پراگماتیسم از دو کلمه Pragma یعنی کنش یا عمل و Prassein یعنی عمل کردن تشکیل شده و ريشه يوناني دارد. واژه پراگماتیسم یعنی اعتقاد به تقدم عمل و طرفدارانش را اهل عمل می نامند.
پراگماتیسم فلسفه آمریکایی است.
همچنين زیرا ریشه ی آن را میتوان در سنتهای فلسفی اروپا پیدا کرد.
پراگماتيسم را با موارد زير نيز ميشناسند و در مخالفت با ایده آلیسم بوجود آمد
عمل گرایی افکار و معتقدات و نتایج عملی آدمی را معیار ارزش و حقیقت می داند.
پراگماتیسم به روش و گرایش و دید پیش از نظام فلسفی تاکید می کند و روش علمی را پایه هر فلسفه میداند.
متفکران معروف این مکتب
آنها در پاسخ این پرسش هستند كه معیار حقیقی بودن یک قضیه چیست ؟
علت بوجود آمدن مکتب پراگماتیسم چه بود
عقل انسانی منبع اصلی هر تصمیمی
به عبارت دیگر شرایط فوق نقش فرد و نیروی عقلانی او را در ایجاد افکار و عقاید تازه و به کار انداختن مهارتها و معلومات برای بهبود زندگی روشن کرد
هدفهای ما و آنچه برای ما با ارزش است تاثیرات حسی را بصورت خاص در می آورد.
آگاهی از جهان خارج نیز نتیجه همان تاثیر متقابل است. و..
از نظر پراگماتیست ها دو پدیده وجود دارد که همه امور از آنها متاثر میشود.
تجربه و تغيير
این مدرک حقیقی بودن یک قضیه را با معنی بودن، قابل آزمایش بودن و توافق پژوهندگان درباره آن می دانند. به نظر پراگماتیست ها نظریه تحول که به موجب آن، انواع در تغییر هستند بیان کننده این حقیقت است که واقعیت نیز امری سکونی و نظامی مسدود نیست بلکه جریانی است متحول و در حال گسترش و تئوری تحول، وحدت جهان و آنچه در زمینههای طبیعی، اجتماعی و فرهنگی رخ می دهد را ثابت میکند.
با این که پراگماتیست ها معتقد به کثرت در جهان هستند مع ذلک همه چیز را در قلمرو طبیعت مطالعه میکنند و از این جهات حوادث طبیعی، اجتماعی و فرهنگی را اموری طبیعی می دانند. نظریه تحول تمام جوانب حیات انسان را در بر میگیرد. اینکه بعضی تصور می کنند تحول در جنبه بدنی انسان صادق است و نیروهای عقلانی وی وضعی خاص دارند، در نظر پراگماتیست ها صحیح نمی باشد. همانطور که بدن در جریان تحول رشد، ارتباط اجتماعی شعور و آگاهی را بوجود می آورد و به تدریج نیروی عقلانی در حیات انسان ظاهر میشود.
اشیاء خارجی همانطور که هستند در ذهن ما منعکس نمی شوند.
به عبارت دیگر ذهن ما حالت انفعالی ندارد بلکه تحت تاثیر تجربیات قبلی می باشد.
محور اندیشهی مکتب پراگماتیسم، مفید بودن و عملى بودن محتوای اندیشه آدمی است. ارزش حقیقت، در گرو فایده عملى آن است. ملاک صحت و سقم، عمل آدمى است؛ نه نظر یا دلیل عقلى و منطقى او.
فلسفه آموزش و پرورش پراگماتیسم
اصول تربیتی پراگماتیسم
دکتر گوردن هولفیش به عنوان نماینده فلسفه پراگماتیسم، فلسفه آزمایشی را ارائه داده است. این مبانی در کتاب فلسفههای تعلیم و تربیت به وسیله پروفسور فینیکس تدوین شده است. فلسفه آزمایشی توجه به تجربه دارد و ارزش ها و هدف هایی را که جهت تجربه را تعیین میکنند از خود تجربه بیرون میکشد.
توجه به اینکه ساختار اجتماعی در تجربیات فرد تاثیر میگذارد پراگماتیست ها را متوجه دموکراسی کرده که مبانی آن عبارتند از:
•ایمان به استعداد افراد انسانی
•ایمان به عقل آدمی و همکاری به عنوان تجربیات دسته جمعی.
