این پایان نامه در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی میباشد.
زمینه
مقاومت به انسولین عامل خطر مهمی در اختلالات قلبی و متابولیک شامل دیابت نوع دو، سندرم متابولیک و بیماری قلبی عروقی می باشد. روش های مستقیم شناسایی مقاومت به انسولین، تهاجمی، پیچیده، زمان بر و گران هستند. روش های متعدد جایگزین اندازه گیری مقاومت به انسولین جهت استفاده در مطالعات اپیدمیولوژیک با حجم نمونه بالا معرفی شده اند.
هدف
بررسی 9 روش جایگزین اندازه گیری مقاومت به انسولین مبتنی بر مقادیر ناشتا برای پیشگویی خطر قلبی عروقی فرامینگهام و سندرم متابولیک در قزوین
روش
480 مرد و 502 زن 72- 20 ساله ساکن منطقه مینودر قزوین در این مطالعه شرکت نمودند. خطر قلبی عروقی 10 ساله توسط سیستم امتیازدهی خطر فرامینگهام محاسبه شد. از معیارهای تشخیصی ATP III و JIS برای تعریف سندرم متابولیک استفاده شد. 9 شاخص جایگزین اندازه گیری مقاومت به انسولین شامل HOMA-IR، QUICKI، FIRI، IGR، ISI basal، Bennett’s SI، McAuley، Raynaud و TyG بررسی شدند. منحنی ROC این شاخص ها برای خطر فرامینگهام و سندرم متابولیک رسم شده و مقایسه گردید.
یافته ها
9/88 درصد جمعیت خطر قلبی عروقی فرامینگهام کمتر از 10 درصد و 1/1 درصد خطر بیش از 20 درصد داشتند. 9/24 درصد جمعیت بر اساس معیار ATP III و 2/33 درصد جمعیت بر اساس معیار JIS به سندرم متابولیک مبتلا بودند. شاخص های TyG و McAuley بیشترین توان را برای شناسایی خطر قلبی عروقی بیش از 10 درصد داشتند. شاخص TyG بیشترین توان را برای شناسایی سندرم متابولیک داشت.
نتیجه گیری
تفاوت معنی داری بین شاخص های جایگزین اندازه گیری مقاومت به انسولین برای تشخیص خطر قلبی عروقی و سندرم متابولیک وجود دارد. انجام مطالعات طولی برای تأیید توان شاخص های جایگزین اندازه گیری مقاومت به انسولین در تشخیص بیماری قلبی عروقی ضروری می باشد.
-1 بیان مسأله و اهمیت پژوهش
در سال های اخیر بیماری های غیر واگیر افزایش چشم گیری داشته است. به طوری که سازمان جهانی بهداشت حدود 60 درصد وقوع سالانه مرگ در جهان را به این بیماری ها نسبت داده و این مسئله در تمامی کشور ها مشاهده می شود (WHA55.23, 2002). پیش بینی می شود که تا سال 2020 میزان مرگ و میر به 73 درصد و میزان ابتلا به بیماری غیرواگیر تا 60 درصد افزایش یابد (WHA55.23, 2002).
بیماریهای قلبی عروقی یکی از علل عمده مرگ و میر در سطح جهان بوده و به عنوان اولین عامل مرگ، یک سوم کل مرگ و میرها در جهان را به خود اختصاص می دهند. این بیماریها علاوه بر مرگ ومیر بالا، عوارض قابل توجهی را نیز بجا می گذارند و از علل ناتوانی های مشخص به خصوص در سنین بالا هستند. مهمترین عوامل خطر ایجادکننده بیماریهای قلبی عروقی تغذیه نامناسب، کم تحرکی، مصرف دخانیات، چاقی، فشارخون بالا، دیابت و اختلالات چربی خون هستند که همگی ریشه در الگوی نامناسب زندگی دارند. برای تعیین میزان خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی، می توان از سیستم امتیازدهی فرامینگهام استفاده کرد. این سیستم، خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی را در 10 سال آینده برآورد می کند. (;Ghotbi et al, 2007 NCEP, 2002).
روند ابتلا به دیابت به عنوان شایعترین بیماری ناشی از اختلال متابولیسم در سالهای اخیر رو به افزایش است به طوری که از سال 1995 تا 2025 جمعیت مبتلایان به آن 122% افزایش خواهد یافت. در ابتدای قرن بیست و یکم 150 میلیون نفر در جهان و 2 میلیون نفر در ایران به آن دچار هستند. این بیماری با 4 میلیون مرگ در سال 9% کل مرگ های جهان را تشکیل می دهد و در بسیاری از کشورها مهمترین علت نابینایی و سردسته علل قطع عضو و نارسایی مزمن کلیه در سنین 70- 20 سالگی محسوب می شود. با اجرای اقدامات پیشگیری از دیابت و تصحیح شیوه های زندگی می توان ابتلا به دیابت را تا دوسوم موارد کاهش داد (Ghotbi et al, 2007).
