جزئیات:
توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
مسئولیت پذیری:
مسئوليت حالتي كه طي آن شخص نقش و اثر خود را در عوارضو نتايج يك اقدام، فعاليت يا رفتار مي پذيرد. شرايط فرد بزرگسالي كه قادر است مقررات ، آداب ، رسوم، و معيارهاي اخلاقي ، اجتماعي ، شغلي و. . . را رعايت كند و در صورت عدم رعايت ، عوارض و نتايج نامطلوب آن را نيز پذيرا مي باشد. يكي از ويژگي هاي فرد این است که نقش هاي اجتماعي خود را مي پذيرد و در جهت انجام وظايف خود تلاش مي كند (ساعتچي ، 1377). فردي كه مسئوليت كاري را بر عهده مي گيرد مي پذيرد كه يك سري فعاليت هايي را انجام دهد يا براي انجام اين كارها توسط ديگران نظارت داشته باشد(سرتو ، 2004، به نقل از اونگرانو،2012).
گاف (1968) معتقد است که مسئولیت پذیری به معنای در نظر داشتن پیامد رفتار خود و قابل اعتماد و اطمینان بودن در رفتار، و احساس تعهد به ساختار اجتماعی بزرگتر می باشد.
مسئولیت پذیری، یکی از ابعاد شخصیت سالم و ویژگی بسیار مهمی در کلاس درس و زندگی روزمره است و والدین، مشاوران و معلمان، نقش مهمی برای کمک به دانش آموزان در کسب مسئولیت پذیری مدرسه، خانواده و اجتماع بر عهده دارند. برای ایجاد حس مسئولیت پذیری، روش ها و راهکار هایی تدوین شده است که معلم می تواند آن ها را در کلاس خود اجرا نماید(حسین پور، درویشی و سودانی،1389).
مسئولیتپذیری یعنی قابلیت پذیرش پاسخگویی و به عهده گرفتن کاری که از کسی درخواست میشود و شخص حق دارد که آن را بپذیرد و یا رد کند. مسئولیت با وظیفه تفاوت دارد، وظیفه کاری است که یک نفر به دیگری محول میکند و باید حتما انجام بگیرد. در واقع مسئولیت انتخابی آگاهانه است. کودکی که از ابتدا امکان استقلال به او داده شده باشد، آمادگی بیشتری برای پذیرفتن مسئولیت خواهد داشت. مسئولیتپذیری بخشی از رشد شخصیت کودک است. کودک از سن دو تا سه سالگی نیاز دیگران و اهمیت دادن به آن و نیز انتظارات دیگران از خویش را درک میکند و این روند، حس مسئولیتپذیری را در او ایجاد میکند. پدر و مادر باید الگوی این مسئولیتپذیری را به او بیاموزند، زیرا اگر پروسهی مسئولیتپذیری به درستی در تربیت فرد شکل نگیرد، بعد از هجده سالگی، زمانی که شخصیت فرد شکل گرفت، دیگر نمیتوان او را تغییر دارد، در این صورت یا باید خانواده خود را با او وفق بدهد یا او را مجبور کند که با محیط خانواده سازگار شود و اگر این شخص نتواند خود را با خانواده هماهنگ کند بهتر است از خانواده جدا شود و زندگی مستقلی برای خویش تدارک ببیند(احمدی و رمضانی،1386).
الف: نقش والدین در مسئولیت پذیری نوجوانان
جامعه شناسان بر این باورند که سپردن مسئولیت به نوجوانان و شرکت دادن آنها در تعاملات اجتماعی برای رشد انسانی آنها و ورودشان به دوره ی جوانی و بزرگسالی ضرورتی است. کارکردن نیاز هر انسان سالم است و بهترین درمان برای خیال پردازی های دوره ی نوجوانی ست. نوجوانی که به دنیای کار وارد می شود، فشارهای ناشی از هیجانات نوجوانی را بهتر تحمل می کند و رشد اجتماعی، فکری و عاطفی اش سرعت می گیرد. مهمتر این که مسئولیت پذیری فرصتی ست برای نوجوان فراهم می سازد تا ایده های خود را در جریان کار به مرحله آزمایش بگذارد. اینها به نوجوان کمک می کند تا راه رشد خود را به تدریج گسترش دهد و طرح مناسبی برای ایفای نقش های شغلی و اجتماعی و در کل برنامه زندگی اش تعیین کند. محققین معتقدند اگر همه افراد به مسئولیت های خود عمل کنند و خود را متعهد به انجام آن بدانند جامعه پیشرفت بیشتری خواهد داشت و از بسیاری جرم و جنایت ها کاسته خواهد شد. در این میان خانواده به عنوان اولین نهادی که فرد از بدو تولد بسیاری از ابعاد شخصیتی خود را از آن می گیرد، نقش مهمی در ایجاد مسئولیت پذیری افراد دارد. در یک سال اول تولد، نوزاد بی قید و شرط نیازمند مراقبت و خدمات پدر و مادر است، اما از یک سالگی به بعد بایستی کم کم برخی کارها را به خود کودک واگذار کرد(صاحبی،1390b).
کودکان در شش سال اول زندگی به قدری هوشیار و حساس هستند که هر حرف و عملی را از سوی افراد به خاطر می سپارد و در زندگی آینده شان به کار خواهند برد. کودک به دلایلی مانند غذا، پوشاک و غیره به والدین خود وابستگی زیادی دارد، بنابراین آنها را الگوی کارهای خود قرار می دهد و از آنها تقلید می کند. به همین خاطر است که بسیاری از عادتها، گفتار و کردار را تکرار می کند. برای ایجاد مسئولیت پذیری در کودک و نوجوان بایستی وظیفه ای به آنان واگذار کرد. این تجربه به آنها کمک می کند متوجه اشتباه های خود شوند. باید خاطرنشان کرد بیشترین میزان اعتماد به نفس در نوجوانان و جوانانی دیده می شود که والدین آنها توجه و علاقه مندی بیشتری به عقاید و فعالیت های فرزندانشان نشان داده و آنها را تشویق کرده تا رفتاری استقلال طلبانه داشته باشند و در امور زندگی خانوادگی فعالانه شرکت کنند. فردیت یکی از اصول سازمان دهنده ی رشد انسان و شامل کوشش مستمر شخص برای شناخت خود و هویت خود در ارتباط با سایر افراد است. برای آن که بچه ها بتوانند از دوره ی کودکی به دوره ی بزرگسالی برسد، نیاز دارند مسئولیت ها و وظیفه هایی را بر عهده بگیرند تا از خودمختاری و استقلال در جامعه برخوردار شوند. نوجوان و جوانی که استقلال ندارد نمی تواند رابطه رضایت بخشی را با همسالان خود ایجاد کند و از پس وظایف خود برآید. روانشناسان بر این باورند که اگر والدین به فرزندشان مسئولیتی واگذار می کنند باید متناسب با سن، توانایی و استعداد او باشد، چون اگر وظیفه ای که به فرزندان محول می شود درحد توانایی او نباشد، از عهده ی آن کار به خوبی برنیامده و از آن گریزان خواهد شد. از سوی دیگر مسئولیتی که به فرزند داده می شود نباید جنبه زور و اجبار داشته باشد چرا که می تواند به او صدمه ی روحی و جسمی وارد کند(موسوی، نظیری و محمدی،1391).
- responsibility