پراگماتیست ها مدرسه فعال و شاگرد فعال را در نظر میگیرند. فعالیت خود به خود مورد توجه نیست.
وظیفه اخلاقی معلم سازمان دادن، انتخاب کردن و هدایت تجربیاتی است که در زمینه فعالیتهای فردی و گروهی حداکثر معرفت را در افراد به وجود می آورند. معلم باید به دانش آموز کمک کند تا با استفاده ازتجربههای گذشته، زمان حاضر و مشکلات آن را درک کند و تجربههای زمان حال را وسیلة گسترش تجربه در آینده قرار دهد. از نظر این مکتب، تربیت اگر فقط به حفظ معلومات و اطلاعات محدود شود؛ فاقد ارزش است. ارزش هر مفهومی در نتیجة عملی آن نهفته است. محیط کلاس باید روح دموکراسی را پرورش دهد و دانش آموزان را متوجه ارزش فردی و قدرت عقلانیشان کند.
اصول تربيتي پراگماتيسم به خانه و مسافرخانه بزرگی تشبیه شده که همه مسافران می توانند به راحتی وارد آن شوند و در اتاقهای متدد آن به شکلی که می خواهند رفت و آمد کنند.
جان دیویی در کتاب دموکراسی در تعلیم و تربیت میگوید
عامل توسعه و تحکیم مبانی فلسفه عمل گرایی
در سرزمین جدید از نظامات اجتماعی اروپایی با طبقات اجتماعی معین و ثابت خبری نبود. تحرک و پویایی اجتماعی در جامعه آمریکا و ايجاد محیط پر تغییر، آنها را بدین نتیجه رساند که حکومتها، قوانین و نهادهای اجتماعی قابل تغییر و به منزله ابزارهایی هست که انسان برای رفع نیازهای خود ایجاد کرده است.
ریشههای فرهنگی رشد
توسعه چنین تفکری در آمریکا بیشتر به نحوه تشکیل و توسعه این کشور مربوط می شود که پس از برخورد مهاجران اروپایی با این سرزمین جدید و کوشش برای ساختن جامعه ای بدون تاریخ گذشته و سابقه شکل گرفته است . زیرا در چنان جامعه ای بهبود شرایط زندگی انسان تنها در سایه فعالیت هایی که مستلزم به کار انداختن نیروی عقل و اندیشه و استفاده از آن در تمام شئو ن زندگی است
با این که پراگماتیست ها معتقد به کثرت در جهان هستند مع ذلک همه چیز را در قلمرو طبیعت مطالعه میکنند و از این جهات حوادث طبیعی، اجتماعی و فرهنگی را اموری طبیعی می دانند. نظریه تحول تمام جوانب حیات انسان را در بر میگیرد. اینکه بعضی تصور می کنند تحول در جنبه بدنی انسان صادق است و نیروهای عقلانی وی وضعی خاص دارند، در نظر پراگماتیست ها صحیح نمی باشد. همانطور که بدن در جریان تحول رشد، ارتباط اجتماعی شعور و آگاهی را بوجود می آورد و به تدریج نیروی عقلانی در حیات انسان ظاهر میشود.
محور اندیشهی مکتب پراگماتیسم، مفید بودن و عملى بودن محتوای اندیشه آدمی است. ارزش حقیقت، در گرو فایده عملى آن است. ملاک صحت و سقم، عمل آدمى است؛ نه نظر یا دلیل عقلى و منطقى او.
اصول تربیتی پراگماتیسم
اصول تربيتي پراگماتيسم به خانه و مسافرخانه بزرگی تشبیه شده که همه مسافران می توانند به راحتی وارد آن شوند و در اتاقهای متدد آن به شکلی که می خواهند رفت و آمد کنند.
جان دیویی در کتاب دموکراسی در تعلیم و تربیت میگوید
جان دیویی در کتاب تجربه و تعلیم و تربیت اصول زیر را در انتخاب و سازمان دادن موارد درسی توصیه می کند:
محتویات مواد درسی از قبیل حساب، تاریخ، جغرافیا یا علوم تربیتی در ابتدا از تجربیات عادی زندگی افراد انتخاب شود.
