از آنجا که کودکان کمتوان ذهنی تفاوت بسیاری با کودکان عادی دارند، تعامل آنها با خانواده و محیط اطرافشان در مقایسه با تعامل یک کودک عادی با خانواده و محیط اطرافش تفاوت اساسی دارد. بنابراین در هر جامعهای وجود مراکز حمایتی، آموزشی و توانبخشی برای آموزش این کودکان بهتنهایی کافی نیست و ضروری است در کنار این مراکز، فضاهایی نیز برای آموزش خانوادههای این کودکان وجود داشته باشد تا با برگزاری کلاسهای آموزشی، سطح آگاهی و دانش آنها نیز بالا برود.
آنچه قبل از هر چیز والدین و دیگر اعضای خانواده کودکان کمتوان ذهنی باید بدانند این است که هیچگاه از داشتن چنین فردی در جمع خانواده خود اندوهگین نباشند و حضور وی را بپذیرند. نکته دوم این است که انتظارات خود را از کودک کمتوان ذهنی در حد توان و ظرفیت او کاهش دهند که این کار میتواند در قالب واگذار کردن کارهای ساده و قابل انجام به او محقق شود. در واقع هدف از این کارها این است که این کودکان به واسطه مشکلی که دارند از محیطهای طبیعی و اجتماعی خود جدا نشوند، ضمن این که پرهیز از تنبیه و تحقیر آنها نکتهای کلیدی است که همواره باید مدنظر باشد.
کودکان کم توان ذهنی چون به لحاظ رشد شناختی در مراحل اولیه قرار دارند و تا پایان سالهای ابتدایی و گاهی تا نوجوانی در مرحله عینی قرار دارند ـ آنها فقط از طریق لمس تجربیات و فقط از طریق دیدن پدیدهها آنها را تجربه میکنند و میآموزند ـ بنابراین بهترین شیوه برای آموزش مهارتها به این افراد روش رفتار ملموس است. در این روش والدین باید رفتار مورد نظر را ابتدا خود انجام داده و به شکلی ساده و با حوصلهای بسیار زیاد به کودکانشان توضیح دهند. البته این روش زمانی اثر بخشی بالایی دارد که والدین چندین و چندبار آن را تکرار و بارها با کودک خود تمرین کنند.
این تکرار و تمرین نیز باید گام به گام باشد و در هر مرحله والدین باید رفتار کودک را تحلیل و بتدریج تواناییها و رفتارهای نامناسب او را شناسایی کنند. تحلیل رفتارهای کودک به والدین کمک میکند تا بهترین شیوه را برای مهارت آموزی به کودک خود پیدا کنند. از این رو تهیه یک جدول زمانبندی که زمان آغاز آموزش و همچنین تعداد تمرینها در آن قید شده بسیار ضروری است چون با اتکا به آن مشخص خواهد شد که کودک پس از چه آموزشهایی و پس از چند بار تلاش و تمرین توانسته یک مهارت را بیاموزد.
فراموش نکنیم که اگر پس از آموزش چندین باره مهارتهای اجتماعی به فرزندمان، نشانهای از پیشرفت و بروز تواناییها در او ندیدیم، ناامید نشویم بلکه باید با تغییر شیوه آموزش و با افزایش تمرینها به نتیجه دلخواه نزدیک شویم.
اين کودکان همانند ساير انسانها نياز به توجه، محبت و رفتار مناسب و انسانی دارند ولی برخی از همنوعان تنها به دليل معلوليتی که آنان نقشی در آن نداشته اند، به اين موارد بی توجه اند و گاه هم با رفتار ترحم آمير بر رنج آنان می فزايند.
پای صحبتها و درد دلهای آنان و خانواده هايشان که می نشينی متوجه می شوی که توان تکلم ندارند ولی انتظار شنيده شدن دارند، چشم بينا ندارند ولی انتظار ديده شدن دارند و دست سالم ندارند اما انتظار دستگيری دارند.
شايد عده ای فکر کنند کودکان استثنايی به دليل مشکلات و معلوليت های مختلف توان انجام کاری را ندارند و به همين دليل با آنان با ترحم برخورد می کنند، اما تلاش و اراده بالای آنان در انجام فعاليت و امور مختلف حتی می تواند برای انسانهای سالم درس آموز باشد.
مادر يک دانش آموز استثنايی اراکی که دارای يک دختر 14 ساله با مشکل جسمی - حرکتی است گفت: فرزند من به لحاظ هوشی مشکلی ندارد و در مدرسه عادی تحصيل می کند، اما دانش آموزان عادی و برخی از معلمان رفتار مناسبی با او ندارند.
