این پایان نامه در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی میباشد.
چکیده
مقدمه: در بیماری نارسايي انتهايي کليه لازم است خانواده اقدامات حمايتي را براي بيمار دياليزیاش چه در منزل و چه در مراکز سرپايي مثل بخشهاي دياليز بيمارستان انجام دهد. مراقبین اين بيماران اغلب زمان زیادی را برای مراقبت از ایشان صرف ميکنند و خستگي و فشار مراقبتي زیادی را تحمل ميکنند.
هدف: این مطالعه به منظورتعیین میزان فشار مراقبتی و عوامل مرتبط با آن در مراقبین بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی رازی شهر رشت در سال 1392 انجام گرفت.
روش کار: دراین مطالعه توصیفی تحلیلی، 154 مراقب بیمار همودیالیزی در مراجعه کننده به مرکزآموزشی درمانی رازی شهر رشت به روش
نمونهگیری تدریجی انتخاب شدند. دادهها از طریق مصاحبه با تکمیل دو پرسشنامهی « فشار مراقبتی زاریت » و « عوامل فردی- اجتماعی بیمار و مراقب » جمعآوری و با استفاده از نرم افزار آماری 22 spss و آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی (تی مستقل، آنالیز واریانس یکطرفه، ضریب همبستگی پيرسون و اسپیرمن و مدل رگرسيون لوجستیک رتبهای ) تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: 7/74 درصد واحدهاي موردپژوهش داراي فشار مراقبتی شدید هستند. بین ميزان فشار مراقبتی با سن مراقب ( 005/0p =)، مدت مراقبت از بیمار (009/0p =)، تأهل مراقب (001/0 P =)، ابتلای مراقب به بیماری (003/0 P =)، نوع مسکن (048/0 P =)، زندگی با بیمار ( 001/0 P =)، تحصیلات مراقب (001/0 P =)، وضعیت درآمد (008/0p=)، نسبت با بیمار (017/0p=)، توان بیمار (0001/0p=)، نیاز مراقبتی بیمار (0001/0p=) وعضو انجمن دیالیز بودن (003/0p=) ارتباط معنيدار آماري مشاهده شد. جهت مشخص نمودن اثر پیشگویی کنندهی متغیرهای فردی-اجتماعی بیمار و مراقب از مدل رگرسیون لوجستیک استفاده گردید و نتایج نشان داد که متغیرهای تاهل مراقب، زندگی با بیمار، توان بیمار و مدت مراقبت از بیمار با فشار مراقبتی مراقبین ارتباط معناداری دارد. بطوریکه مراقبینی که متاهل بودند،با بیمار زندگی می کردند فشار مراقبتی بیشتری داشتند همچنین با کاهش میزان توان بیمار در انجام کارها و افزایش مدت مراقبت از بیمار میزان فشار مراقبتی مراقب افزایش می یافت.
نتیجهگیری: در این مطالعه یافتهها نشان داد برخی عوامل فردی- اجتماعی مانند تاهل مراقب، زندگی با بیمار، توان بیمار و مدت مراقبت از بیمار با فشار مراقبتی مراقبین ارتباط معنی دار داشته و پیشگویی کنندهی فشار مراقبتی می باشند. توصیه می شود به مراقبینی که دارای این شرایط می باشند توجه بیشتری از نظر بررسی فشار مراقبتی و اقدامات مورد نیاز جهت کاهش فشارها، صورت گیرد.
زمینه پژوهش:
بيماري از جمله چالش هايي است كه بر سر راه بسیاری از افراد قرار مي گيرد و آنان را از فعاليت ها و زندگي روزمره خود باز مي دارد. برطرف کردن بیماری، به دلیل تاثیری که بر ابعاد فردي، اجتماعي و اقتصادي می گذارد، از اهميت ويژه اي برخوردار است (1). در بین بیماری ها، بیماری های مزمن که دارای شیوعی فزاینده در جهان هستند، به دلیل گسترش روش های درمانی و در نتیجه کاهش میرایی با فرآیندی طولانی، بیماران را نیازمند مراقبت، سرپرستی و بازتوانی می سازند. در میان بیماری های مزمن، بیماری مزمن کلیوی[1] از جمله مشکلات عمده ایست که در آن بیش تر سیستم های بدن تحت تأثیر اورمی ناشی از بیماری قرار می گیرند (2). ميزان شيوع نارسايي مزمن كليه در جهان 242 مورد در يك ميليون جمعيت است و ساليانه حدود 8 درصد به اين ميزان اضافه مي شود (3). بیماری های مزمن کلیه هشتمین علت مرگ و میر در ایالات متحده محسوب می شود. تخمین زده می شود که بالغ بر 31 میلیون امریکایی (10% کل جمعیت) به بیماری مزمن کلیه مبتلا باشند (4). براساس آمار موجود در ايران ساليانه حدود 1200 تا 1600 نفر به اين بيماري مبتلا ميشوند (3). استان گیلان نیز با تعداد فزاینده