چکیده
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی و تداوم تأثیر طرح واره درمانی و درمان فراشناختی به شیوه گروهی بر کاهش علائم، سلامت اجتماعی و کیفیت زندگی دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر شبه تجربی بود که در آن از طرح پیش آزمون ـ پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. 60 نفر از دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی مراجعه کننده به مراکز مشاوره دانشگاههای شهر … و … ..با تشخیص روانشناس و روانپزشک به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) قرار گرفتند. شرکت کنندگان به مدت 10 جلسه تحت درمان گروهی با مدل طرحواره درمانی یانگ و 10 جلسه درمان فراشناختی ولز قرار گرفتند و مرحله پیگیری نیز سه ماه پس از پایان درمان دنبال شد. به منظور گردآوری دادهها از پرسشنامه بالینی چند محوری میلون (MCMI)، مصاحبه بالینی ساختار یافته برای اختلالهای محور یک درIV DSM- (SCID)، پرسشنامه هراس اجتماعی (SPI)، مقیاس سلامت اجتماعی، پرسشنامه کیفیت زندگی، پرسشنامه فرم بلند طرحواره یانگ (YSQ-L 2) و پرسشنامه فراشناخت (MCQ-30) استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که طرحواره درمانی و درمان فراشناختی بر متغیرهای اضطراب اجتماعی و کیفیت زندگی تأثیر متفاوت داشتند به طوری که تغییرات علائم اضطراب اجتماعی و کیفیت زندگی در اثر درمان فراشناختی افزایش بیشتری نسبت به گروه طرحواره درمانی یافته است (p<0/05)، ولی دو روش درمانی از نظر میزان تأثیر بر سلامت اجتماعی بیماران تفاوت معناداری نداشتند (p>0/05). تداوم تأثیر درمان فراشناختی بر کاهش اضطراب اجتماعی و افزایش کیفیت زندگی به صورت معناداری از درمان طرحواره محور بیشتر بود (p<0/05). اما تداوم اثربخشی دو نوع درمان بر سلامت اجتماعی شرکت کنندگان تفاوت معناداری نداشت (p>0/05).
نتیجه گیری: نتایج فوق حمایت مقدماتی از این برداشت کلی را ارائه کردند که باورهای فراشناختی بر روی اضطراب اجتماعی و مکانیسمهای شناختی مقصر در حفظ این اختلال تأثیر بیشتری دارند. درمان فراشناختی هم پس از پایان دوره درمان و هم در دوره سه ماههی پیگیری کارایی و اثربخشی بیشتری نسبت به طرحواره درمانی در کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی و افزایش کیفیت زندگی بیماران داشت.
بحث: با توجه به نتایج این پژوهش و مطالعات پیشین به نظر میرسد رویکرد فراشناختی میتواند نقصها و کاستیهای نظریههای شناختی را جبران کند و تا حد زیادی مانع عود این بیماری پس از درمان گردد. همچنین نقش بسزایی در تمهیدات پشگیرانه داشته باشد. به نظر میرسد رویکرد فراشناختی به لحاظ بالینی میتواند چشم انداز نوید بخشی را در اختیار متخصصین قرار دهد.
کلید واژه ها: طرحواره درمانی، درمان فراشناختی، اضطراب اجتماعی، سلامت اجتماعی، کیفیت زندگی، دانشجویان.
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- مقدمه
تقریباً 50000 سال پیش احتمالاً در جایی از آفریقا انسان جدید متولد شد. جهشهای ژنوم انسان منجر به تغییراتی در مغز او شد که قابلیتهای سطح بالایی را برای توسعه زبان و فرهنگ و ادراک خویشتن در این گونه جدید فراهم می آورد. این تغییرات همچنین، منجر به رشد و توسعه ی سیستم های پیچیده اجتماعی گردید که باعث استقلال گسترده این گونه از شرایط محیطی شد. برای نگهداری سیستمهای اجتماعی، انسان ها سطوح بالای انگیزش را جهت رقابت برای کسب تأیید و حمایت دیگران به کار بستند (گیلبرت، 2001). روابط اجتماعی یک عنصر حیاتی در زندگی انسان هاست. کمیت و کیفیت روابط اجتماعی ارتباط نزدیکی با مرگ و میر دارد و افزایش آن به عنوان یک مؤلفهی کلیدی مرتبط با سلامتی میباشد ( تئو، لریگو و راجرز، 2013). گونه ما نیاز دارد تا دوست داشته شود، ارزشمند باشد، مورد تأیید والدین باشد، با همسالانش روابط حمایتی برقرار کند، زوج مطلوب را به خود جذب کند و در انواع روابط اجتماعی به طور موفقیت آمیزی حضور یابد. نتیجه این که انسان ها به طور طبیعی از ارزشیابی منفی همنوعان خود می هراسند. حالت غیر انطباقی این ترس و نگرانی تکاملی و انطباقی اختلال اضطراب اجتماعی (SAD) است. از یک دیدگاه تکاملی اضطراب اجتماعی نقش مهمی را در بازداری فرد از عمل کردن به طریقی که او را در معرض خطر طرد شدن از جامعه ی اجتماعی قرار دهد ایفا می کند، و لذا آن را ترس از طرد شدن توصیف کرده اند (هدمن، استروم، استونکل و مورتبرگ، 2013).
اختلال اضطراب اجتماعی مشکلات عدیده ای را در مراحل مختلف زندگی فرد پدید می آورد و بر کارکرد جسمی، تحصیلی، شغلی و اجتماعی وی تأثیر می گذارد (دمیر، کاراستین، ارالپ دمیر و اویسال، 2013، ونگ، سارور و بیدل، 2012). برخلاف سایر اختلالات اضطرابی که در آنها فرد قادر به اجتناب ورزیدن از موقعیت های اضطراب آور است، افراد دچار اضطراب اجتماعی به اجبار با موقعیتهایی اجتماعی مواجه میشوند که واکنش اضطرابی آنها را به طور روزمره تحریک میکنند و کیفیت زندگیشان را تحلیل میبرند (کالوت، اوروئه، کامارا و هانکین، 2013؛ کالوت، اوروئه و هانکین، 2013 ؛ روم، ملی، ثورسن،آندریسن و روزبرگ ، 2012؛ سونگ و همکاران، 2012). مهمترین مسألهای که از مطالعات اضطراب اجتماعی برداشت می شود اهمیت قابل توجه تشخیص و درمان زودهنگام است. در دو دههی اخیر حجم زیاد تحقیقات به عمل آمده منجر به ابداع راهبردهای درمانی مؤثری برای درمان این اختلال تضعیف کننده شده است. بنابراین در حال حاضر مقایسه کارایی و تداوم تأثیر درمانها از اهمیت بسزایی برخوردار میباشد.