زهرا کدخدايی افزود: هيچ کدام از دانش آموزان عادی حاضر به دوستی با فرزند من نيستند و اين امر در روحيه وی بسيار تاثيرگذار بوده است.
مادر اين دانش آموز استثنايی ادامه داد: نگاه ترحم آميز جامعه به اين افراد از ديگر مسايلی است که رنج افراد استثنايی به ويژه افراد دارای مشکلات جسمی حرکتی را دوچندان می کند.
کدخدايی اظهار کرد: در مدارس به مساله مناسب سازی فضای آموزشی توجه نشده و خانواده ها برای انتخاب مدرسه بايد مشقت های فراوانی را تحمل کنند که يا مدرسه همکف و بدون پله پيدا کنند و يا مجبور باشند هر روز چندين طبقه فرزند خود را به دوش گرفته و به کلاس درس برسانند.
وی گفت: در فضای شهری نيز به مناسب سازی برای افراد معلول توجهی نشده و والدين مجبور هستند برای عبور از بلوار يا فضاهای ديگر ويلچر فرزندان را بغل کنند که اين امر نيز در ضربه زدن به سلامت اعضای خانواده تاثيرگذار است.
مادر اين دانش آموز اضافه کرد: فرزند من به دليل مشکلات جسمی و حرکتی، مدام پوشک می شود و هر ماه بيش از پنج ميليون ريال تنها هزنيه تهيه پوشک و سوند او می شود.
کدخدايی بيان کرد: بهزيستی حمايت های لازم را از اين قشر ندارد و از ابتدای سال تاکنون تنها يک بسته پوشک در اختيار ما قرار داده اند در حالی که مصرف پوشک او هر سه يا چهار روز يک بسته است.
وی اظهار کرد: ماهانه نيز 520 هزار ريال مستمری از طريق بهزيستی دريافت می کنم که اين ميزان به هيچ عنوان کفاف هزينه های او را نمی دهد.
مادر اين دانش آموز استثنايی اراکی افزود: فرزند من دارای مشکلات سرع و بيماری کليه نيز هست که در طول سال بايد چندين بار ام آر آی و سونوگرافی انجام دهم و مسوولان بهداشت و درمان نيز در نوبت دهی در بيمارستان های دولتی همکاری لازم را ندارند و مجبورم در اين راستا هزينه های گزافی را به بخش خصوصی پرداخت کنم.
کدخدايی گفت: مسوولان بايد افراد استثنايی را ببينند زيرا آنان نيز انسان هستند و از حقوق اجتماعی برخوردارند.
وی بيان کرد: مسوولان و خيران يک مجتمع چند منظوره ويژه افراد استثنايی ايجاد کنند تا هم مشکلات اين قشر و هم آلام خانواده هايشان کمتر شود.
اين مادر اظهار کرد: جامعه و مسوولان هيچ حمايتی از افراد استثنايی ندارند و تنها دغدغه من اين است که پس از مرگم سرنوشت اين دختر چه می شود.
کدخدايی گفت: افراد استثنايی از توانايی و استعدادهای بالايی برخوردارند که بايد شکوفا و مورد حمايت ويژه قرار گيرد برای نمونه فرزند من در بخش هنری در رشته کيف دوزی از تبحر و توانايی بالايی برخوردار است.
مادر يک دانش آموز پسر کم شنوای اراکی نيز گفت: فرزند من 11 ساله و مادرزادی دارای مشکل شنوايی است.
فاطمه کاويانی فر افزود: در اين مدت سه بار فرزندم مورد جراحی از ناحيه گوش قرار گرفته و با وجود داشتن بيمه تامين اجتماعی هر بار هزينه ای بين20 تا 30 ميليون ريال بابت جراحی پرداخت کرده ايم.
وی بيان کرد: فرزندم به دليل اين مشکل مجبور به استفاده از سمعک است و سمعک او در سال بايد چندين بار قالب گيری، کنترل و تعويض شود که اين امر نيز هزينه های زيادی در پی دارد.
مادر اين دانش آموز کم شنوا گفت: با وجود مراجعه زياد به بهزيستی استان مرکزی و شهرستان اراک تاکنون هيچ نوع حمايت و خدماتی از اين نهاد دريافت نکرده ام.
کاويانی فر گفت: تغيير نگاه جامعه به افراد نابينا، کم بينا، ناشنوا، کم شنوا، جسمی- حرکتی و مشکلات ذهنی نيازمند فرهنگ سازی گسترده است که بايد مورد توجه ويژه قرار گيرد.
