سكولاريزاسيون 9
3-3 ؛ سكولار 9
4- تفاوت سكولاريزم وسكولاريزاسيون 10
5- تطورتاريخي اصطلاح سكولاريزم وسكولاريزاسيون 12
فصل دوم:تطورتاريخي شكلگيري مفهوم سكولاريزاسيون درانديشه مسيحي ـ غربي
1- مقدمه 20
2- ازمسيح(ع)تامسيحيت 22
3- ازدنيوي شدن مسيحيت تا سكولاريزاسيون جامعه مسيحي 26
3-1- دنيوي شدن مسيحيت 26
3-1-1- تحريركتاب مقدس 31
3-1-2- شكلگيري كليسا 34
3-2- سكولاريزاسيون جامعه مسيحي 38
3-2-1- جوهرمستعدمسيحيت 39
3-2-2- سرگذشت تاريخي مسيحيت 40
3- منشأ نظريه حكومت سكولار در زمينه انجيلي ـ مسيحي 41
3-1- قدرت دولت،قدرت كليسا 41
3-2- برتري كليسابرحكومت 43
3-3- دواعي برتري كليسا بر حكومت 44
4- طرح نظريه حكومت سكولار در زمينه انجيلي ـ مسيحي 45
4-1- نظريه سنت توماس آكويناس درطرح حكومت سكولار 46
5- تلاش براي گذرازانديشه نظام الهي ـ بشري،به انديشه نظام بشري 48
6- گسترش فرهنگ مسيحي ، گامي به سوي رنسانس 52
فصل سوم: نگاه رنسانس دربارة انسان
1- ويژگي عمومي رنسانس 56
2- نگاه رنسانس دربارةانسان 59
2-1- مدخل 59
2-2- ريشه لغوي ومعنايي اومانيسم 62
3- زمينه انجيلي انسنان گرايي رنسانس 65
3-1- سنت يهودي 65
3-2- سنت كلاسيك 68
3-3- سنت انجيلي 70
4- تأثير تفكر افلاطوني بر نگاه رنسانس درباره انسان 73
5- نتيجه بحث 78
فصل چهارم:مروري برروندسكولاريزاسيون درنهضت اصلاح دين
1- كليات 82
2- مؤلفههاي فرهنگ سكولاردرانديشه اصلاح دين 89
2-1- نگرش مثبت به دنيا 89
2-1-1- تأكيدجديدبرآموزةآفرينش ونجات 90
2-1-2- احياي انديشه دعوت دنيوي ازفردمسيحي 91
2-2- اخلاق كاردرآئين پروتستان 93
2-3- ريشههاي سرمايهداري 95
3- نتيجه بحث 97
فصل پنجم : تأثير عصر روشنگري بر بينش سكولار
1- مقدمه 100
2- تأثير انديشة عصر روشنگري بر بينش سكولار 103
3- مؤلفه هاي مهم فرهنگ سكولار در عصر روشنگري 105
3-1- دئيسم 105
3-2- نظرية پيشرفت 109
4- نتيجة بحث 113
خلاصه و نتيجه گيري 115
منابع و مآخذ
منابع فارسي 120
منابع لاتين 188
بخشی از متن تحقیق
مقدمه
تحقيق حاضر به بررسي ريشه هاي مسيحي فرهنگ سكولار جديد غرب پرداخته است. البته سكولاريزم را به دليل كثير الاضلاع بودن ، مي توان از ابعاد مختلفي تحليل و بررسي كرد . سكولاريزم داراي جنبه ها و ابعاد مختلفي است، جنبه معرفتي كه در نفي عوامل بيرون از پديده هاي طبيعي يا تاريخي و در تأكيد بر تحول بي وقفه تاريخ تبلور مي يابد و جنبه نهايي كه در تلقي نهاد دين به عنوان نهاد خصوصي بروز مي يابد و جنبه سياسي كه در جدايي دين از سياست نمود پيدا مي كند. بديهي است كه هر كدام از اين جنبه ها داراي اشكال و مناسباتي با واقعيتهاي تاريخي پيرامون آن مي باشند. در تمامي تعاريفي كه از سكولاريزم مي شود يك عنصر كه تقريباً مي توان گفت فرعي ترين عنصر سكولاريزم است ، به نحو مشترك يافت مي شود. اين عنصر عبارت است از جدايي دين از دولت يا به تعبير خود غربي ها جدايي church از state . جدايي دين از دولت كه به منزله سمبل سكولاريزم گرفته مي شود، البته يكي از نتايج فرعي سكولاريزم است اما چون ملموس ترين، بارزترين و آشكارترين نتيجة آن است، نوعاً بر آن انگشت نهاده مي شود. اما توقف كردن بر اين عنصر و خاتمه دادن امر به اينجا البته گمراه كننده است. بايد قدري به عقب برگشت و ريشه هاي تاريخي و فلسفي سكولاريزم را ديد چون بدون اين كار نمي توان فهميد كه در تاريخ مدرن غرب چه اتفاق عظيمي افتاده است.