این پایان نامه در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی میباشد.
چکیده
مقدمه: سرطان پستان شایع ترین سرطان در میان زنان می باشد. استرس ناشی از تشخیص بیماری، درمان و عوارض جانبی آن از عوامل تاثیر گذار بر کیفیت زندگی و تصویر ذهنی می باشند. در نتیجه بررسی عوامل مرتبط با کیفیت زندگی و تصویر ذهنی حائز اهمیت است.
هدف: هدف از این مطالعه تعیین کیفیت زندگی و تصویر ذهنی و عوامل مرتبط با آن در بیماران مبتلا به سرطان پستان بود.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 170 زن مبتلا به سرطان پستان در مراکز آموزشی و درمانی شهر رشت در سال 91-1390 انجام شد. داده ها توسط پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (WHOQOL-BREF)، کیفیت زندگی اختصاصی(EORTC-BR23) و تصویر ذهنی(BIS) جمع آوری شد، و با استفاده از نرم افزارSPSS16 و آمار توصیفی و تی-تست، آنوا، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: نتایج نشان داد که میانگین سنی نمونه ها 04/10±67/50 بود. همچنین میانگین نمره کیفیت زندگی مرتبط با سلامت07/9±65/48، کیفیت زندگی اختصاصی91/6±81/78 و تصویر ذهنی38/5±6/8 بود. بررسی عوامل مرتبط با کیفیت زندگی و تصویر ذهنی نشان داد که براساس رگرسیون چند متغیره وضعیت تاهل، شغل، نوع جراحی پستان با کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، نوع جراحی پستان با کیفیت زندگی اختصاصی و سن، مدت تشخیص بیماری و نوع جراحی پستان با تصویر ذهنی ارتباط آماری معنی داری داشت (05/0>P).
نتیجه گیری: کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در حیطه سلامت روان و کیفیت زندگی اختصاصی در مقیاس عملکردی در حیطه دورنمای آینده و در مقیاس علایم در حیطه عوارض درمان از سایر حیطه ها حتی بطور میانگین پس از گذشت 2 سال از تشخیص بیماری پایین تر بودند. تصویر ذهنی بیماران مثبت بود. همچنین عوامل مرتبط با کیفیت زندگی و تصویر ذهنی بیماران شامل سن، وضعیت تاهل، شغل، مدت تشخیص بیماری و نوع جراحی بودند.
سرطان[1] به عنوان يكي از مهم ترين بيماري هاي قرن حاضر و سومين علت مرگ و مير بعد از بيماري هاي قلب و عروق و سوانح و حوادث مطرح است. در حال حاضر سالانه بيش از 7 ميليون نفر (13% از همه مرگ ها) در دنیا در اثر ابتلا به سرطان جان خود را از دست مي دهند و 5/10 میلیون مورد جدید بدخیمی بروز می کند (1). درسال 2012 حدود 1638910 مورد جدید از بیماری سرطان در امریکا تشخیص داده شده، و 577190 مورد مرگ از سرطان گزارش شده است (2). در ایران نیز سالانه بیش از 70 هزار مورد جدید از سرطان تخمین زده می شود و به عنوان سومین عامل مرگ و میر در ایران سالانه بیش از 30 هزار نفر قربانی می گیرد (3 و 4).
از سویی شایعترین سرطانها در مردان به ترتیب پروستات، ریه، برونش، کولون و رکتوم (مسئول 50 % همه سرطان ها در مردان) و در زنان به ترتیب پستان، ریه، برونش و کولورکتال (مسئول 51 % همه سرطانها در زنان) هستند. از این میان در جهان سرطان پستان[2] یک سوم (32 درصد) سرطان ها را در زنان تشکیل می دهد (2). سالانه حدود يک ميليون بيمار مبتلا به سرطان پستان در جهان شناسايي مي شوند و علت مرگ و مير حدود 370 هزار نفر از زنان مبتلا به سرطان، سرطان پستان است. همچنین پس از سرطان ریه دومین علت رایج مرگ از سرطان ها (15%) می باشد (5 و 6). شیوع سرطان پستان در مناطق جغرافیایی مشخص نشان داده است که در کشورهای غربی بیشترین و در کشورهای آسیایی و افریقایی کمترین حد می باشد. میزان سرطان پستان در امریکا بیشترین مقدار را در جهان داشته و نزدیک به 30% همه سرطان ها در زنان را شامل می شود (7). در اروپا سرطان پستان مسئول حدود 9/28 % سرطان ها و 8/7 % مرگ در سال 2006 بوده است (8)، و در امریکا حدود 229060 مورد جدید و 39920 مرگ از سرطان پستان در سال 2012 گزارش شده است (2). طی بررسی های انجام شده در امریکا از هر 8 زن 1 نفر و در اروپا از هر 11 زن یک نفر به سرطان پستان مبتلا می شوند (9).