يک معلم دانش آموزان کم توان ذهنی اراکی گفت: بيشتر دانش آموزان استثنايی از خانواده های ضعيف و طبقه پايين جامعه هستند.
ندا منصوری افزود: دانش آموزان کم توان ذهنی از جمله دانش آموزان استثنايی هستند که علاوه بر آموزش در مدرسه در خانه نيز نياز به آموزش های مختلف از جمله رفتارهای اجتماعی دارند و بيشتر والدين اين دانش آموزان افراد بی سواد و يا کم سواد هستند و به همين دليل بسياری از مسائل خانواده ها نيز بر دوش معلمان است و اين آموزش ها در کنار آموزش های تحصيلی فشار زيادی به معلم وراد می کند.
وی ادامه داد: سطح هوشی دانش آموزان استثنايی با يکديگر يکسان نيست و به دليل کمبود نيرو، امکانات و فضا، دانش آموزان با بهره های هوشی مختلف در يک کلاس قرار می گيرند و معلم مجبور است ساعت تدريس را برای برقراری عدالت بين تعداد دانش آموزان به طور مساوی تقسيم کند و آنها را به صورت انفرادی آموزش دهد.
منصوری اظهار کرد: اين امر نيز با مشکلات مختلفی همراه است زيرا زمانی که معلم يک دانش آموز را آموزش می دهد بقيه دانش آموزان مشغول فعاليت های ديگر می شوند و کنترل آنها بسيار سخت و دشوار است.
وی گفت: بيشتر دانش آموزان استثنايی به دليل مشکلاتی که دارند يک تا دو ساعت اول کلاس آموزش پذيرند و بقيه اوقات فضای مدرسه برای آنها به حالت مکانی نگهدارنده تبديل می شود و اين کار نيز انرژی زيادی از معلمان می گيرد.
معلم دانش آموزان کم توان ذهنی اراکی اضافه کرد: بيشتر خانواده های دارای فرزندان استثنايی به دليل سختی و مشکلات فراوان نگهداری اين افراد، با مشکلات افسردگی و ناراحتی روحی روانی مواجهند.
منصوری بيان کرد: مشکلات دانش آموزان پسر به مراتب از دانش آموزان دختر بيشتر است و به دليل کمبود نيروی متخصص بيشتر معلمان دانش آموزان استثنايی پسر، زن هستند که اين مهم بايد مورد توجه جدی قرار گيرد.
وی گفت: دانش آموزان کم توان ذهنی به دليل مشکلات هوشی يک پايه تحصيلی را دو تا سه ساله می گذرانند، ممکن است يک دانش آموز پسر در پايه ششم تحصيل کند اما سن او 16 يا 17 ساله باشد و اين دانش آموزان بلوغ زود رس نيز دارند که آموزش و اداره کردن آنها توسط معلمان زن بسيار مشکل است و بايد تلاش شود از معلمان مرد بهره گرفته شود.
اين معلم اراکی ادامه داد: معلمان دانش آموزان استثنايی در کار تنها با خدا معامله کرده اند و هر کسی توان ارتباط برقرار کردن و آموزش دادن به اين قشر را ندارد و ای کاش يک روز مسوولان چند لحظه ای در کلاس درس اين دانش آموزان حاضر می شدند تا مشکلات آنها و خانواده هايشان را لمس کنند.
منصوری بيان کرد: معلم دانش آموزان استثنايی انرژی فراوانی برای آموزش دادن به آنان صرف می کند اما اين قشر پس از پايان تحصيلات هيچ حمايتی نمی شوند و من احساس می کنم با اين کار زحمت معلمان بيهوده هدر می رود.
وی گفت: آگاهی های جامعه نسبت به دانش آموزان استثنايی به ويژه افراد کم توان ذهنی بسيار پايين است و اين امر ضربه های زيادی را به خانواده های آنان به ويژه مادران اين افراد می زند.
معلم دانش آموزان کم توان ذهنی اراکی افزود: حمايت محيطی و اجتماعی از خانواده ها و افراد استثنايی امری ضروری است که بايد مورد توجه جدی قرار گيرد.
منصوری اظهار کرد: هزينه هايی که خانواده ها برای نگهداری فرزندان استثنايی صرف می کنند بسيار سرسام آور است و بهزيستی نيز از اين خانواده ها حمايت های لازم را ندارد.
