این پایان نامه در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی میباشد.
زمينه و هدف : ملاقات در بخشهای مراقبت ويژه از دير باز محدود بوده است.محدوديت ملاقات و بالطبع جدايي بيمار و خانواده از سویی و روبرو شدن با محيط ناآشنا، ترس از ناشناختهها، از سوی دیگر تنش را دو چندان میکند و به عنوان يك بحران براي بيمار و خانواده بوده و موجبات آشفتگي و نگراني شديد براي آنان است. اما امروزه علاوه بر اینکه دیگر هیچ دلیل توجیه کننده ملاقات محدود در بخش های ویژه وجود ندارد، مفید بودن آن نیز محرز شده است ولی با این وجود اکثر موسسه هاي درماني دارای نظام ملاقات محدود هستند. هدف اين پژوهش بررسي موانع استقرار نظام ملاقات آزاد از ديدگاه ارائه دهندگان خدمات سلامت در چهار بعد نگرشي، دانشي، موانع فيزيكي و موانع فرهنگي است.
مواد و روشها :این مطالعه از نوع كمي و توصيفي با سه گروه شركت كننده، شامل پرستاران، پزشكان و مديران ارشد شاغل در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشكي اروميه میباشد. هر گروه يك پرسشنامه 40 سؤالی در مقياس ليكرت كه روايي و پايايي آن محرز گرديده است را پر كردند. سپس اطلاعات حاصل با استفاده از نرم افزار آماريSPSS16.0/win تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها : تعداد كل شركت كنندگان 336 نفر، ميانگين سني شركت كنندگان 38/35 سال و 7/66 درصد آنها زن بودند. ميانگين كار در بخشهای مراقبت ويژه 47/60 ماه بود. نمره نگرش افراد شركت كننده نسبت به اجراي نظام ملاقات آزاد 58/57 از 100 نمره و نمره دانش آنها نسبت به فوائد ملاقات آزاد 43/9 از 20 نمره بود. کمبود جا و نبودن تختهای مجزا از مهمترین موانع فيزيكي و نبود آگاهی از روند بیماری و درمان و عدم کنترل احساسات نیز از مهمترین موانع فرهنگي به شمار می رود.
نتيجه گيري: در قالب نظريه آجزن و فيش بين و مدل انتشار نوآوری راجرز نگرش مهمترین دليل براي ايجاد رفتار است. با توجه به نگرش منفي پرسنل درماني و آگاهی اندک نسبت به فواید ملاقات آزاد آموزش و افزايش دادن دانش نسبت به مزیتهای ملاقات آزاد مهمترین راهکار برای تغییر نگرش و قبول نوآوری به شمار میرود. در رابطه با موانع فيزيكي كمبود فضا، زياد بودن تختها و به دنبال آنها مشكل مديريت بخش و احتمال مورد تعدي قرار گرفتن حريم شخصي بيمار مطرح است. همچنين در رابطه با موانع فرهنگي، استرس و سراسيمگي خانواده با حضور و راهنمايي يك فرد متخصص و روانشناس میتواند تا حدود زيادي حل شود.
-1 :مقدمه
بخش مراقبتهای ویژه[1] بخشی است که بدحالترین بیماران، توسط لایقترین پرسنل، تحت بهترین شرایط و مجهزترین وسایل در دسترس، تحت مراقبت و معالجه قرار میگیرند. به عبارتی بخش مراقبتهای ویژه بخشی است که در آن بالاترین مراقبت مداوم از بیمار و درمان او امکان پذیراست. استفاده از روشهای جدید جراحی و معالجه بدون وجود این بخش کامل نیست[1].
تاریخچه تأسیس بخش مراقبتهای ویژه به زمان جنگ جهانی دوم در سال 1940 برمیگردد. در آن زمان پزشکان به این نتیجه رسیدند که برای کاهش میزان مرگ و میر، مجروحین بدحال باید به طور مجزا، مداوم، و دقیق تحت درمان و مراقبت قرار گیرند، لذا در بیمارستانهای خط مقدم اقدام به تأسیس بخشهایی مراقبت ویژه نمودند. برای این بخشها پرستارانی انتخاب شدند که دارای مهارت و تجربه زیادی بودند. به تدریج در بیمارستانهای شهرها، بخشهایی مراقبت ویژه تأسیس گردید. از سال 1970 بخشهای تخصصی مراقبت ویژه در کنار بخشهای عمومی مراقبت ویژه توسعه پیدا کرده است[1].
