فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:71
پايان نامه برای دريافت درجه کارشناسی ارشد در رشته حقوق
گرایش حقوق خصوصی
فهرست مطالب :
چکیده 1
مقدمه. 2
الف) بیان مساله. 2
ب) سوالات تحقیق.. 4
ج) پیشینه تحقیق.. 4
د) فرضیات تحقیق.. 6
ه) اهداف و ضرورت تحقیق.. 6
و) روش تحقیق.. 7
ز) ساماندهی تحقیق.. 8
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1- مفهوم تعهدات طبیعی.. 9
1-2- مصادیق تعهدات طبیعی.. 11
1-2-1- دین مشمول مرور زمان. 11
1-2-2- دین انکار شده با سوگند. 11
1-2-3- نفقه گذشته اقارب... 11
1-2-4- دین مشمول قرارداد ارفاقی.. 11
1-2-4-1- تعریف قرارداد ارفاقی.. 12
1-2-4-2- آثار قرارداد ارفاقی.. 13
1-2-4-3- ابطال قرارداد ارفاقی.. 13
1-3- تعهدات طبیعی در آیینه رویه قضایی.. 13
1-3-1- دادگاه صالح در دعوای استرداد. 14
1-3-2- ارکان دعوای استرداد. 14
1-4- تحلیل اقتصادی تعهدات طبیعی.. 15
1-4-1- مقدمهای بر رابطه حقوق و اقتصاد. 15
1-4-2- جايگاه كارآيي و عدالت در تحليل اقتصادي حقوق.. 16
1-5- چگونگی نفوذ تعهدات طبیعی به جهان حقوق.. 17
فصل دوم: مبنای نظری تعهدات طبیعی و مقایسه آن با تعهدات مدنی و اخلاقی
2-1- مبنای حقوقی تعهدات طبیعی.. 20
2-1-1- سه نظریه مهم. 20
2-1-1-1- نظریه تعهد مدنی ناقص.... 20
2-1-1-2- نظریه تعهد اخلاقی اجرا شده 21
2-1-1-3- نظریه تعهد ناشی از اراده مدیون. 21
2-1-2- سایر نظریه ها 21
2-1-2-1- نظریه فرد گرایان. 21
2-1-2-2- نظریه حاکمیت اراده 23
2-1-2-3- نظریههای اجتماعی.. 28
2-1-2-4- نظریه ریپر. 30
2-1-2-5- ماهیت حقوقی تعهدات طبیعی.. 31
2 -1-2-6- نظریه مطلوب و انتخاب شده 32
2-1-2-7- ایرادات وارده به نظریه انتخابی وپاسخ به آنها 33
2-2- مقایسه تعهدات طبیعی با تعهدات مدنی.. 35
2-2-1- وجوه اشتراک تعهدات طبیعی با تعهدات مدنی.. 35
2-2-1-1- وحدت مبنای تعهدات طبیعی با تعهدات مدنی (نظریه کلاسیک و نئوکلاسیک) 36
2-2-1-1-الف نظریه کلاسیک... 36
2-2-2- وجوه افتراق تعهدات طبیعی با تعهدات مدنی.. 39
2-2-2-1- تفاوت مبنای تعهدات طبیعی با تعهدات مدنی(اخلاقی و اداری) 40
فصل سوم: جایگاه تعهد طبیعی در فقه امامیه و حقوق موضوعه
3-1- فقه امامیه. 45
3-1-1- مکتب اصولی.. 46
3-1-2- مکتب اخباری.. 47
3-2- مصادیق تعهد طبیعی در فقه امامیه. 48
3-2-1- بیمه. 48
3-2-2- پرداخت وجه مازاد میزان قرض.... 48
3-3- حقوق موضوعه. 49
3-3-1- منابع حقوق موضوعه. 50
3-3-1-1- قانون. 50
3-3-1-2- قانون اساسى.. 50
3-3-1-3- قانون عادى.. 50
3-3-1-4- عهدنامهها 51
3-3-1-5- آئيننامهها و تصويبنامهها 51
3-3-1-6- عرف... 51
3-3-1-7- رويه قضائى.. 52
3-3-1-8- دکترين.. 52
نتیجهگیری.. 52