سرطان پستان هم در کشورهای توسعه یافته و هم در کشورهای درحال توسعه در حال افزایش است و این افزایش در چندین کشور آسیایی که غربی شدن[3] سبک زندگی[4] در آنها مشاهده می شود، سریع است (2و10). هم چنین سرطان پستان رایج ترین بدخیمی در زنان کشورهای آسیایی گزارش شده است (11). به طوریکه در هند سالانه حدود 100000 بیمار با سرطان پستان تشخیص داده می شود (12)، و میزان بروز سرطان پستان در هنگ کنگ 1 در 20 زن بوده (13) وگزارش انجمن سرطان ايران در سال 2006 نيز نشان مي دهند که ۲۵ درصد از کل سرطان ها را، در زنان ايراني، سرطان پستان تشکيل مي دهد (5)، و میزان بروز سرطان پستان 22 و شیوع آن120 در صد هزار جمعیت زن بالای 30 سال می باشد (14). براساس آمار وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی سالانه 7 هزار نفر به سرطان پستان مبتلا می شوند و اکنون حدود 40 هزار مبتلا به این سرطان در ایران وجود دارد، و همچنین میزان ابتلا به سرطان پستان در ایران یک به 10 زن می باشد (15 و 16 و 17).
بر اساس آمار معاونت بهداشتی استان گیلان در سال 1381 تعداد مبتلایان به سرطان پستان 114 نفر بوده و سرطان پستان جزء چهارمین سرطان شایع در استان بود. در حالیکه تعداد مبتلایان به این بیماری در سال 1387 در این استان به 253 نفر رسیده، که از این میان 95 درصد را زنان تشکیل می دادند. سرطان پستان پس از سرطان های دستگاه گوارش جزء شایع ترین سرطان ها در استان گزارش شده است.
بررسی ها نشان می دهد که مبتلایان به سرطان پستان در ایران 10 سال جوانتر از مبتلایان به این بیماری در کشورهای غربی هستند (15)، انجمن سرطان امریکا[5] میانگین سنی تشخیص سرطان پستان را 61 سال ذکر کرده اما متاسفانه شایع ترین سن مرگ و میر ناشی از سرطان پستان در ایران 40- 49 سال است. در حالیکه در کشورهای پیشرفته بعد از یائسگی[6] است بنابراین ایران حداقل یک دهه پایین تر از کشورهای پیشرفته است (18)، به طوریکه يك سوم مبتلايان به سرطان پستان (36 درصد) كمتر از 50 سال و 44/20 درصد آنها کمتر از 30 سال سن دارند (19). علی رغم شیوع بالای سرطان پستان میزان مرگ و میر در 15 سال اخیر کاهش یافته است (20 و 21). ميزان مرگ ومير سرطان پستان در آمريكا به صورت قابل توجهي، از 1/33 به ازای هر 100000 زن در سال 1990 به 7/26 در سال 2000 کاهش یافته است (22). بطوریکه سرطان پستان اکنون مسئول مرگ 1 در 35 زن مبتلا می باشد، که می توان علت کاهش مرگ و میر ناشی از سرطان پستان را تشخیص زودهنگام سرطان در مراحل اولیه و پیشرفت در درمان سرطان پستان و افزایش آگاهی دانست (11).
