سازمانهاي يادگيرنده پديدهاي هستند كه با شروع دهه 90 ميلادي مطرح شدند. علت پديدار شدن چنين سازمانهايي، شرايط، نظريهها و تغيير و تحول در محيطهاي سازماني قبل از دهه مذكور بوده است به گونهاي كه تمام سازمانها تلاش گستردهاي را براي بقاي خود آغاز كرده بودند و براي آنكه بتوانند خود را در محيط پرتلاطم اطراف خود حفظ كنند، ميبايست از قالبهاي غيرپويا خارج و به سمت سازمان يادگيرنده متحول شوند. يعني در ساختار و اساس خود تغييرات عميقي ايجاد كنند.
سازمانها قبلاً در محيطي پايدار به سر ميبردند و وقايع آينده تقريباً قابل پيشبيني بودند، به طوري كه مديران ميتوانستند در شرايط مطمئن برنامهريزي كنند. اما امروز محيط به شدت در حال تغيير است و تغييرات تكنولوژيك، اقتصادي، فرهنگي و سياسي به سرعت سازمان را تحت تأثير قرار ميدهند.
شرط لازم در شكلگيري سازمانهاي يادگيرنده
در اين حالت، مديران نياز دارند كه براي حفظ بقا، سازمانها را با اين دگرگونيها هماهنگ سازند و براي دستيابي به اين امر، بايد به يادگيري به عنوان پديدهاي ارزشمند بنگرند و بدينوسيله همواره خود را آماده پذيرش تغييرات كنند و كاركنان سازمان را نيز با دگرگونيها همراه سازند. وقتي مديران باور داشتند كه تغييرات در سازمان ضروري است، ميتوانند مديريت تغيير را در سازمان خود بر عهده گيرند. در مديريت تغيير لازم است:
حالت مطلوب سازماني براي مديران شناخته شده باشد.
وضعيت موجود سازمان توصيف گردد.
شكاف وضع موجود و وضع مطلوب براي مديران مشخص باشد.
ويژگيهاي سازمانهاي يادگيرنده
در سازمانهاي يادگيرنده، تمامي اجزا به هم ربط و پيوندي عميق دارند، به طوري كه «پيتر دراكر» اين گونه سازمانها را به اركستري تشبيه ميكند كه هر كس ساز خود را ميزند، اما نكته مهم اين است كه تمامي نوازندگان عميقاً تابع و مرتبط با رهبر اركستر هستند و نتيجه كار، يك آهنگ موزون است.
طبيعت سازمانهاي يادگيرنده امروزي نيز چنين است كه با پرسنل گسترده و با فرهنگهاي متفاوت، همچنان در حال رشد و فعاليت هستند، نظير شركتهاي آي بي ام يا مايكروسافت. از ويژگيهاي ديگر سازمانهاي يادگيرنده، رواني جريان اطلاعات در اين سازمانهاست. اين رواني، باعث افزايش دانش و رشد مديريت نيروي انساني در سازمان ميشود. با رشد دانش پرسنل، ميزان هوش سازمانها افزون و بهرهوري آنان ارتقاء مييابد.
از سوي ديگر در اين سازمانها، كاركنان به علت آموزشهاي مكرر و تفويض اختياري كه به آنها ميشود، با ايجاد تيمهاي متعدد و انجام بحثهاي گروهي به ارتقاي اطلاعات و توانمندي خود ميپردازد. چنين روندي باعث ميشود فرهنگ بسيار قوي در سازمان حاكم و آرمان يا ديدگاه مشتركي ميان نيروي انساني و سازمان فراهم آيد.
فرمت فایل : Word ( قابل ویرایش )
تعداد صفحات : 13