سندرم متابولیک مجموعه ای از عوامل خطر شامل چاقی، فشارخون بالا، دیس لیپیدمی و افزایش گلوکز پلاسما است. سندرم متابولیک قویاً با ایجاد بیماری قلبی عروقی، مقاومت به انسولین و دیابت ملیتوس ارتباط دارد (Seneff et al, 2011; Tsouli et al, 2006; Wilson et al, 2005; Eckel et al, 2005). سندرم متابولیک به اپیدمی مدرنی بدل شده است که شیوع آن رو به افزایش است (Meshkani et al, 2011). مهمترین علت سندرم متابولیک، مقاومت به انسولین است که در ابتدا سبب هیپرانسولینمی بعد از غذا (Postprandial) و سپس هیپرانسولینمی ناشتا شده و در نهایت منجر به هایپرگلیسمی می شود. افراد مبتلا به سندرم متابولیک 3-5/1 برابر بیشتر به بیماریهای قلبی عروقی و 5-3 برابر بیشتر به دیابت نوع دو مبتلا می شوند (Eckel, 2012).
مقاومت به انسولین از مهمترین عوامل خطر بیماریهای کاردیومتابولیک از جمله دیابت نوع دو، سندرم متابولیک و بیماریهای قلبی عروقی است (Vaccaro et al, 2004; Radikova, 2003; Esteghamati et al, 2010). مقاومت به انسولین مؤلفه کلیدی از مجموعه عوامل خطر قلبی عروقی می باشد (Lorenzo et al, 2010). از سوی دیگر، مقاومت به انسولین رابط پاتولوژیک کلیدی بین چاقی، دیابت نوع دو و سندرم متابولیک است (Martínez-Larrad et al, 2012). عوامل خطر متعددی مانند چاقی، بی تحرکی فیزیکی، توزیع بافت چربی بدن، سن و هیپرانسولینمی ممکن است نشانه های مقاومت به انسولین باشند. مقاومت به انسولین پیش بینی کننده ایجاد دیابت نوع دو حتی در افراد نرمال از نظر تحمل گلوکز است (Radikova, 2003).
روش مستقیم و استاندارد طلایی ارزیابی مقاومت به انسولین، روش کلامپ هیپرانسولینمیک یوگلیسمیک است (Radikova, 2003; DeFronzo, 1979). اما تهاجمی، پیچیده، سخت و پرهزینه است (DeFronzo et al, 1979; Lorenzo et al, 2010). بنابراین شاخصهای جایگزین متعدد و ساده ای با استفاده از اندازه گیری سطوح انسولین و/ یا گلوکز ناشتا به تنهایی یا در ترکیب با انسولین و گلوکز در نمونه گیری های متنوع تست تحمل گلوکز در کنار استفاده از سایر متغیرهای متابولیک مانند تری گلیسرید معرفی و به کار گرفته شده اند (Lorenzo et al, 2010; DeFronzo et al, 1979; Guerrero-Romero et al, 2010; Radikova et al, 2006; Preethi et al, 2011 ,). HOMA-IR، QUICKI، FIRI، IGR، ISI basal، Bennett’s SI، McAuley، Raynaud، TyG، Belfiore’s ISI(gly) basal، IGR2h، ISI2h،Gutt’s ISI0,120 ،Avignon’s SiM ،Stumvoll (0,120) ،Stumvoll with demographics ،Stumvoll MCROGTT ،Stumvoll ISIOGTT ،Belfiore’s ISI(gly)area ،SIISOGTT ، Matsuda از جمله روشهای جایگزینی هستند که در طی سالهای گذشته معرفی شده اند (Raynaud et al, 1999; Matthews et al, 1985; Duncan et al, 1995; Hanson et al, 2000; Sluiter et al, 1976; Katz et al, 2000; Anderson et al, 1995; McAuley et al, 2001; Belfiore et al, 1998; Gutt et al, 2000; Avignon et al, 1999; Stumvoll et al, 2001; Stumvoll et al, 2000; Bastard et al, 2007; Matsuda et al, 1999 ).
در اکثریت مطالعات به بررسی و مقایسه دقت یک یا تعدادی از این روشها با کلامپ هیپرانسولینمیک یوگلیسمیک پرداخته شده است (Raynaud et al, 1999; Matthews et al, 1985; Duncan et al, 1995; Hanson et al, 2000; Sluiter et al, 1976; Katz et al, 2000; Anderson et al, 1995; McAuley et al, 2001; Belfiore et al, 1998; Gutt et al, 2000; Avignon et al, 1999; Stumvoll et al, 2001; Stumvoll et al, 2000; Bastard et al, 2007; Matsuda et al, 1999). اما به دقت آنها در تشخیص خطر قلبی عروقی و یا سندرم متابولیک کمتر توجه شده است. تعداد مطالعات صورت گرفته در این زمینه بسیار محدود بوده (Lorenzo et al, 2010; Martínez-Larrad et al, 2012) و مطالعه ایرانی مشابه در بررسی متون صورت گرفته موجود نبود. به همین دلیل مطالعه پیشگویی خطر قلبی عروقی فرامینگهام و سندرم متابولیک با استفاده از روشهای مختلف جایگزین اندازه گیری مقاومت به انسولین در منطقه مینودر قزوین طراحي شده و پيشنهاد گردید.