این پایان نامه در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی میباشد.
مقدمه و هدف: مسایل خانوادگی و تحصیلی از عمدهترین علل استرس نوجوانان میباشد. بطوری که یک سوم دانشآموزان استرسی بیش از متوسط را تجربه میکنند. استرس در موسسات تحصیلی موضوع مهمی در دوران تحصیل فرد میباشد. در صورتی که به خوبی کنترل نشود، میتواند اثرات مثبت و منفی زیادی داشته باشد. یکی از مهارتهای مفید جهت مدیریت استرس مهارتهای هوش هیجانی است. هدف از این مطالعه تعیین تأثیر برنامه آموزشی مهارتهای هوش هیجانی بر استرس تحصیلی دختران نوجوان بوده است.
مواد و روشها: مطالعه از نوع تجربی همراه با پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. دو دبیرستان دخترانه از بین هر طبقه در دستهبندی آموزش و پرورش به صورت تصادفی انتخاب و در گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. در مجموع 50 دانشآموز که دارای معیار ورود به مطالعه بودند در گروه آزمون و 50 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند و به پرسشنامه استرس تحصیلی گادزلا پاسخ گفتند. سپس واحدهای گروه مداخله به مدت 6 جلسه 90 دقیقهای تحت آموزش مهارتهای هوش هیجانی قرار گرفتند. 2 هفته پس از پایان مداخله، مجددا دانشآموزان هر دو گروه پرسشنامه مذکور را تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای منویتنی، تیزوج و مستقل، مجذور کای و .... مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: میانگین نمرات عوامل استرسزای تحصیلی در بعد استرس ناشی از تعارضات فشارها تغییرات و استرس خودتحمیلی پس از مداخله در گروه آ زمون کاهش معنیداری داشت (05/0 p<). میانگین نمرات در گروه آزمون بعد از مداخله افزایش معنیدار داشت. در بعد واکنش به استرس میانگین نمرات دختران گروه آزمون بعد مداخله کاهش معنیداری یافت(05/P<0 )
نتیجهگیری: از آنجا که برنامه بهداشت مدارس یک بخش تلفیقی از بهداشت جامعه است، جنبه اصلی این برنامه ها، توسط پرستار بهداشت جامعه در زمینههای نظارت، مشاوره و آموزش بهداشت انجام میشود . پرستاران بهداشت جامعه نقشی محوری جهت تامین سلامت و بهداشت جسمی و روانی دانشآموزان در قالب مربی بهداشت مدرسه، دارند. لذا میتوان نتایج این مطالعه را به پرستاران بهداشت مدرسه بازخورد نمود.
در قرن حاضر "استرس" یکی از مهمترین زمینههای پژوهش در علوم مختلف به شمار میآید و اهمیت رویدادهای استرسزا در بروز مشکلات متعدد فردی و اجتماعی بر کمتر کسی پوشیده است (1). سازمان بهداشت جهانی انتظار دارد که اختلالات مرتبط استرس در سال 2020 بعنوان دومین علت شایع ناتوانی در میان ملتها تبدیل شود (2). استرس بخش انکارناپذیر زندگی روزانه است که میتواند بهداشت جسم و روان را متاثرکند(1) و شاید عمومیترین مساله زندگی روزمره انسان باشد، بطوری که گروهی از صاحب نظران آن را بیماری شایع قرن نامگذاری کردهاند. دوران ما، عصر استرس و فشارهای عصبی است، دورهای که در آن انسان بیش از هر زمان دیگری در معرض عوامل ایجادکننده استرس قرار گرفته و مسائل و مشکلات بیشماری از هر طرف او را احاطه کرده است (3). نقش استرسهای روانی – اجتماعی، همواره به عنوان یکی از مهمترین عوامل پیدایش و شکل گیری بیماریهای مختلف جسمانی، روانی و مرگ و میر افراد مطرح بوده است(4).