پیشنهادات... 54
منابع. 55
چکیده انگلیسی..59
چکیده :
این پایان نامه باعنوان و هدف کلی بررسی تعهدات طبیعی در حقوق موضوعه ایران و فقه امامیه انجام یافته است.اهداف جزئی پایان نامه بررسی تعهدات طبیعی در حقوق موضوعه ایران، بررسی تعهدات طبیعی در فقه امامیه، بررسی مبانی حقوقی تعهدات طبیعی، مقایسه تعهدات طبیعی با تعهدات مدنی و تعهدات اخلاقی می باشد. در تمامی نظامهای حقوقی دنیا،مبانی و اصول اخلاقی به عنوان مهمترین منبع قواعد حقوقی نقش تعیین کنندهای در عالم قانون و مقررات ایفا میکند.برآیند اصولی وجود مبانی اخلاقی در سیستمهای قضایی نیز مفهوم متعالی (عدالت) است که نظم،انصاف و برابری را در جوامع مختلف تضمین می نماید.دراین راستا و همگام با سایر قانونگذاران، مقنن ایرانی نیز در پسِ وضع مقررات گوناگون همواره ملکه عدالت را در نظر داشته است. یکی از موادی که به جرأت میتوان تنها فلسفه وجودی آن را همین مهم دانست، مادۀ 266 قانون مدنی ایران است. که اشعار می نماید. در مورد تعهداتی که برای متعهد له قانوناً حق مطالبه نمی باشد اگر متعهد به میل خود آن را ایفا نماید دعوی استرداد او مسموع نخواهد بود.
واژگان کلیدی: تعهد طبیعی، تعهد قانونی، حقوق موضوعه، فقه امامیه
مقدمه :
مفاهیمی چون حق، تعهد و تکلیف برای هر حقوقدانی آشنا و ملموس است اما فقط آن دسته از حقوق و تعهدات واجد ضمانت اجرا هستند که برخاسته از متون قانونی باشند.با این وجود، حقوق و تکالیف ناشی از قواعد اخلاقی که در ذهن و وجدان احساس میشوند آنچنان زیاد وآمیخته با زندگی انسانهاست که غیرقابل بیاعتنایی و نادیده انگاشتن است.اجرای این تعهدات یکسره به اراده مدیون وابسته است البته به شرطی که مخالف با وجدان اجتماعی وافکارعمومی نباشد.رویه قضایی در کشورهای غربی اینگونه تعهدات را تحت عنوانتعهدات طبیعیدر مقابل تعهدات مدنی شناسایی نموده است.
اهمیت این پدیده را بیتردید باید در زیربنای اخلاقی آن و نقش مهمی که در کاستن از خشکی قواعد حقوقی دارد جستجو کرد.بیتردید هدف نهایی کلیه قواعد حقوقی رسیدن به عدالت است و تعهد طبیعی میتواند در انتقال این عدالت به جهان حقوق مؤثر باشد.تعهدی که مشمول مرور زمان شده،دعوایی که به جهت اتیان سوگند قاطع دعوی یا شمول اصل اعتبار امر قضاوت شده خاتمه یافته است،درخواست نفقه از جانب خویشاوند معلول و نیازمند که قانوناً لازمالانفاق نیست،جملگی غیرقابل مطالبه قانونی هستند.اما اگر مدیون بدون وجودالزام قانونی؛چنین تعهدی را ایفا کند،ادای دین محسوب میشود نه ایفای ناروا ماده 266 ق.م. و این همان عدالتی است که حقوق سعی در رسیدن به آن دارد (بروجردی، 1380). محور اصلی این مبحث، یافتن مبانی اینگونه تعهدات است.