درمان سرطان پستان شامل جراحی[7]، شیمی درمانی[8]، پرتودرمانی[9] و هورمون درمانی[10] است که به تنهایی یا به صورت ترکیبی مورد استفاده قرار می گیرد (23). معمولا جراحی به عنوان درمان اولیه و شیمی درمانی و رادیوتراپی به عنوان درمان های کمکی[11] برای جلوگیری از متاستاز و افزایش میزان بقای دراز مدت بیماران در سرطان پستان استفاده می شود (13).
تشخیص و درمان سرطان، تجربه اي همراه با استرس و اضطراب می باشد. سرطان پستان نیز به عنوان یک بیماری تهدید کننده زندگی رویدادی استرس- زا می باشد، همچنین زنان مبتلا با درمان هایی مثل شیمی درمانی، رادیوتراپی و عمل جراحی و عوارض جانبی ناخوشایندي مثل ریزش مو، حالت تهوع، ادم لنفاوي، تغییرات پوست پستان و مشکلات جنسی مواجه می شوند. درمان هاي طولانی، توانایی زنان را در برقراري نقش اجتماعی یا به عنوان زن خانه دار یا شاغل، مورد تهدید قرار می دهد. سطح بالاي استرس، تأثیر منفی طولانی مدتی بر خود باوري زنان دارد که نهایتاً تأثیر نامطلوبی بر عملکرد خانوادگی، نقش زناشویی و نیز پائین آمدن سطح کیفی زندگی آنان می گذارد (16 و 24). بنابراین بیماران مبتلا به سرطان و بیماری های مزمن احتمالا مشکلات تطابقی زیادی با بیماری و درمان آن داشته و با چالش های زیادی برای حفظ کیفیت زندگی[12] مطلوب خود مواجه هستند (25). بطور کلی عمده مسائل و مشكلاتي كه به طور معمول كيفيت زندگي مبتلايان به سرطان را تحت تأثير قرار مي دهد شامل آثار رواني و عاطفي ناشي از ابتلا به بيماري، اقدامات تشخيصي و درماني، استرس، درد، افسردگي، آثار بيماري بر روابط خانوادگي، زناشويي و اجتماعي، مسائل اقتصادي ناشي از بيماري، مشكلات تغذيه اي و عوارض ناشي از درمان مي باشد (26).
امروزه پیشرفت های تشخیص و درمان سرطان به بیماران این اجازه را داده است که از طول عمر بیشتری برخوردار باشند، که این افزایش بقا مشکلاتی را در سازگاری های روان شناختی و پایین تر آمدن کیفیت زندگی آنها بوجود آورده است (27). سرطان در ابعاد مختلف بر كيفيت زندگي بيماران به درجات متفاوت تأثير مي گذارد، در واقع بیماران مبتلا به سرطان پستان مشکلات زیادی را در ابعاد مختلف کیفیت زندگی شامل عملکرد عاطفی و اجتماعی در طی درمان و بعد از آن تجربه می کنند (24). بین بیماری و کیفیت زندگی ارتباط متقابلی وجود دارد. هدف اولیه از درمان بیماری های مزمن تقویت کیفیت زندگی از طریق کاهش اثرات بیماری است. در نتیجه بررسی وضعیت کیفیت زندگی در این بیماران از شاخص های مهم درمانی و مراقبتی در سراسر جهان محسوب می گردد (28).
اگرچه مداخلات پزشکی در تغییر کیفیت زندگی موثر است، ولی بخشی از این تغییرات مربوط به ویژگی های جمعیتی و اجتماعی، روان شناسی و فرهنگی است (10). در نتیجه درک از نگرانی های کیفیت زندگی برای این بیماران و عوامل مرتبط با کیفیت زندگی از الویت های مهم تیم سلامت می باشد. این مسئله می تواند در تصمیم گیری های مربوط به درمان مفید باشد (29). عدم کنترل مناسب عوارض و مشکلات ناشی از سرطان پستان سبب تشدید اثرات منفی بر کیفیت زندگی بیماران شده و ممکن است هر نوع مزیت افزایش بقا را به دلیل افزایش هزینه های عوارض جانبی خنثی کند. این مسئله بیانگر نیاز این بیماران به مراقبت های کامل و جامع جسمی و روانی و اجتماعی است تا اینکه بتوانند از یک زندگی با کیفیت مناسب برخوردار شوند (15).