در بسیاری از پژوهشها، مواردی از قبیل زخم معده، دیابت، آسم، اختلالات پوستی، بی خوابی، سندرم روده تحریک پذیر، اضطراب، بیماریهای کرونر قلبی، میگرن، سردردهای عصبی، تبخال عفونی و ویروسی، عفونتهای اداری، تومور، فراموشی، هراس، افزایش کلسترول خون، تندخویی و پرخاشگری و ریزش مو را از جمله بیماریهای ناشی از استرس تلقی شده اند(4 و 5). همچنین ارتباط بین استرس و انواع آسیبهای اجتماعی به ویژه مصرف سیگار، الکل و مواد مخدر در پژوهشهای متعدد مورد تائید قرار گرفته است. نکته مهم آن است که استرسها نه تنها در شروع و عود بیماری، بلکه در امر درمان این اختلالات نیز تاثیر بسزایی دارند (6). بر پایه برآورد پزشکان، 75 درصد از شکایات پزشکی، استرس می باشد(1). طبق برآورد سازمان جهانی بهداشت در سال 2002 میلادی، حدود 1500 میلیون نفر در جهان، دچار یکی از اختلالات عصبی، روانی و روانی- اجتماعیاند ، که حدود نیمی از آنها را اختلالات خفیف روانی ، همچون افسردگی و اضطراب ، شامل میشود و نزدیک به 20 درصد از کل مراجعان به مراکز بهداشتی عمومی در جهان را تشکیل میدهند (1و3).
علیرغم وجود فشارهای روانی در تمام مراحل زندگی ، برخی از مراحل، از جمله نوجوانی بدلیل رویارویی با تغییرات همه جانبه با فشار بیشتری همراه است. دوران بلوغ در بیشتر نوجوانان همراه با فشار و استرس میباشد. این فشارها باعث بروز هیجانها، مشکلات عاطفی و گاهی روانی برای آنها میشود. نوجوان در مسیر رشد خود با مسائل متفاوتی روبهرو شده و سعی در کسب مهارت برای مقابله با رویدادهای زندگی را دارد (7).
برخی مطالعات در آمریکا نشان دادهاند که بیش از یک سوم (35 %) نوجوانان استرس دارند(8). انجمن روانشناسی آمریکا در سال 2000 میزان شیوع اختلالات اضطرابی در سنین نوجوانی و جوانی را از 2 تا 27 درصد گزارش کرده است و اعلام میدارد که حدود 35 درصد کودکان آمریکا مشکلات سلامتی مرتبط با استرس را تجربه میکنند (9) .
همچنین اطلاعات آماری در برخی مطالعات نشان میدهد که تقریبا 25 درصد از نوجوانان حداقل یک مورد از موارد استرسزای زندگی را در این دوره حساس و مهم زندگی خود تجربه خواهند کرد(10). اغلب نوجوانان هنگامی که با موقعیت خطرناک، دشوار یا دردناک روبرو می شوند و امکاناتی برای مقابله ندارند، استرس زیادی را تجربه میکنند. استرس بر برخی از نوجوانان فشار بیش از حد تحمیل میکند. وقتی این اتفاق میافتد، عدم مدیریت استرس میتواند منجر به اضطراب، گوشهگیری، پرخاشگری، بیماری جسمی و مهارتهای مقابله ای نادرست، مثل سوءمصرف موادگردد (12). نقش تجارب استرسزا در تکامل نوجوان به روشی که آنها بکار میبرند تا با استرس و مشکلات سازگار شوند، بستگی دارد. پاسخهای سازگارانه به استرس ممکن است برخی تجارب استرسزا و میزان اختلالات گذرای ناشی از آن را کاهش دهد. در حالی که سایر الگوهای سازگاری ممکن است باعث افزایش میزان استرس و پیامدهای وخیم و طولانی مدت شوند (13).
عواملي وجود دارند كه در تكوين شخصيت كودكان و نوجوانان مؤثر ميباشند از جمله «خانواده ، مدرسه ، اجتماع ، دوستان» و اگر اين عوامل نتوانند هر كدام وظيفه خود را به نحو احسن انجام دهند، ميتوانند مهمترين عامل مؤثر در فشار رواني نوجوانان محسوب شوند)14). پژوهشها نشان میدهند که مسایل خانوادگی و تحصیلی از عمدهترین علل نگرانی و استرس روانی در کودکان و نوجوانان میباشد. نوجوانان و کودکان سن مدرسه، بیان میکنند که عوامل استرسزای زیادی را در زندگی روزانهشان تجربه میکنند. بطوری که یک سوم دانشآموزان استرسی بیش از متوسط را تجربه میکنند. موسسات آموزشی شرایط متفاوتی نسبت به سایر موسسات غیر آموزشی دارند و لذا نوع، علل، میزان استرس و همچنین پیامد ناشی از آن، متفاوت میباشد(11).
