بخشی از متن اصلی :
تحول شكل جمله
حدود سي ماهگي كه كودك وارد مرحله سوم ميشود، دو شكل اساسي جملات انگليسي يعني «فاعل- فعل- مفعول» (Ramona eats vegetable) و «فاعل- فعل ربطي- مسند» (Byung is big) را به خوبي ياد گرفته است (ولز ، 1985). كودكاني كه در حال يادگيري زبانهاي ديگر، مثل پرتغالي، هستند نيز عناصر اسم و فعل را زود ياد ميگيرند. (واليان و ايزنبرگ ، 1996).
اساسيترين قانون چامسكي در مورد ساختار عبارت، بيان ميكند كه جمله شامل عبارت اسمي و عبارت فعلي ميباشد. عناصر نحوي لازم براي جملات ساده، اسم (فاعل) و فعل (گزاره) ميباشند و كودك اين دو عنصر را تا اواخر مرحله دوم و اوايل مرحله سوم ياد ميگيرد. بعد يا در حال فراگيري اين عناصر، كودك به تدريج الگوي اوليه را اصلاح ميكند. بنابراين، تحول در دو سطح صورت ميگيرد:عناصر جمله و جمله. سرانجام تحول دروني عبارات اسمي و فعلي و انواع جملات خبري، سئوالي و امري و شكل منفي مربوط به هر يك حاصل ميشود. نمونهاي از گفتار و زبان كودك چهارساله روي قطعه نهم لوح فشردهاي كه همراه اين متن ميباشد، موجود است. رونوشتي از گفتار كودك 48 ماهه در جدول 3/14 اين متن آمده است. به شكل جمله در اين رونوشت توجه كنيد، اگر چه محتوا بسيار كودكانه است، اما ساختار جمله كاملتر به نظر ميرسد. براي مقايسه، به گفتار يك كودك سي و دو ماهه در جدول 2/14 و نمونه گفتاري كودك پنج ساله روي قطعه دهم لوح فشرده همراه، توجه كنيد.
عناصر جمله
قبل از بررسي شكلهاي مختلف جمله، بايد تحول دروني آن را مورد توجه قرار دهيم. عبارات اسمي و فعلي از مهمترين موارد اين بخش ميباشد.
تحول عبارت اسمي
اسامي مفرد، بزرگترين گروه نحوي هستند كه در اولين پنجاه واژه كودك ظاهر ميشوند. اگرچه در مرحله اول اسامي با واژههاي ديگر تركيب ميشوند، اما صرفاً زمانيكه به تنهايي بكار ميروند، گسترش مييابند.
ابتدا اين گسترش شامل اضافه كردن حرف نكره (a) يا حرف اشاره that به اسم ميباشد. كودك عادي در بيست و يك ماهگي اين تركيبها را ميسازد (ولز ،1985). بنابراين، كودك احتمالاً عباراتي مثل "A kitty" يا "that candy" را به كار ميبرد. گسترش بعدي عبارت اسمي شامل اضافه كردن اسامي ملكي (Daddy’s shoe)، كميتها (some cookie) و ويژگيهاي فيزيكي (Big doggie) به اسم ميباشد. بكار بردن چند توصيف كننده در مرحله اول نادر است، كودك احتمالاً هنوز عبارت "My big doggie" را به كار نميبرد. فهرست توصيف كنندههاي اوليه معمولاً كوتاه است و به طور تدريجي افزايش مييابد.
در مرحله دوم، آن دسته از اسامي كه به تنهايي و در موقعيت مفعول بكار ميروند، توصيف ميشوند. براي مثال، كودك ممكن است بگويد "Daddy throw bigball" (مفعولي) اما به ندرت ميگويد "Big doggie go, ruff" (فاعلي). علاوه بر اين، كودك تعداد محدودي از ضماير را در موقعيت اسم بكار ميبرد كه شامل it, I و that ميباشند. به اين ترتيب كودك دو ساله عبارات اسمي جديد را به طور منسجم بيان ميكند و سپس ميتواند موقعيت قبلي يا معين آنها را با ضماير نشانهگذاري كند (بنت- كاستر ، 1983). در هم ريختگي ضمير در قالبهاي «اسم+فعل+اسم» و بدل زياد رخ ميدهد (ديل و كرين - تورسون ، 1993). به نظر ميرسد كه كودكان خيلي زود ياد ميگيرند كه در انگليسي صفات قبل از اسامي ميآيند و قبل از ضماير و اسامي خاص قرار نميگيرند (پي.بلوم، 1990) معمولاً براي يك انگليسي زبان بالغ، گفتن Juan Old يا Little he قابل قبول نيست. كودكان دو ساله به ندرت اين شكل را به كار ميبرند؛ آنها احتمالاً بين اسامياي كه ميتوانند توصيف شوند و ضماير و اسامي خاص كه نميتوانند، تمايز قايل ميشوند.
این فایل به همراه چکیده ، متن اصلی تحقیق با فرمت word ( قابل ویرایش ) در اختیار شما قرار میگیرد.
تعداد صفحات : 31