آسيب شناسي اجتماعي طلاق در جامعۀ شهري ايران (١٣٩٤-١٣٨٣)
فهرست
چکيده 3
الف) مقدمه و طرح مسئله. 4
ب) اهداف پژوهش... 5
ج) چارچوب مفهومي.. 6
د) روش پژوهش... 6
ه) تعريف نظري مفاهيم. 7
١. آسيب شناسي اجتماعي.. 7
٢. طلاق. 7
و) يافتهها 7
١. عوامل فردي.. 7
1-1) ضعف مهارتهاي زندگي.. 7
1-2) دروغگويي.. 8
1-3) بدگماني.. 8
1-4) نارضايتي جنسي و خيانت.. 9
1-5) خشونت.. 9
1-6) اعتياد. 9
1-7) نازايي.. 10
1-8) ازدواج مجدد. 10
1-9) بيماري رواني.. 11
٢. عوامل خانوادگي.. 11
2-1) مداخلۀ اطرافيان. 11
2-2) ازدواج اجباري و نامناسب.. 11
٣. عوامل اقتصادي.. 12
3-1) مشکلات مالي.. 12
3-2) بيکاري.. 13
3-3) استقلال خواهي مالي زنان. 13
3-4) ميزان مهريه و به روز شدن آن. 13
3-5) عدم پرداخت نفقه. 14
٤. عامل اجتماعي.. 14
4-1) تأثير منفي رسانه ها 14
٥. عوامل فرهنگي.. 14
5-1) آرمان زدگي و افزايش سطح توقعات.. 14
5-2) کم رنگ شدن ارزشهاي اخلاقي و ديني.. 15
5-3) ارتباط نامناسب قبل از ازدواج. 15
5-4) عدم تناسب و تفاهم ميان زوجين.. 16
5-5) تصور مثبت از پيامدهاي طلاق. 16
ز) جمع بندي.. 16
راهکارها: 17
منابع. 18
چکيده
پژوهش حاضر با هدف آسيب شناسي اجتماعي طلاق و به منظور بررسي و شناسايي مهمترين عوامل فردي، خانوادگي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و نيز ارائۀ تأثيرگذارترين علل در ميان مهمترين علل شناسايي شدة شکل گيري اين پديده در جامعۀ شهري ايران انجام شده است. در اين تحقيق از روش تحليل ثانويه استفاده شده است.
الف) مقدمه و طرح مسئله
خانواده اولين نهاد اجتماعي و حياتي است که سلامت فرد و بقاي جامعه را تأمين و تضمين ميکند. هيچ جامعهاي بدون داشتن نظامي براي جايگزيني اعضاي خويش، قادر به ادامۀ حيات نيست. خانواده امکاني را فراهم ميسازد که از طريق آن، اين جايگزيني تحقق يابد. فرد، نه تنها از نظر جسمي و زيستي، بلکه مهم تر از آن، به لحاظ عاطفي، رواني و شخصيتي نيز تحت تأثير خانواده قرار دارد؛ چرا که خانواده جايگاهي است که فرد ميتواند با تکميل شخصيت خود، براي بر عهده گرفتن نقشهاي اجتماعي اش در جامعه آماده شود.
ب) اهداف پژوهش
- بررسي و شناسايي مهمترين علل فردي شکل گيري طلاق در جامعۀ شهري ايران
- بررسي و شناسايي مهمترين علل خانوادگي شکل گيري طلاق در جامعۀ شهري ايران.
- بررسي و شناسايي مهمترين علل اقتصادي شکل گيري طلاق در جامعۀ شهري ايران.
- بررسي و شناسايي مهمترين علل اجتماعي شکل گيري طلاق در جامعۀ شهري ايران.
ج) چارچوب مفهومي
چارچوب مفهومي پژوهش با تکيه بر نظريات تضاد ارزشها، مشکلات اقتصادي، همسان همسري، شبکه، مبادله، انصاف، واکنش، تصورات اجتماعي، برچسب زني، بي هنجاري اجتماعي، کارکردگرايي ساختاري و کاشت فرهنگي تدوين شده است.