تکالیف درسی، فشار همسالان، امتحان دادن، گرفتن نمرات ضعیف، زورگویی در مدرسه، امتحانات نهایی و فشار والدین و ایزوله اجتماعی دیر رسیدن به سر کلاس، تنبیه یا سرزنش آموزگار، شکست در امتحانات و عقب ماندن از همکلاسیها از اموری هستند که در مدرسه موجب فشار روانی در دانش آموزان میگردند. فشار روانی مرتبط با مدرسه ممکن است در اثر مشکلات روابط بینفردی مانند تضاد و درگیری با دوستان و سایر دانشآموزان، معلمان و یا بدلیل فشار تکالیف مدرسه و ترس
از شکست و عدم دستیابی با اهداف تحصیلی باشد.انتقال از دوره راهنمائی به دبیرستان نیز ممکن است یک تجربه استرسزا برای بسیاری از دانشآموزان باشد. بیگرت، ساگرزو واندنگورگزارش کردند که دانشآموزانی که در طول مدت انتقال از راهنمائی به دبیرستان نشانههای استرس را نشان دادهاند، تاکید داشتهاند که احساس عدم اعتماد و ناراحتی آنها بدلیل عوامل استرسزایی مانند برنامه درسی فشرده، ساعات طولانی، سیستم نمرهدهی پیچیده و کیفیت تکالیف درسی بوده است (15،16و17) .
بنابراین میتوان نتیجه گرفت یکی از منابع ایجاد فشار روانی و انتظارات از نوجوان، مدرسه و شرایط تحصیلی میباشد که میتواند منبع بزرگی از استرس که به عنوان استرس تحصیلی[1] شناخته شده است، لحاظ گردد. تعاریف متعددی درباره استرس مطرح شده است که در یکی از آنها کینگ و همکاران استرس را به عنوان هیجانی منفی که به تردید درباره مقابله مربوط است، تعریف کردهاند. به نظر میرسد که این تعریف با استرس در حوزه تحصیلی ارتباط نزدیکی داشته باشد ، چرا که از دانشآموزان به طور فزایندهای انتظار میرود با حجم بالایی از تکالیف مواجه شوند و این مسئله میتواند زمینه تردید درباره " خود " را فراهم کند. استرس تحصیلی به احساس نیاز فزاینده به دانش و به طور همزمان، ادراک فرد مبنی بر نداشتن زمان کافی برای دستیابی به آن دانش اشاره میکند (18و 12).
عملکرد مناسب در مدرسه از پرفشارترین و دشوارترین جنبه زندگی جوانان و نوجوانان است. این دوران در زمینه تحصیل سرنوشتساز است. نوجوانانی که میخواهند به جائی برسند، عزمشان را جزم میکنند و درس و مدرسه را مرکز و مدار تلاش خود قرار میدهند. بهاینترتیب در این زمینه نیز نوجوانان با تنشهای فروانی روبهرو هستند (19). مهارتهای پیشرفته تحصیلی در مدرسه کسب میشوند و مدرسه به دانشآموزان بیشترین اطلاعات شغلی و دانشگاهی داده میشود (5).
مطالعه ملی چین در سال 2008 نشان داد که 7/66 درصد نوجوانان دبیرستانی مدرسه را به عنوان بزرگترین منبع استرس خود معرفی مینمایند. همچنین مطالعه دیگر در ویتنام در سال 2009 نشان داد که میزان فشار ناشی از فعالیتهای تحصیلی در میان نوجوانان 40 تا 60 درصدگزارش شده است (20).طبق نتایج پژوهشی در تهران ،72 درصد از کودکان و نوجوانان 16- 7 ساله، استرسهایی را مطرح کردند که با تکالیف و فعالیتهای مدرسه مرتبط بودهاند (16).