وی گفت: دانش آموزان استثنايی بسته به نوع معلوليت و مشکلات خود نياز به وسايل و امکانات مخصوص آموزشی دارند اما به دليل کمبود امکانات اين افراد رنج های زيادی را متحمل می شود و اين رنج ها در روحيه معلمان نيز تاثير زيادی می گذارد.
اين معلم ادامه داد: دانش آموزان استثنايی انسان هايی با کوله باری از مشکلات رنگارنگ هستند که جامعه و مسوولان تاکنون اين کوله بار را از دوش آنان برنداشته اند.
منصوری بيان کرد: بسياری از دانش آموزان کم توان ذهنی به دليل مشکلاتی که دارند از پوشک استفاده می کنند يا مدام آب دهانشان می ريزد همين امر باعث ايجاد يک فضای نامطبوع در کلاس می شود و بايد برای کلاس های درس اين دانش آموزان سيستم های تهويه مناسب به کار گرفته شود.
وی گفت: يکی ديگر از مهمترين مشکلات دانش آموزان استثنايی نبود امکانات کمک آموزشی است که توجه به اين مهم نيز ضروری است.
اين معلم دانش آموزان کم توان ذهنی اضافه کرد: مسوولان بايد نگاه خاصی به اين قشر داشته باشند و فضاهای تفريحی، آموزشی و حرفه ای ويژه ای برای آنها ايجاد کنند زيرا اين دانش آموزان پس از مدرسه جايی در جامعه ندارند و به دليل مشکلات فرهنگی و نگاه بد جامعه، خانواده ها مجبور به نگهداری مدام آنها در منزل هستند.
منصوری اظهار کرد: مناسب سازی نشدن فضای آموزشی در مدارس و شهر از ديگر مشکلاتی است که رنج افراد استثنايی و خانواده های آنان را بيشتر می کند.
کارشناس آموزش استثنايی استان مرکزی نيز گفت: آسيب ديدگان شنوايی، بينايی، کم توان ذهنی، چند معلوليتی (اختلالات رفتاری طيف اوتيسم) جامعه هدف آموزش کودکان و دانش آموزان استثنايی است.
ابوالقاسم حسن خانی افزود: افزايش آمار دانش آموزان اوتيسم در اين استان که سال گذشته به 35 نفر رسيد نگران کننده است.
وی بيان کرد: آموزش برای دانش آموزان دارای اختلالات يادگيری در چهار دوره آمادگی، ابتدايی، متوسطه پيش حرفه ای و متوسطه حرفه ای برگزار می شود.
کارشناس آموزش استثنايی استان مرکزی ادامه داد: آموزش های آمادگی از بدو تولد نوزادان دارای مشکل تا سن دوسالگی برای والدين اين قشر در قالب مشاوره ارايه می شود و برای نوزدان نيز خدمات توانبخشی انجام می شود.
حسن خانی گفت: از دو تا چهارسالگی کودک در هفته يک روز در مراکز آموزش و پرورش استثنايی حضور پيدا می کند و خدمات و مشاوره های لازم در اين مدت به کودک و والدين ارايه می شود و از چهار تا 6 سالگی آموزش ها برای حضور کودک در مدارس ابتدايی است.
وی اظهار کرد: اين کودکان به مدت 6 سال در مدارس ابتدايی حضور پيدا می کنند و پس از آن وارد مدارس پيش حرفه ای می شوند و آموزش يک حرفه را به صورت تخصصی فرا می گيرند.
کارشناس آموزش استثنايی استان مرکزی اضافه کرد: دانش آموزان نابينا، ناشنوا و جسمی و حرکتی که دارای هوش عادی باشند می توانند وارد مدارس عادی شده و آموزش های تلفيقی را فرا گيرند و در اين راستا يک معلم رابط نيز به اين دانش آموزان خدمات توانبخشی و آموزش های لازم اين گروه را ارايه می دهد.
حسن خانی بيان کرد: حضور اين دانش آموزان در مدارس عادی نقش موثری در از بين رفتن احساس نقص در آنان دارد و توجه به اين امر به عنوان يکی از سياست های مهم دولت بايد مورد توجه جدی قرار گيرد زيرا تجربه نشان داده نتايج آموزشی مدارس تلفيقی به مراتب بهتر از مدارس استثنايی است.
کارشناس آموزش استثنايی استان مرکزی بيان کرد: در بخش آموزش تلفيقی و حضور دانش آموزان کم بينا، نابينا، ناشنوا، کم شنوا و جسمی حرکتی با هوش معمولی در مدارس عادی، مشکلاتی در اين استان وجود دارد که رفع آنها نيازمند فرهنگ سازی گسترده است.