الف) بیان مساله
برای رسیدن به این مقصود ضمن بررسی تفاوت ها و تشابهات این تعهدات با تعهدات مدنی نقد و تحلیل نظریه های مختلفی که در این باب مطرح شده پرداخته است.یکی از مقرراتی که در نگاه اول هر خواننده ای را به تامل واداشته و او را به یافتن مبنا، علت و فلسفه ی قانونی وضع آن راغب می سازد ماده 266 قانون مدنی است.در این مقرره آمده است: در مورد تعهداتی که برای متهد له قانوناٌ حق مطالبه نمی باشد اگر متعهد به میل خود آن را ایفا نماید دعوی استرداد او مسموع نخواهد بود.حکم این ماده با معادلات اولیه مدنی و اصول شناخته شده آن همخوانی چندانی ندارد.چه این که مطابق اولیات حقوق مدنی،هرگاه دین قابل مطالبه باشد می توان بدهکار را به پرداخت آن و مالاٌ جبران خسارت الزام کرد.
بر این اساس پس از تادیهی دین بدهکار حق استرداد آن را نخواهد داشت.مفهوم مخالف قاعده فوق این است که به موجب قاعده ایفای نا روا و یا قواعد دیگر،مدیون حق استرداد وجوه و اموال تادیه و تسلیم شده بابت پرداخت دینی که از آن حمایت قانونی نمی شود،را خواهد داشت. به بیان ساده تر، دین و بدهی و مالاٌ الزام و تعهد وجود دارد ویا آن که وجود ندارد در فرض وجود دین باید ادا شود و پس از تادیه دعوی استرداد آن مزاحی بیش نیست.اما در فرض فقدان دین پرداخت آن معنایی نمی یابد.لذا در صورت تادیه و تسلیم وجه یا مالی تحت اصول و قواعد مسلم مدنی،مانند ایفای نا روا ویا اکل مال به باطل،باز پس گیری آن عقلانی،حقوقی و موافق انصاف و عدالت است.
قانونگذار ایران در مادهی مذکور صرفاً به نحو اجمال حکم مصداقی از تعهدات طبیعی و ویژگیها و آثار این گونه تعهدات را آورده است؛بدون آنکه حتی برای این نهاد مهم نام و عنوانی اختیار کند. برخلاف دیدگاه برخي نویسندگان حقوق که اوصاف مشترک تمام تعهدهای طبیعی را نداشتن حق مطالبه برای متعهدلٌه و مسموع نبودن دعوای استرداد پس از پرداخت پنداشتهاند(کاتوزیان، 1385).
باید تعهدهای طبیعی را متضمن سه ویژگی دانست؛نخست آنكه، تعهد بما هو تعهد است؛ ديگر آن كه، قانوناً برای متعهدٌله حق مطالبه وجود ندارد و سرانجام اينكه،دعوای استرداد پس از تأدیهي داوطلبانه ي دین از جانب مدیون، قابل استماع و پذیرش نمیباشد.
به بیان دیگر در این قسم تعهدات،وجود، استمرار و صحت دین از جمله ارکان و شرایط قانونی تحقق تأسیس حقوقی میباشد؛زیرا، همان گونه که قانون مدنی در این خصوص تاکید دارد و به صراحت از واژه یتعهد استفاده نموده است،اگر معتقد به عدم وجود تعهد به معنای اخص و بماهو تعهد و چه بسا در معنای قانونی آن در این موضوع نباشیم،استعمال عبارت تعهدات طبیعی لغوی بیش نیست.نادیده انگاشتن عنصر اساسی دین ما را با اشکالي جدی مواجه میسازد.
در تبيين این موضوع میتوان از عنصر اختلاف و تفاوت ماهیت دینوالتزام به تأدیهسخن گفت. قانونگذار نیز تفاوت نهادهای مزبور را در مادهي699 قانون مدنی (تعليق در ضمان مثل اينكه ضامن قيد كند كه اگر مديون نداد من ضامنم باطل است ولي التزام به تأديه ممكن است معلق باشد) به روشنی پذیرفته است.
گذشته از وجود دیدگاههای نظری گاه متعارض در این خصوص،در مقام تعریف تعهدات طبیعی،به استناد بند 2 ماده 1235 قانون مدنی فرانسه میتوان گفت:تعهداتی که برای متعهدله قانونآحق مطالبه نمی باشد اگر متعهد به میل خود ان را ایفا نماید دعوی استرداد او مسموع نخواهند بود.
