مقدمه
آموزش و پرورش را به عنوان ساز و كار و وسيله انتقال باورها و ارزشها در طول عصرها و نسل ها و پديده اي اجتماعي به مدت پيدايي انسان با كمترين مسامحه اي مي توان يكي از گرامي ترين سرمايه ها و دست آوردهاي بشر دانست 1 كه اهميت و ارزش آن روشن و مـورد تـأكيد قـوانين تكامـل اجـتمـاعي مي باشد. 2 گرچه بيان منزل و منزلت راستين نهاد متولي تعليم و تربيت لازم است اما هدف در اين مقاله مطلبي ديگر است. 3 در اين باره پيشگامان نيك انديش پيشين اشارتهاي نيكو دارند.4
جان ديوئي 5 علاوه بر اينكه آموزش و پرورش را آزمايشگاه سنجش انديشه هاي فلسفي مي داند، زيبا و روشن، نقش هدايت گر آن را در جامعه چنين بيان مي كند.
(دموكراسي تنها در سرزمين هايي به نابودي گراييد كه طبيعتي فقط سياسي داشت و به گوشت و خون مردم به زندگي روزانه آنان راه نيافته بود. من برآنم كه دموكراسي سياسي نامطمئن خواهد بود مگر اينكه خوي دموكراسي به انديشه و كردار و به بافت زندگي مردم راه يابد و اين كاري است كه از آموزش و پرورش به معناي گسترده آن برمي آيد.) 6
گستره و نفوذ آموزش و پرورش:
الف) حوزه نيازهاي فردي از انسان از جنبه حرفه اي (دست) عقلاني (سر) و عاطفي (دل) 7
ب) حوزه نيازهاي اجتماعي: پرورش دگر آگاهي و دگر پذيري، تعاون و اشتراك مساعي
ج) حوزه نيازهاي اقتصادي: پرورش و كارآيي و بهره گيري نيروي انساني
د) حوزه نيازهاي فرهنگي: گسترش مرزهاي دانش، معرفت و هنر
مطالعات بين المللي نشان داده است كه بين رشد اقتصادي و توسعه آموزش و پرورش رابطه مستقيمي وجود دارد.سطح آموزش و پرورش در كشورهاي غني و به اصطلاح پيشرفته بالاست و در كشورهاي فقير و به اصطلاح كم توسعه پايين. 8
آموزش و پرورش به دليل ارزش خود و بازده اقتصادي و نيز بازتاب سياسي و اجتماعي در سرلوحه برنامه هاي ملي كشورها قرار دارد چه بسا مايه مباهات نيز مي شود. 9
فرمت فایل : Word ( قابل ویرایش )
تعداد صفحات : 45