د) روش پژوهش
در اين تحقيق، موضوع مورد بررسي به صورت موردي مطالعه نميشود، بلکه بر اساس بررسي تحقيقات منتشر شدة پيشين در قالب مقالات، مهمترين عوامل فردي، خانوادگي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي مؤثر بر شکل گيري طلاق در جامعۀ شهري ايران شناسايي و در چارچوبي مفهومي تبيين و ارائه ميشوند. در واقع ؛ روش شناسي مورد استفاده در اين تحقيق، روش تحليل ثانويه است.
ه) تعريف نظري مفاهيم
١. آسيب شناسي اجتماعي
«آسيب شناسي » از جمله اصطلاحات زيست شناسي و پزشکي است که در جامعه شناسي به کار گرفته شده است. اين اصطلاح، حاصل تشبيه جامعه به يک کالبد زيستي و بررسي موضوعات اجتماعي همانند موضوعات زيستي است.
٢. طلاق
طلاق به گسيختگي خانواده و انحلال قانوني، شرعي و عرفي ازدواج تحت شرايط و مقرراتي خاص (تقوي، ١٣٧٨: ١٦٩) و انحلال رابطۀ زناشويي در ازدواج دائم که به دنبال آن از نظر رعايت حقوق و تکاليف زناشويي مسئوليتي براي زن و شوهر وجود ندارد، گفته ميشود (حسيني بهشتي، ١٣٩٠: ٣٦٩).
و) يافتهها
١. عوامل فردي
1-1) ضعف مهارتهاي زندگي
عدم انتقال صحيح شيوههاي زندگي به نسل جديد براي ورود به زندگي مشترک، به دليل کم توجهي نهادهاي غير رسمي و رسمي (خانواده، آموزش و پرورش، دين و...)، آن هم در عصر جديد، باعث اختلال در زندگي مشترک و روابط زناشويي زوجين جوان شده است.
1-2) دروغگويي
دروغگويي يکي از علل شکل گيري طلاق و انحلال زندگي زناشويي است. دروغ، عامل بي اعتمادي و عدم اعتماد زوجين به يکديگر و پيامدهاي ناشي از آن در بسياري از موارد، عامل فروپاشي خانواده هاست.
1-3) بدگماني
در رابطه با بدگماني، دو موضوع قابل طرح است ؛ نخست، روابط قبل از ازدواج همسر و دوم، روابط بعد از ازدواج همسر. از آنجا که رابطۀ با جنس مخالف نامحرم، به ويژه براي دختران، غير قابل پذيرش است، بسياري از مردان در صورت آگاهي از وجود چنين رابطه اي، از ازدواج منصرف ميشوند. اين موضوع به ويژه براي شوهراني که همسرانشان در خانۀ ناپدري رشد يافته اند، مشکل است.
1-4) نارضايتي جنسي و خيانت
در بحث نارضايتي جنسي و خيانت لازم است به اين موضوع توجه شود که رفتار خيانت آميز، مبناي جنسي دارد و ميزان و دلايل درگيري مردان و زنان در اين زمينه، کاملا متفاوت است.
1-5) خشونت
خشونت يکي از عوامل اقدام به طلاق و تصميم براي پايان دادن به ازدواج است. خشونت فيزيکي معمول ترين پيامد تعارضات زناشويي در ازدواجهاي منجر به طلاق است که توسط مردان عليه زنان اعمال ميشود.
1-6) اعتياد
مصرف الکل (مشروبات الکلي) و استعمال مواد مخدر و اعتياد به آنها، ازديگر عوامل فروپاشي ازدواج و اقدام به طلاق است. معمولا مصرف الکل (مشروبات الکلي) و استعمال مواد مخدر و اعتياد به آنها مبناي جنسي دارد و مختص مردان است.