نوجوانان زمان زیادی را در مدرسه میگذرانند که این مکان میتواند چالشهای اجتماعی و تحصیلی برای آنان بوجود آورد. اسپاراتور، استارک، گریس و استاملیوس در مطالعات خود گزارش کردند، زمانی که از نوجوانان خواسته شد
ناراحتکنندهترین اتفاقات زندگی خود را طی یک ماه گذشته لیست کنند، اتفاقات مدرسه همیشه در میان سه مشکل رایج ذکر میشد(17). اثرات و عوارض استرس تحصیلی در مطالعات متعدد داخلی و خارجی مکرر مورد بررسی قرار گرفته است. استرس تحصیلی به عنوان یک استرس مزمن شناخته میشود که بدنبال نیازهای تحصیلی دانشآموز ایجاد می گردد و با نتایج منفی سلامتی مانند افسردگی و بیماریهای جسمانی همراه است (12). همچنین در مطالعات اخیر در میان نوجوانان، استرس مرتبط به مدرسه با افزایش نشانههای روان تنی ارتباط داشته است (17). نتایج پژوهشی در اصفهان، نشان داد که مشکلات و عوامل استرسزا در زندگی تحصیلی باعث افت تحصیلی و گاهی بیماری میشود (21). نتایج سایر مطالعات نیز نشان دادهاندکه، استرس مربوط به فعالیتهای تحصیلی با نتایج منفی مختلفی از قبیل بهزیستی پائین و عملکرد تحصیلی ضعیف، عدم دستیابی به اهداف تحصیلی و کاهش حافظه همراه میگردد (3و12). بروفی و مککاستین در تحقیقی که بر روی دانشآموزان انجام دادند و در مصاحبههایی که با معلمان دانشآموزان در مورد انواع رفتارهای مشکلآفرین انجام دادند، دریافتند که دشواریهای رفتاری متعددی که ناشی از عوامل استرسزای مدرسه است در دانشآموزان مدرسه به چشم میخورد که میتواند اثرات منفی بر رشد شخصیت آنها داشته باشد. پوگاس زنیاوسکا، متیس و الیسون، چانگ و همکاران، بتوزا و اولدفیلد در بررسیهای خود به رابطه مثبت و معنادار بین عوامل استرسزای مدرسه واختلالات روان – تنی دست یافتند (14).
در این میان زنان استرس تحصیلی و عوامل استرسزایی مانند ، ناکامی ، فشار و استرسخود تحمیل شده، فشار روانی بیشتری را تجربه میکنند و نمره کلی استرس تحصیلی در دانشجویان دختر از پسران بالاتر و علاوه بر این عملکرد تحصیلی پسران نمرات بالاتری نسبت به دختران دارد. نتایج پژوهش شکری و همکاران نیز مبین این مطلب میباشد که دختران استرس تحصیلی بیشتری را نسبت به پسران تجربه میکنند(1). عملکرد دختران در مقطع ابتدایی به خوبی عملکرد پسران است و حتی شاید بهتر از آنها باشد. عملکرد بهتر دختران در راهنمائی ادامه مییابد ولی عملکرد پسرها در دبیرستان تا حد زیادی بهبود مییابد و شکاف پسران و دختران بسرعت پر میشود (4).
برخی از نظریهپردازان خاطر نشان ساختهاند که دختران و پسران نوجوان با تجارب متفاوتی از استرس روبه رو میشوند دلیلی که به روشنی این تفاوتها را منعکس میسازد، زمان جهش رشد است. بطور متوسط دختران زودتر از پسران با این پدیده روبه رومیشوند و این خود نشان دهنده سطوح بالاتری از استرس در میان دختران نوجوان است (3). عوامل متعددی بر استرس و نحوه پاسخدهی به حوادث استرسزای زندگی وجود دارد.
- استرس و سن: میزان استرس در سنین ابتدائی و بدو ورود به دوره نوجوانی بیشتر میباشد. در ابتدای دوره نوجوانی بدلیل بروز تغییرات سریع شناختی، فیزیکی، اجتماعی، عاطفی و روانی استرس بیشتری مشاهده میگردد(21).
- استرس و جنس: جامعه رفتارهای متفاوتی نسبت به هم را از پسران و دختران انتظار دارند. از دختران انتظار میرود مطیع و سربهزیر باشند، به خوبی رفتار کنند. در حالی که از پسران انتظار میرود پرخاشگر و مستقل باشند. تمامی این انتظارات باعث ایجاد فشار روانی بر نوجوان میگردد. با این وجود نتایج تحقیقات نشان میدهد که دختران استرس بیشتری را تجربه میکنند (13).