بیمارانی که بسیار بدحال هستند و در وضعیت وخیم و بحرانی قرار دارند، قادر به انجام هیچگونه مراقبتی از خود نیستند و در ضمن سیستمهای حیاتی بدن آنها مختل میباشد. چنین بیمارانی در بخش مراقبتهای ویژه بستری میشوند. میزان مرگ و میر در این بخشها معمولاً بالا میباشد. با این وجود بخش مراقبتهای ویژه را نباید محلی جهت فوت بیماران قلمداد کرد. از این جهت انتخاب بیمار جهت بستری در این بخش مهم است زیرا در حفظ روحیه پرسنل درمانی اهمیت دارد. همچنین با توجه به اینکه هزینه بستری در بخشهایی مراقبت ویژه بسیار بالا میباشد باید بیمارانی جهت بستری در این بخشها انتخاب شوند که واقعاً نیاز به مراقبت ویژه داشته و امید به بهبودی آنها وجود داشته باشد[1].
بخش مراقبتهای ویژه معمولاًٌ در بیمارستانهای بزرگ و مجهز تأسیس میشود و ممکن است به صورت عمومی یا تخصصی باشد. برخی از بیمارستانها با توجه به نوع بیماران و اعمال جراحی ممکن است علاوه بر بخش مراقبتهای ویژه عمومی، دارای بخشهایی تخصصی شامل جراحی[2]، داخلی، جراحی اعصاب، جراحی قلب، سوختگی، پیوند کلیه، نوزادان[3] و کودکان باشند[2].
علاوه بر پرستاران، یک پزشک (متخصص بیهوشی یا ریه
به عنوان مسئول بخش) حتماً در بخش حضور دارد. در بخش مراقبتهای ویژه عمومی به ازاء هر یک بیمار به یک نفر پرستار نیاز میباشد. فیزیوتراپ و متخصص یا کارشناس تغذیه در دسترس میباشد تا به وضعیت تغذیه این بیمارستان رسیدگی کند. همچنین پرسنل آموزش دیده به اندازه کافی در بخش حضور دارند.
خصوصیاتی که پرسنل این بخش باید داشته باشد این است که هر کدام دوره تخصصی در حوزه خود را سپری کرده باشند و علاوه بر آن مهربان، دلسوز، علاقمند، صبور، دارای حسن برخورد با همراهان مضطرب، ارتباط صحیح و محترمانه با همکاران باشند[2].
سالیانه بیش از پنج میلیون نفر در بخشهایی مراقبت ویژه در سراسر ایالات متحده آمریکا پذیرش میشوند و حدود 10 الی 20 درصد این افراد جان خود را از دست میدهند. در بین این افراد بستری تنها حدود 25% از آنها قادر به برقراری ارتباط و شرکت در تصمیم گیریها جهت دست یافتن به اهداف درمانی هستند. در بقیه موارد این اعضای خانواده هستند که در مهمترین تصمیمات درمانی به کمک تیم بهداشتی درمانی میآیند. به همین جهت از آنها به عنوان یک عضو تیم درمان یاد میشود[2]. اما خانواده به علت رویارویی با یک حادثه، سانحه و یا موقعیت کاملاً نا آشنا و یک بیماری حاد برای یکی از اعضایش دچار یک بحران جدی میشود و این بحران تمامیت فردی، بین فردی و اجتماعی اعضای خانواده را مورد تهدید قرار میدهد و آن را دچار تنش میکند. ترس از آینده، ترس از دست دادن یکی از اعضای خانواده، ترس از بار مالی ناشی از بیماری، تغییر در نقشهای خانواده، ناامیدی و تنهایی، اضطراب و افسردگی و نبود زمان کافی برای سازگاری این تنش را شدیدتر میسازد و اعضای خانواده را در بیش از یک سوم موارد دچار اختلالات استرس پس از سانحه[1] میکند. در چنین حالتی قدرت تصمیم گیری خانواده میتواند به مقدار قابل ملاحظه ای تحت تأثیر قرار گرفته و منجر به اتخاذ تصمیمات نادرست گردد [3].
بسیاری از صاحب نظران علوم اجتماعی خانواده را به عنوان یک سیستم یکپارچه اجتماعی توصیف کردهاند که بیماری میتواند یکپارچگی این سیستم را به هم بزند. از آنجایی که خانواده و زندگی خانوادگی بخش اساسی از سلامت هر فردی است و اهمیت و نقش بسزایی برای بیمار دارد باید در برنامه مداخلات پرستاری و پزشکی به اندازه خود بیمار مهم تلقی گردد [4].
امروزه محیط مراقبت شامل بیماران و خانواده است و در همین جهت به منظور دستیابی به مراقبت کامل و محیط درمانی مطلوب، مشارکت دادن فعال خانواده باید تداوم یابد و با اجرای مراقبت با دید جامع نیازهای خانواده نیز مانند نیازهای بیماران مهم تلقی شده و جدای از هم محسوب نگردد[4].