-7) نازايي
حساسيت موضوع نازايي، بسته به شرايط فرهنگي هر جامعه متفاوت است ؛
1
1-8) ازدواج مجدد
يکي از دلايل فروپاشي زندگي مشترک و پيوند ازدواج، ازدواج مجدد مردان بدون اطلاع همسر اول است.
1-9) بيماري رواني
يکي از علل فروپاشي رابطۀ زناشويي و شکل گيري طلاق، اختلال رواني شخص در گذشته يا حال است.
٢. عوامل خانوادگي
2-1) مداخلۀ اطرافيان
ناهنجاري مهم ديگري که موجب درگيري در بين زوجين و ازهم پاشيدگي کانون خانواده ميشود، دخالت و تحريک اطرافيان است. متأسفانه بسياري از خانوادهها پس از ازدواج، به استقلال فرزندان خود احترام نميگذارند و به خود اجازة دخالت در زندگي آنان را ميدهند.
2-2) ازدواج اجباري و نامناسب
يکي از دلايل شکست ازدواج و طلاق، شکل گيري ازدواج بر مبناي اهداف و انگيزههاي نامناسب است. براي برخي، ازدواج به اين دليل به شکست ميانجامد که از همان آغاز به دليل عشق و علاقه يا بر اساس ملاکهاي درست صورت نگرفته است.
٣. عوامل اقتصادي
3-1) مشکلات مالي
مشکلات مالي از جمله عواملي است که طي مکانيسمهاي مختلفي به ايجاد نارضايتي و تعارضات زناشويي کمک ميکند.
3-2) بيکاري
ميان بيکاري و رضايت از زندگي زناشويي، رابطهاي قوي وجود دارد. مردان بيکار در مقايسه با مردان شاغل، به علت ناتواني در تأمين ضروريات اوليۀ زندگي، کمتر از سوي همسران خود حمايت ميشوند، جر و بحث همسرانشان با آنان بيشتر است و روابط خانوادگي و زندگي زناشويي آنها انسجام کمتري دارد.
3-3) استقلال خواهي مالي زنان
کسب استقلال و متکي نبودن به شوهر در مسائل مالي، گاهي نوعي مقابله و حق خواهي به شمار ميآيد که به واسطۀ آن ممکن است زنان، بسياري از خصوصيات طبيعي و فطري خود را ناديده بگيرند و حتي اين مسئله منجر به تغيير رفتار و نوع نگرش آنان شود.
3-4) ميزان مهريه و به روز شدن آن
ميزان مهريه و به روز شدن آن يکي ديگر از علل طلاق است. دو موضوع در اين رابطه قابل ذکر است : نخست اينکه، مهريۀ بالا باعث ميشود که پسر با ديدي منفي زندگي مشترک خود را آغاز کند
3-5) عدم پرداخت نفقه
يکي از دلايل فروپاشي زندگي مشترک، عدم پرداخت نفقه از طرف شوهر به همسر است. دو موضوع در اين رابطه قابل اشاره است : نخست اينکه، برخي از مردان با وجود تمکن مالي، حاضر به پرداخت نفقه به همسر خود نيستند و دوم اينکه، عدهاي از مردان به علت مشکلات مالي قادر به پرداخت نفقه نيستند.
٤. عامل اجتماعي
4-1) تأثير منفي رسانه ها
رسانههاي جمعي به دليل کارکرد متنوع خود و ايجاد تغييرات پيوسته، به تدريج جاي ارتباط فردي از نوع چهره به چهره را گرفته و توانسته اند فضاي فردي را به جاي فضاي جمعي خانواده حاکم کنند.
٥. عوامل فرهنگي
5-1) آرمان زدگي و افزايش سطح توقعات
هر چند آرمان زدگي تأثير مهمي در حرکت آفريني و موفقيت دارد؛ اما آرمان زدگي به معناي نگاه افسانهاي وغير واقع بينانه به زندگي ميتواند به افزايش سطح انتظارات و عدم تحقق آنها به يأس بينجامد.