- استرس و وضعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده: وضعیت شغلی والدین، میزان درامد و طبقه اجتماعی نیز بر میزان استرس در نوجوانان موثر است. این عوامل میزان دستیابی به اهداف وضعیت تحصیلی نوجوان را تحت تاثیر قرار میدهد. میزان بهرهمندی از خدمات و مزایای اجتماعی نیز باعث افزایش میزان فشار روانی در نوجوان میگردد که بر وضعیت سلامت وی موثر است (21).
- استرس و ارتباطات خانوادگی: کیفیت ارتباط با اعضای خانواده نشاندهنده ثبات هیجانی و عاطفی است و شبکه حمایتی فرد را نشان میدهد. بنابراین هرچه شبکه حمایتی و روابط خانوادگی مستحکمتر باشد، استرس کمتری توسط فرد تجربه خواهد شد (21 و 13).
- استرس و فرایندهای روانشناختی: نوجوانان با شماری از مشکلات روانشناختی و عاطفی مانند بحران هویت، اعتماد به نفس ناکافی و انواع انتظاراتی نقشی مواجه میشوند. در این مرحله فرد نه به عنوان بزرگسال و نه به عنوان کودک شناخته میشود. این مسئله باعث تضاد عاطفی در نوجوان میشود و تنش فراوانی برای وی ایجاد میکند ( 21 و 13).
- استرس و عملکرد تحصیلی: محیط مدرسه بخشی اعظمی از زندگی نوجوان را تشکیل میدهند که در آن نوجوان با مسائل متعددی از جمله، ترس از مدرسه رفتن، فرار از مدرسه، ترک تحصیل و عملکرد ناموفق در مدرسه مواجه میشوند. فشار تحصیلی خصوصا در دو سال آخر دبیرستان بیشتر میشود که این مسئله میتواند میزان استرس تجربه شده را افزایش دهد(21).
شکست اجتماعی و عدم آموزش مناسب در کسب مهارتهای اجتماعی نیز در ایجاد فشار روانی و کاهش عزت نفس در کودکان و نوجوانان بسیار موثر است (6). برای کاهش اثرات منفی استرس بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان راههای مختلفی وجود دارد که از جمله آنها میتوان به آموزش مهارت مقابله با هیجانها، مهارتهای مدیریت استرس، درمانهای روانشناختی
و .. نام برد. ایجاد انگیزه برای یادگیری مهارتهایی که به هنگام استرس و نگرانی کودک و نوجوان را بکار آید و سعی در کشف تمایلات و استعدادهای آنان و انحراف خاطرشان از امور نگرانکننده ، از جمله اقدامات موثر در مبارزه با این نوع مشکلات رفتاری هستند (6).
یکی از مهارتهای مفید جهت کنترل و مدیریت استرس مهارتهای هوش هیجانی2 است. بحث هوش هیجانی در سالهای پایانی قرن بیستم مطرح گردید. براساس این مفهوم اندیشه و هیجان آن گونه که قبلا فرض میشد، جدای از هم نیستند. هوش هیجانی آخرین تحول و مفهوم سازی مهم در فهم ارتباط بین فکر و هیجان است (1).
از آنجا که استرس یکی از هیجانات منفی محسوب می شوند که توسط آدمی تجربه می شود، جهت مقابله با آنها میتوان از مهارتهای هوش هیجانی استفاده نمود. این مهارت، توانایی مهار احساسات منفی مانند خشم، ترس ، اندوه و ... را دارد و بیشتر بر جنبه مثبت احساسات، تاکید دارد. به طور کلی، ناتوانی در تنظیم هیجانات منفی، در حقیقت، حتی این باور که شخص از مهارتهای قوی در این حیطه برخوردار نیست، به نظر میرسد که شخص را نسبت به فشار روانی آسیب پذیر میسازد (22 و 23 ). داشتن مهارتهای هوش هیجانی از ضرورتهای اساسی زندگی امروز است. این ضرورت بویژه برای سنین نوجوانی و جوانی که افراد را در رویارویی با موقعیتهای متعدد قرار میدهد، بیشتر ملموس میباشد (7). این اصطلاح اولین بار توسط مایر و سالووی پیشنهاد شد. مایر و سالووی هوش هیجانی را توانایی بازشناسی معنای عواطف و ارتباطات شمردند که فرد را قادر میسازد تا مشکلاتش را حل کند (24). هوش عاطفی نوعی مهارت اجتماعی است که فرد را قادر میسازد تا احساسات خود ودیگران را شناسایی نموده وآنها را از یکدیگر افتراق دهد و از این اطلاعات برای بهبود رفتار خود استفاده کند(25). در واقع ، این مهارت، قدرت سازگاری صحیح با موقعیتهای اجتماعی میباشد. رویدادهای زندگی میتوانند مثبت یا منفی باشند و از رویدادهای عمده ( ازدواج، فوت یکی از اعضای خانواده و ...) تا رویدادهای هر روزه ( گم کردن چیزی، یا ملاقات یک دوست) گسترش داشته باشد. بطور کلی، انتظار میرود افرادی که از هوش هیجانی پایین برخوردارند با رویدادهای فشارروانیزای زندگی هم سازگاری ضعیف داشته باشند. در مقابل، انتظار میرود که افرادی که هوش هیجانی بالا دارند زندگیشان را به نحوی ترتیب دهند که رویدادهای منفی زندگی کمتری را تجربه کنند. این افراد همچنین در ایجاد و برقراری روابط با کیفیت بالا مهارت بیشتری دارند (23 و 26).