در موقع گسترش دادن تجربیات فردی و مربوط ساختن آنها با تجربیات علمی باید اصل ارتباط و پیوستگی را در نظر گرفت.
باید تجربیاتی که فرد کسب کرده غنی ساخت، آنها را گسترش داد و به تدریج این گونه تجربیات را به رشتههای علمی مربوط ساخت.
باید قوانین و حقایق علمی را ضمن آشنا ساختن شاگردان به موارد استعمال اجتماعی این قوانین در زندگی روزمره به آنها معرفی کرد.
مکتب پراگماتیسم به دموکراسی و مبانی آن اعتقاد دارد و بر این است که محیط کلاس باید روح دموکراسی را پرورش دهد و عملاً شاگردان را متوجه ارزش فرد و قدرت او بنماید. به نظر این مکتب بهترین معرفت، معرفتی است برخاسته از ضمیر شاگرد نه فرو کردن معلومات در ذهن او. از جمله آثار مهم جان دیویی تربیت، مدرسه و اجتماع، هنر و تعلیم و تربیت چگونه فکر میکنیم و اصول اخلاقی در تعلیم و تربیت می باشد. از نظر دیویی نظر و عمل در تربیت تفکیکناپذیر است. وی نخستین ملاک هدف تربیتی معتبر را زاییدهی فعالیتهای جاری میداند. به نظر او اهداف تربیتی باید اجرا شدنی و قابل فهم باشد.
آنان معتقدند برنامه درسی باید بر اساس شناخت و مهارتهایی باشد که کودک در زندگی کنونی و آینده اش به آن نیاز دارد. جان دیویی می گوید که در ارگان آموزش و پرورش سه عامل است:
وی در مورد شماره 1 و 2 میگوید نظر ما روش آموزشی و مواد درسی وابسته به یکدیگرند. زیرا آموزش هرگونه موادی مستلزم تفکر است و تفکر جریانی است منظم شامل دریافت مواد و عمل آوردن مواد.
دستگاه اداری
روش آموزشی
مواد درسی
« جان دیویی » کار اجتماعی مدرسه را در کتاب دموکراسی و تعلیم و تربیت مورد بحث قرار می دهد و در این زمینه سه وظیفه اساسی برای مدرسه تعیین می کند:
مدرسه جایی است که در آن باید میان گروه ها تفاهم ایجاد نمود، اختلافات را تقلیل داد، افکار و عقاید گروهی را مبادله کرد و وحدتی را که لازمهی ادامهی حیات جمعی است در شاگردان بوجود آورد .
وظيفه اول
وظيفه دوم
وظيفه سوم
انعكاس جنبههای خوب اجتماعی
ساده کردن امور پیچیده اجتماع
ایجاد هماهنگی ، تفاهم و صمیمیت میان شاگردان
شیوه انتخاب مواد درسی
پیشبینی متون دقیق و عینی برای تعیین نتایج و ارزشیابی.
طرح فرضیه ای مبنی بر این که موضوع انتخابی برای هدف و مقصود خاصی سودمند است.
مقایسه نتایج به منظور روشن کردن اینکه تا چه حد فرضیه با هدف و منظوری که داشتیم تطبیق دارد.
انتخاب محتوای نهایی.
تعیین شرایط آزمون فرضیه (از قبیل انتخاب دانش آموز که باید مورد آزمایش قرار گیرد – انتخاب معلمان – روش تدریس – محل آزمایش).
با انتخاب موقت موضوع درسی بر طبق معیارهای معین.
نقش معلم در پراگماتيسم
از نظر دیویی معلم نقش راهنما و همکار شاگردان را برعهده دارد. دیویی اعتقاد دارد که معلم نباید نقش دانای محض که میخواهد دانش خودرا منتقل کند، داشته باشد بلکه باید دانشآموزان را از راه فعالیت، تحقیق و پرورش به تفکر وادارد. مربی به عنوان زنده نگاه دارنده تفکر و یادگیری در ذهن دانشآموز است. اوست که به ایجاد موقعیتها و ساختن شرایط فعالیت، کار و تلاش دانشآموزان اقدام میکند و شرایط تجربه مفید را فراهم میسازد، همواره درصدد است تا فعالیتی نو برای شاگرد با توجه به علاقه و رغبتش فراهم کند. از نظر دیویی باید همواره یک ارتباط متقابلی میان دو رکن یاددهنده و یادگیرنده یا همان معلم و دانشآموز وجود داشته باشد. آنان باید به تبادل تجربه بپردازند و هر دو در حال یادگیری باشند، هر دو یکدیگر را راهنمایی و هدایت کنند نه اینکه یکی مجبور به اطاعت و دیگری دستوردهنده باشد. در این ارتباط متقابل، تعادل ایجاد میشود، مسأله به وجود میآید و تفکر منطقی میگردد.