اين تعریف تمامی ارکان و شرایط مندرج در مادهي266 قانون مدنی را در برمیگیرد؛هر چند در تفسیر واژهها و عبارات آن رعایت حداکثر تیز بینی حقوقی الزامی است. به عنوان نمونه و در صورت بروز اختلاف و طرح دعوا در محاکم، دادرس بايد به نحوه ي پرداخت دین و تأدیه ي آن توجه داشته و ایفای آگاهانه و داوطلبانهي متعهد را براي ضمانت اجرای قسمت اخیر مادهي266 قانون مدنی احراز نماید.
زیرا مستفاد از مادهي 651 قانون مدنی (اگر براي اداي قرض به وجه ملزمي اجلي معين شده باشد مقترض نمي تواند قبل از انقضای مدت،طلب خود را مطالبه كند)، یک طلب مؤجل در معنای تام و کامل خود از پیوند دو رکن طلب و حق مطالبه (ناظر بر حلول اجل) تشکیل میشود.
بنابراین، چنانچه مدیون یک دین مؤجل، پيش از حلول اجل دین خود را ایفا نماید، مانع قانونی برای استماع دعوای استرداد وی مفقود است.به بیان دیگر عبارت مقترض نمیتواند قبل ازانقضاء مدت، طلب خود را مطالبه کند، مذکور در این ماده ناظر بر نداشتن حق مطالبه ی داین پیش از حلول اجل دین،درعین وجود اصل دین است.بدین ترتیب درصورت ایفای دین با وصف فقدان یکی از ارکان متشکلهي طلب مؤجل، مدیون حق استرداد دین ایفا شده را به نحو موقت خواهد داشت.این دیدگاه به ویژه هنگامی تقویت میشود که با توجه به اغراض اقتصادی اطراف دین، وجود اجل همواره به نفع مدیون جعل نمیشود؛به نحوي كه اين امر گاهي ناشی از اراده و خواست و موافق منافع اقتصادی داین است.سرانجام اينكه نويسندگان حقوق مدنی نیز با تأسی از منبع خارجی این نهاد، مقررات مادهي266 قانون مدني را ناظر بر تعهدات طبیعی دانستهاند (شهیدی،1383، ص113؛ جعفری لنگرودی،1380، ص 167).
ب) سوالات تحقیق
ما در این پایان نامه در پی پاسخگویی به سؤالات زیر میباشیم:
1- تا چه حد به تعهدات طبیعی در حقوق موضوعه ایران پرداخته شده است؟
2- تا چه حد به تعهدات طبیعی در فقه امامیه پرداخته شده است؟
3- مبانی و مصادیق حقوقی تعهدات طبیعی چیست؟
4- افتراق بین تعهدات طبیعی و تعهدات قانونی چیست؟
5- تشابهات بین تعهدات طبیعی و تعهدات قانونی چیست؟
ج) پیشینه تحقیق
هر چند که در جهان حقوق فقط تعهدات برخاسته از حقوق مدون قابلیت اجرا داشته و معتبرند ولی، در زندگی واقعی، تعهداتی وجود دارد که هیچ متن قانونی آن را پیش بینی نکرده و هیچ الزام حقوقی علیه متعهد آن وجود ندارد. سرنوشت این تعهدات تماماً در دست مدیون است:
اگر مدیون اراده کند دین محقق میشود واِلا هیچ واقعهای در دنیای حقوق روی نمیدهد، البته به شرطی که موضوع آن نیز مورد تأیید افکار عمومی باشد.