بنا به یک عقیده کلی، اگر فرد از لحاظ هیجانی با هوش باشد، قادر خواهد بود بطور موازی واکنشهای هیجانی خود را حفظ
2 Emotional intelligent
کرده و متعادل نگه دارد و به موجب آن خود را علیه اثرات استرس مصون سازد. کسانی که ناتوانی زیادی در بیان حالات روانی خود دارند، معمولا زمان سختی را در جهت کنترل هیجانات و تکانههای عاطفی خود در عمل و در مقابله با موقعیتهای پراسترس سپری میسازند (27).
در مطالعات اخیر مشخص شده است که هوش هیجانی با پرخاشگری، رفتارهای بزهکارانه، استرس و تنش شغلی، اختلالات سوءمصرف مواد، نشانههای بدنی، اختلات تغذیهای، اختلالات شخصیتی مرزی و اختلالات اضطرابیٰ افسردگی و ژیشرفت تحصیلی در دانشآموزان دبیرستانی همبستگی منفی معنادار دارد. همچنین هوش هیجانی بالاتر با مصرف پایین تر سیگار و الکل در دانشآموزان دبیرستانی، رضایت از زندگی بالاتر و اضطراب کمتر، مربوط بوده است (3028 29).
لازاروس و فلکمن معتقدند افرادی که باور دارند هنگام رویارویی با استرس منابع کمکی در اختیار دارند آسیب پذیری کمتری نسبت به استرس نشان میدهند. از نظر وایت، زمانی که افراد زیر فشار استرساند باید مهارتهای رویارویی را داشته باشند تا بتوانند اثر استرس را کاهش دهند (1).
طبق مطالعات، دختران بیش از پسران از سازگاری هیجانمدار استفاده میکنند و با استفاده از آن تلاش دارند بر خود متمرکز شده و احساسات منفی خود را کاهش دهند ، لذا انتظارمیرود با شناسایی دقیق و صحیح هیجانات و آموزش راههای کنترل و ابراز مثبت عواطف با آنان کمک نمود . برای دستیابی به این هدف یکی از راهکارها، آموزش مهارتهای هوش هیجانی به آنان میباشد (31). بسیاری از والدین و نیز دانشمندان و پژوهشگران در سراسر دنیا با افزایش مشکلات رفتاری و هیجانی از اعتماد به نفس پائین و اضطراب و افسردگی در کودکان و نوجوانان آموزش مهارتهای لازم در زمینه هوش هیجانی به کودکان و دانشآموزان را ضروری میدانند (26). افراد با هوش هیجانی بالا، سطوح پائینتری از هورمونهای استرس و دیگر نشانههای برانگیختگی هیجانی را دارا هستند. کودکان و نوجوانان با کفایت هیجانی بهتر توانایی بیشتری برای تمرکز بر مشکل و استفاده از مهارت حل مسئله دارند که موجب افزایش تواناییهای شناختی آنان خواهد شد (27). چنانچه نوجوان به راهبردهای مقابلهای کارآمد مجهز نباشد و توانایی کمی برای درک هیجانهای خود و دیگران داشته باشد، در برخورد با فشارها و بحرانهای دوران نوجوانی توان کمتری خواهد داشت و مشکلات رفتاری بیشتری را بصورت پرخاشگری، افسردگی و اضطراب نشان خواهند داد (14).