ای از بیماران کلیوی روبرو است، به طوری که در سال 1391 آمار آن 3000 نفر اعلام شده است (2). بیمارانی که به مرحله انتهایی بیماری کلیوی می رسند، برای زنده ماندن نیاز به انجام درمان های جایگزین کلیه[2] (RRT)، شامل همودیالیز و پیوند کلیه دارند. با توجه به افزایش چشمگیر نیاز بهRRT در دهه های اخیر و روند صعودی آن و نیز با توجه به کمبود کلیه برای پیوند، دیالیز رایج ترین روش مورد استفاده در این بیماران است (5). نیاز به همودیالیز در ایران به طور چشمگیری در حال افزایش است، به طوری که تعداد بیماران همودیالیزی استان گیلان از 502 بیمار در 11 مرکز در سال 1385 به 807 بیمار (با افزایش 60 درصدی) در 13 مرکز در سال 1390 افزایش یافته و براساس آخرین آمار منتشر شده از تعداد بیماران همودیالیزی در سال 1391 این تعداد به 924 نفر رسیده است (2). درمان های جایگزینی کلیه، بیماران را در معرض طیف وسیعی از مشکلات جسمی، روانی، اقتصادی و اجتماعی قرار می دهد و در مجموع کیفیت زندگی[3] آنان تحت تأثیر قرار می گیرد (6). این بیماری منجر به تغییرات مهمی در شیوه زندگی فرد می گردد وکاهش سطح انرژی، نیاز مکرر به همودیالیز و مشکلات سلامتی همراه با آن، احساس افسردگی، عدم توانایی در انجام کارها و فعالیت های عادی روزمره و سایر مواردی که همگی زندگی بیمار را تحت تاثیر قرار داده و زندگی عادی او را مختل می سازد (7). علوی و همکاران نیز در پژوهش خود که به بررسی وضعیت سلامتی و فعالیتهای روزانه زندگی در بیماران همودیالیزی و پیوند کلیه پرداخته اند، گزارش کردند که بیماران دیالیزی از وضعیت سلامت عمومی و جسمی مناسبی برخوردار نبوده و در انجام فعالیت های روزمره زندگی خود با مشکل روبرو هستند. (8). مطالعات بسیاری نشان می دهند که بیماران همودیالیزی از خستگی شدیدی رنج میبرند (9, 10) و سطح بالایی از ناتوانی را در حیطه های مختلف زندگی تجربه میکنند که در نهایت به کاهش سطح کیفیت زندگی آنها منجر می شود (11). علاوه بر این، عوارض شایع دیالیز شامل برنامه غذایی محدود، کاهش فعالیتهای اجتماعی، عوارض دارویی، فشار اقتصادی، مشکلات زناشویی، استرس های عاطفی و اضطراب، بیمار و مراقب او را تحت فشار بیشتری قرار می دهد. (12).
بيماري و ناتواني مزمن در فرآيند زندگي و سازگاري هاي مربوطه اخلال ايجاد ميكند و به علت تأثير بيماري بر مددجو و خانواده، پويايي خانواده اغلب تغيير مي كند (13). در نگاه سیستمی به خانواده، یک مشکل برای هر یک از اعضای خانواده روی اعضای دیگر خانواده نیز تأثیر خواهد گذاشت، (14) و به طور کلی بيماري مزمن، روی تمام خانواده اثر می گذارد (15). به علت ماهیت مزمن و درمان طولاني مدت بيماري نارسایي مزمن پیشروندهی كليه، بروز تغييراتي در عملكرد خانواده غيرقابل اجتناب مي باشد (16). نارسايي انتهايي کليه يک بيماري مزمن است که خانواده بايد عملکردهاي حمايتي را براي بيمار دياليزي اش چه در منزل و چه در مراکز سرپايي مثل بخش هاي دياليز بيمارستان انجام دهد. مراقبين اين بيماران اغلب زمان زیادی را براي مراقبت از این بيماران صرف مي کنند و خستگي و فشار مراقبتي[4] فراوانی را متحمل می شوند (7). مراقبین بيماران همودياليزي ممكن است احساس بار سنگيني بر دوش خود داشته باشند، زيرا آن ها مجبورند نقش مهمي در حمايت از این بیماران ايفا نمايند(9). بهداشت شخصي، تهيه داروها، منتقل كردن به مركز دياليز، كمك در خوردن وعده هاي غذايي، حمايت عاطفي و رواني از وظايف مراقبین اين بيماران مي باشد. این مراقبین معمولا" یکی از افراد خانواده و یا دوستان و آشنایان بیمار می باشند که باید با بیمار جهت مراقبت از وی در تماس باشند (17). چنانچه تخمین زده می شود در انگلستان 9 نفر از 10 نفری که از بیماران با ناتوانی فیزیکی یا روانی مراقبت میکنند ، خویشاوندان نزدیک آنها هستند (18). درمطالعهی هاسیالی اوقلو[5] و همکاران (2010) نیز تقریباً نیمی ازاعضای مراقبت دهنده خانواده، فرزندان بیماران بودند (19).
