نفوذ، قدرت، اقتدار و مشروعيت
همه سياست درباره قدرست است. دانشجويان علم سياست، دانشجويان شناخت قدرت هم هستند. در جامعهشناسي سياسي نيز مطالعه و شناخت قدرت اهميت مييابد. مفهوم نفذو سياسي گستردهتر و عامترين مفهوم است.
قدرت از ديد جامعهشناسي سياسي رابطهاي ميان كنشگران يعني حكومتكنندگان (قدرت سياسي) و حكومتشوندگان (قدرت اجتماعي) است.
ايدئولوژي
ايدئولوژي اولين بار در پايان قرن 18 و پس از انقلاب فرانسه در سال 1796 توسط دوتراسي به معناي «علم انديشهها» به كار رفت. منظور او از ايدوئولوژي دانش ايدهشناسي و يا علم بررسي و مطالعه ايدهها بود.
آنارشيسم
بر خلاف اين باور عامه، در زبان سياسي به نظام، ايدئولوژي و انديشهاي كه مخالف هرگونه اقتدار، ساختار طبقاتي و دولتي است، آنارشي گفته ميشود.
ليبراليسم
هدف اصلي ايدئولوژي ليبراليسم از آغاز پيدايش، مبارزه با قدرت مطلقه و خودكامه بود. از اين رو ليبراليسم ابتدا بر ضد حكومت مطلقه كليسا در غرب و سپس خودكامه بود. از اين رو ليبراليسم ابتدا بر ضد حكومت مطلقه كليسا در غرب و سپس در مقابل حكومت شاهان مطلقه پديدار گشت.
محافظهكاري
ريشه تاريخي اين ايدئولوژي را بايد در واكنش به جريان عقلگرايي و جنش روشنگري و ليبراليسم غرب جست و جو كرد. مهمترين اصول ايدئولوژي محافظهكاري را ميتوان به صورت زير فهرست كرد:
ماركسيسم
سوسياليسم اصلاح طلب
فاشيسم
فمينيسم
جامعهپذيري سياسي
فرهنگ سياسي
مشاركت سياسي
انتخابات
احزاب سياسي
جنبشهاي اجتماعي
شهروندي
سرمايه اجماعي و اعتماد
انقلاب
جامعهشناسي دين