5-2) کم رنگ شدن ارزشهاي اخلاقي و ديني
پايبندي به سنتها و رسوم اخلاقي در جوامع ديني، عامل مهمي در تحکيم روابط خانوادگي است. نقش عنصر اخلاق در استحکام خانواده، از مسائلي است که به نظر ميرسد کارشناسان امور خانواده حق آن را به درستي ادا نکردهاند.
5-3) ارتباط نامناسب قبل از ازدواج
مسئلۀ دوستيهاي دختران و پسران قبل از ازدواج، يکي ديگر از علل شکل گيري طلاق است. در ارتباط با اين مسئله دو موضوع قابل طرح است. نخست اينکه، توجيه برخي افراد در خصوص اين نوع دوستيها، لزوم آشنايي دختر و پسر براي شناخت کامل يکديگر و در نتيجه، موفقيت در ازدواج و زندگي آينده شان است ؛
5-4) عدم تناسب و تفاهم ميان زوجين
در کنار نقش اساسي و مهم ارزشها و هنجارها، عدم همسان همسري و تفاوت در خرده فرهنگها نيز تأثير بسزايي در ايجاد اختلاف و بروز طلاق دارند.
5-5) تصور مثبت از پيامدهاي طلاق
گاه، داشتن تصور مثبت از شرايط بعد از طلاق، باعث ميشود زنان فکر کنند با گسستن پيوند زناشويي ميتوانند از منفعت مالي و آرامش رواني برخوردار شوند!
ز) جمع بندي
طلاق نشانگر مشکلات اساسي و عديده بين زن و شوهر در سطح خرد (خانواده) است که ميتواند در بعد کلان (جامعه) نيز شيوع و گسترش يابد، ارزشهاي خانوادگي را از بين ببرد، منجر به کاهش انسجام اجتماعي و افزايش آسيبهاي اجتماعي شود و سنگ بناي جامعه را از هم بگسلد. نتايج تحقيقات انجام شده در حوزة طلاق نشان ميدهد اين پديده به عنوان مسئلهاي اجتماعي، منبعث از مجموعه عوامل متعدد فردي، خانوادگي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و ... است و تعيين يک عامل اصلي و قطعي براي وقوع و شکل گيري آن امکان پذير نيست ؛ اما ميتوان براي برنامهريزي بهتر و سريع تر، در ميان مجموعه عوامل مؤثر، مهمترين و تأثيرگذارترين علل را شناسايي و ارائه کرد.
راهکارها:
- آموزش اصول صحيح همسرگزيني و فراهم آوردن زمينههاي مناسب و مبتني بر فرهنگ ايراني - اسلامي براي شناخت بهتر و دقيق تر مردان و زنان از يکديگر در مراحل قبل از ازدواج و نيز شناسايي شباهتها و تفاوتهاي فکري و رفتاري يکديگر و مبادرت به امر ازدواج و همسان گزيني بر اساس ملاکهاي عقل و شرع.
منابع
- آقاجاني مرسا، حسين (١٣٨٤). «عوامل مؤثر بر طلاق بر حسب طبقۀ اجتماعي، مورد مطالعه : شهر تهران ». جامعه شناسي، دانشگاه آزاد اسلامي واحد آشتيان، ش ٢: ٦٤-٣١.
- اسحاقي، محمد؛ سيده فاطمه محبي، ستار پروين و فريبرز محمدي (١٣٩١). «سنجش عوامل اجتماعي مؤثر بر درخواست طلاق زنان در شهر تهران ». زن در توسعه و سياست، دورة دهم، ش ٣: ١٢٤-٩٧.
- بهشتيان، محمد(١٣٩٣). «مقايسۀ بين متغيرهاي جمعيت شناختي، فرهنگي و مذهبي زوجهاي عادي و متقاضي طلاق در شهر تهران در سال ١٣٩٣». جامعه پژوهي فرهنگي، سال پنجم، ش ٢: ٥٣-٣٧.