مراقبین اشخاصی هستند که در طی یک دوره بیماری و درمان آن، بیشترین درگیری را در مراقبت از بیمار وکمک به آن ها به منظور سازگاری و ادارهی بیماری مزمن دارند و از آنها به بیماران پنهان تعبیر می شود (9, 20). فشار مراقبتی حالتی از فشار فیزیکی، عاطفی و ذهنی است که به علت مراقبت طولانیمدت از یک فرد به وجود میآید (21). در واقع ديسترس هاي جسمي، رواني و اجتماعي است كه بر اثر مراقبت از بيماران مزمن به مراقبین وارد مي شود و این مسئله با مشكلات زيادي همچون فرسودگي، اضطراب و افسردگي براي مراقبین همراه است (16). مختل شدن فعاليت ها، تفريح، ارتباطات اجتماعي و از کار افتادگي و بيماري مراقب مي تواند ناشي از این فشار مراقبتي باشد(7). مراقبین بهويژه نسبت به تنش آسيبپذير هستند؛ زيرا تقاضاهاي زيستي، اجتماعي و رواني بيمار بر نيازهاي خود آنها پيشي میگیرد (20).
تحقیقات نشان داده است که حمایت خانوادگی با سازگاری موفق بیمار با دیالیز، عدم احساس سرباری او برای اعضای خانواده و قبول محدودیت برنامه غذایی همراه است (20). بنابراین برای کارکنان بخش بهداشت و درمان ضروری به نظر می رسد تا از سهم مهم اعضای نزدیک خانواده در مراقبت از بیمار کلیوی آگاه باشند و به طور مؤثری با آنان ارتباط برقرار کرده و حمایت لازم را برای این گروه در زمان نیاز فراهم کنند (18). افزايش فشار بر مراقبین و عدم توجه به آنها، عواقبي از جمله انزواي خانواده، قطع اميد از حمايتهاي اجتماعي، اختلال در روابط خانوادگي و مراقبت ناکافي از بيمار و در نهايت رها کردن بيمار را در پي خواهد داشت (7)در حقیقت مراقبین بیماران نیاز دارند که حمایت شوند و در مورد شرایط تشخیص داده شدهی بیمارشان اطلاعات دریافت کنند و مهارتهای جدید و تغییر در سبک زندگیشان را یاد بگیرند (19). همچنین مهم است که نیازهای عاطفی و جسمی مراقبتکنندگان نزدیک بیمار را بهتر بشناسیم و جهت ارتقای سلامتی آنها بکوشیم (18).
نتایج متناقضی بین یافته های مطالعات مختلف موجود در زمینه فشار مراقبتی مراقبین دیده می شود. به طور مثال در مطالعهی عباسی و همکاران که به بررسی فشار مراقبتی و عوامل مرتبط با آن در گرگان پرداخته اند و مولاگلو و همکاران که با هدف تعیین تأثیر برنامه آموزش در منزل بر فشار مراقبتی مراقبین بیماران همودیالیزی انجام شده، فشار مراقبتی مراقبین بیماران دیالیزی در سطح بالایی بوده، ولی درپژوهش ریوکس[6] و همکاران با عنوان تعیین فشار مراقبتی در بین بیماران همودیالیزی شبانه در خانه، فشار مراقبتی مراقبین در سطح پایینی گزارش شده است )، جنس مراقب (20, 23) ، وضعیت تاهل مراقب (23)، سطح تحصیلات مراقب (23)، سن بیمار (20, 25)، وضعیت اجتماعی-اقتصادی7, 16, 25) و همچنین نوع نسبت فامیلی مراقب با بیمار (23, 25) و طول مدت ابتلا به بیماری0 (16, 20, 25) و میزان وابستگی بیمار(16, 20) نیز از جمله موارد تأثیرگذار بر فشار مراقبتی مراقبین معرفی شده اند. ابتلای مراقب به بیماری مزمن و ابتلای بیمار به بیماریهای دیگر (7) از عوامل تأثیرگذار بر فشار مراقبتی مراقبین بیماران همودیالیزی می باشند.
یافته های مطالعات انجام شده در زمینهی شناسایی عوامل مرتبط با فشار مراقبتی متناقض گزارش شدهاند. برای مثال در پژوهش عباسی و همکاران، با افزایش سن مراقب، فشار مراقبتی افزایش پیدا می کند؛ ولی ارتباط معنی داری بین جنس مراقب و فشار مراقبتی گزارش نشده است (16)؛ درحالیکه در مطالعهی مولاگلو[7] و همکاران ، فشار مراقبتی در مراقبین جوانتر و همچنین در زنان به طور معنیداری بالاتر بود (23).