چکیده :
خودکنترلی، مراقبتی درونی است که بر اساس آن،بی آنکه نظارت یا کنترل خارجی در بین باشد،وظایف محول شده انجام و رفتارهاي ناهنجار و غیر قانونی ترك می شود.
هنگامی که کسی بی توجه به کنترل خارجی،تلاش خود را مصروف انجام دادن کاري که بر عهده او واگذار شده است،کند و مرتکب خلافی از قبیل کم کاري و سهل انگاري نشود،از کنترل درونی بهره مند است.
از طرف دیگر، هوش معنوی بیانگر مجموعه ای از توانایی ها، ظرفیت ها و منابع معنوی می باشد که بکار بستن آنها در زندگی روزانه می تواند موجب افزایش انطباق پذیری فرد شود.
هدف از پژوهش تحلیل و بررسی رابطه میان هوش معنوی و خودکنترلی در بین دانشجویان پیام نور واحد بهشهر می باشد. به این منظور تعداد 357 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور بهشهر به عنوان نمونه ، به روش تصادفی انتخاب و داده هاي مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه جمع آوري شده است.
با استفاده از تحلیل آزمون پیرسون ورگرسیون تلاش شده است تا صحت فرضیه هاي پژوهش مورد آزمون قرار گیرد.
یافته هاي پژوهش بیانگر آن است که برخی از ابعاد هوش معنوی، داراي رابطه معناداري با خود کنترلی دانشجویان و برخی نیز فاقد رابطه می باشند.
نتایج پژوهش نشان می دهد که بین خود کنترلی و هوش معنوی ارتباط معنادارو متوسطی وجود دارد .
بین تفکر وجودی نقادانه، آگاهی متعالی و گسترش خودآگاهی با خود کنترلی دانشجویان، رابطه ي معناداري وجود دارد.
همچنین موئلفه معنا سازی شخصی با خود کنترلی، فاقد رابطه می باشد.
واژگان كليدي:
خود کنترلی ،هوش معنوی، هوش، معنویت، معیارهای هوش،