امروزه، وجود این پدیده، در کنار تعهدات حقوقی شناخته شده و رخنه روز افزون آن در جهان حقوق حاکی از اهمیت بیتردید آنها و علت نفوذ گسترده آن، زیربنای اخلاقی آن است.هر چند که قواعد حقوق موضوعه، خالی از تأثیر اخلاق نیست و قانون گذار نیز سعی در هماهنگ کردن قلمرو و حقوق و عدالت دارد اما، در تمام مواردی که عدالت فردی فدای عدالت اجتماعی و مصالح دولتها میشود، باید پذیرفت که این کوشش مقنّن چندان موفق نبوده است:عدالت همیشه جلوتر از حقوق حرکت میکند. بنابراین، در جایی که برای حفظ مصالح اجتماعی، قواعد و مقررات قانونی باید بسته و مضیق بماند و از سوی دیگر، برای رعایت همین مصالح و حفظ نظم در روابط اجتماعی از ورود آزادانه مفاهیم اخلاقی به دنیای حقوق ممانعت میشود تا مرز بین این دو همیشه حفظ گردد، اهمیت نقش تعهدات طبیعی که با وظایف اخلاقی مبنای مشترکی دارند، روشنتر میگردد تا جایی که بعضی از حقوقدانان آن را،وسیله انتقال عدالتبه جهان حقوق نامیده اند.
برخی پژوهش گران نیز در پژوهش های خود سعی در از بین بردن فاصله بین نهادهای حقوقی مفید خارجی با حقوق داخلی و بسط و توسعه نهاد تعهد طبیعی در حقوق ایران نموده اند. خانم ناهید جوان مرادی در پایان نامه ای که تحت عنوانتعهدات طبیعیتدوین نموده اند ایشان در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه ازاد اسلامی تهران با راهنمایی استاد ناصر کاتوزیان در سال 1378 انجام داده است.در فصل سوم ان به آثار تعهدات طبیعی، چه پس از اجرای آن و چه در صورت وعده به اجرای آن در نظریههای مختلف حقوقی پرداخته اند و بالاخره، در فصل چهارم، سعی نموده تا به برخی از متداولترین و شناختهترین مصداقهای این تعهدات اشاره و در حد امکان به تحلیل آنها بپردازند.و در این رساله آمده است:
مفاهیمی چون تعهد و تکالیف برای هر حقوقدانی آشنا است ولی فقط آن دسته از تعهدات واجد ضمانت اجرا هستند که برخاسته از متون قانونی باشند.با این وجود،حقوق و تکالیف ناشی از قواعد اخلاقی و ذهنی آن چنان زیاد و آمیخته با زندگی انسانهاست که غیر قابل بیاعتنایی و نادیده انگاشتن است.اجرای تعهدات اخلاقی به کلی وابسته به اراده مدیون است.البته مشروط بر این که بر خلاف افکار عمومی نباشد. رویه قضایی در کشورهای غربی همچنان تعهداتی را تحت عنوان تعهدات طبیعی(در مقابل تعهدات قانونی) شناخته است.اهمیت این پدیده را بیتردید باید در زیربنای اخلاقی آن و نقش مهمی که در کاستن از خشکی قواعد حقوقی دارد جستجو کرد.بیتردید هدف نهایی کلیه قواعد حقوقی رسیدن به عدالت است و تعهد طبیعی میتواند در انتقال این عدالت به جهان حقوق مؤثر باشد.تعهدی که مشمول مرور زمان شده،دعوایی که به جهت اتیان سوگند قاطع دعوی یا شمول اصل اعتبار امر قضاوت شده خاتمه یافته است، درخواست نفقه از جانب خویشاوند معلول و نیازمند که قانوناً لازم الانفاق نیست، جملگی غیرقابل مطالبه قانونی هستند.اما اگر مدیون بدون وجود الزام قانونی؛چنین تعهدی را ایفا کند، ادای دین محسوب میشود نه ایفا ناروا ماده 266 ق.م و این همان عدالتی است که حقوق سعی در رسیدن به آن دارد.محور اصلی این مبحث، یافتن مبانی اینگونه تعهدات است.برای رسیدن به این مقصود ضمن بررسی تفاوتها و تشابهات این تعهدات با تعهدات قانونی، به نقد و تحلیل نظریههای مختلفی که در این باب مطرح شده پرداخته و نظریهای که از دیدگاه نویسنده، بیش از همه در رسیدن به مطلوب(که همانا انطباق قواعد حقوق موضوعه با قواعد حقوقی طبیعی و فطری در جهت پاسخگویی به ضرورتهای زندگی اجتماعی و تحول حقوق موضوعه است) میتواند مفید فایده باشد، بیان شده است.
و...