نقش معلم در پراگماتيسم
معلم باید سازنده موقعیتهای یادگیری برای مسائلی خاص باشد تا حل مسائل مزبور موجب راهنمایی دانش آموزان در فهم بهتر محیط اجتماعی و طبیعی شان شود. هم معلم و هم دانش آموز باید به جای پیروی از ساخت سنتی مواد درسی، متوجه هرگونه معلوماتی با شند که مفید بودن آنها در حل مسأله ای خاص که با آن درگیر هستند به ثبوت رسیده است؛ مانند حمل و نقل در اعصار مختلف، عادات جنسی معاصر یا زندگی در یک دهکده بومی.
دیویی بر تربیت معلمان تأکید دارد و معتقد است که برای تغییر و اصلاح تعلیم و تربیت باید معلم را آماده ساخت و او را تربیت کرد و بر آموزش مداوم معلم تأکید داشت و او را به عنوان یک رکن مهم در تربیت مؤثر و مفید تشخیص داد و در تربیت او کوشید.
نقش دانشآموز در پراگماتيسم
دیوئی، معتقد است که دانشآموز نیاز به علاقه و رغبت دارد، بنابراین باید نسبت به این دو رکن پایهای و اساسی اهمیت قائل بود. دانشآموز باید طوری تربیت شود که خود عامل باشد نه اینکه عمل شخص دیگری را تحمل کند. دیویی اعتقاد دارد که تعلیم و تربیت باید براساس تواناییها و ظرفیت دانشآموزان صورت گیرد. منظور دیویی از توجه به تفاوتهای فردی دانشآموزان، امتیاز قائل شدن برای برخی و یا محروم کردن عدهی دیگری نیست بلکه منظور آن است که با هر فرد متناسب با ظرفیت و استعدادش برخورد شود. دیویی میگوید: برنامه، روش و مطالب درسی باید مطابق تفاوتهای کودکان با بزرگسالان تنظیم شود یعنی باید موارد درسی آن گونه باشد که موجب رشد تجارب، ساختار ذهنی و افزایش اطلاعات و تجارب دانشآموز شود.
نقش دانشآموز در پراگماتيسم
دیوئی به فعالیت دانشآموز برای یادگیری تاکید میکند و معتقد است که شاگرد باید خود به پژوهش برای حل مساله بپردازد و از تحمیل مطالب خودداری کند بنابراین باید برای تحقق این هدف از روشهای فعال تدریس که شاگرد را به عمل و فعالیت وا میدارد استفاده کرد یعنی باید تدریس را با تجارب شاگردان توام کرد و ارتباط مستقیم میان این دو برقرار نمود. دیویی در ارتباط با دانشآموز و تربیت او بیان میدارد که باید بین دانشآموزان با یکدیگر و بین دانشآموزان و معلّم، همکاری و ارتباط متقابل وجود داشته باشد. وی به روشهای فعال و مدرسه فعال اشاره میکند که در این گونه روشها و مدارس ارتباط و همکاری دو سویه میان یاددهنده و یادگیرنده برقرار است، همواره کارها به صورت گروهی انجام میگیرد. از طرفی دیویی اعتقاد دارد که پژوهش عقلی کودک نوعی ساختن اجتماعی است که علاوه بر همکاری میان کودکان، همکاری میان آنان و بزرگسالان را نیز شامل میشود.
انقادات و اشكالات پراگماتيسم
منابع
شريعتمداري، علي (1400). اصول و فلسفه تعليم و تربيت شريعتمداري. چاپ هفتاد و چهار، تهران: امیرکبیر
با تشكر از نگاه شما و وقت ارزشمندتان
خرد، يار
و حق، پشتيبانتان