حسن خانی اظهار کرد: اين ديدگاه و حضور اين قشر در مدارس عادی هنوز به صورت کامل پذيرفته نشده و بيشتر مديران و معلمان معتقدند که اين دانش آموزان بايد در مدارس استثنايی تحصيل کنند و آن دسته از مديران و معلمانی که اين دانش آموزان را می پذيرند نيز اطلاعات و شناخت کافی نسبت به اين قشر ندارند.
کارشناس آموزش استثنايی استان مرکزی افزود: بسياری از والدين دانش آموزان عادی نيز نسبت به حضور دانش آموزان نابينا، کم بينا، ناشنوا، کم شنوا و جسمی و حرکتی با هوش عادی اعتراض دارند که در اين رابطه بايد فرهنگ سازی های لازم انجام شود، زيار اين دانش آموزان از توانمندی های بالايی برخوردارند و حرف برای گفتن بسيار دارند.
وی، يکی از مهمترين مشکلات کودکان و دانش آموزان استثنايی اين استان را مناسب نبودن فضای مدارس و شهری عنوان کرد.
کارشناس آموزش استثنايی استان مرکزی ادامه داد: برخی از دانش آموزان نيز دارای اختلالات يادگيری هستند يعنی تنها در يک درس با مشکل مواجه هستند و ساير دروس را عادی فرا می گيرند.
حسن خانی گفت: در استان مرکزی هفت مرکز اختلالات يادگيری وجود دارد که از اين تعداد 2 مرکز در اراک و ساير مراکز در ساوه، شازند، محلات، خمين و دليجان قرار دارند و اداره آموزش و پرورش استثنايی اين استان به دنبال ايجاد اين مرکز در شهرستان های فرمهين، کميجان و زرنديه نيز هست.
وی تاکيد کرد: دانش آموزان استثنايی از شان انسانی برخوردارند و احترام آنها در همه امور امری ضروری است.
مدير مدرسه استثنايی پيش حرفه ای نصر اراک نيز گفت: انسان، موجود بسيار شگفت انگيزی است و صرف يک معلوليت برای او محدوديت نمی آورد.
نورالله عرب افزود: انسان به ويژه افراد معلول، توانايی های خاصی برای جايگزين کردن حسی به جای حس ديگر دارد به طوری که معلمان استثنايی اين امر را به وضوح می بينند که دانش آموزان نابينا با گوش خود می شنوند و هم می بينند، دانش آموزان ناشنوا با چشم خود می بينند و هم می شنوند و دانش آموزان کم توان ذهنی از استعدادهای ويژه ای برخوردارند.
وی ادامه داد: شباهت اين دانش آموزان به افراد عادی بيشتر از تفاوت آنها است اما متاسفانه در جامعه به تفاوت های اين قشر بيشتر نگاه می شود.
عرب اظهار کرد: اگر نگرش جامعه نسبت به دانش آموزان استثنايی به سمت شباهت ها گرايش پيدا کند بسياری از مشکلات اين قشر کاهش می يابد.
وی ادامه داد: خانواده ها و والدينی که دارای فرزندان استثنايی هستند بايد انرژی زيادی را صرف اين افراد کنند و معلمان اين دانش آموزان نيز بايد انرژی مضاعف تر از معلمان عادی داشته باشند.
مدير مدرسه استثنايی پيش حرفه ای نصر اراک اضافه کرد: والدين و معلمان استثنايی بايد صبر و تحمل زيادی را در نگهداری و کار کردن با افراد استثنايی داشته باشند.
عرب گفت: يکی از مهمترين مشکلات دانش آموزان استثنايی در مدارس هزينه اياب و ذهاب است که در بسياری موارد مانعی برای تحصيل اين قشر می شود، زيرا بيشتر خانواده های دارای فرزندان استثنايی از اقشار محروم و نيازمند جامعه هستند که به دليل معدود بودن مدارس استثنايی مجبور به فرستادن فرزندان خود به مدارسی با بعد مسافت طولانی هستند.
مدير مدرسه استثنايی پيش حرفه ای نصر اراک افزود: تا سه سال گذشته هزينه اياب و ذهاب اين دانش آموزان توسط دولت پرداخت می شد اما هم اکنون بخشی از اين هزينه ها از خانواده ها اخذ می شود که اين امر به چالشی برای اين خانواده ها تبديل شده است.
رييس آموزش و پرورش استثنايی استان مرکزی نيز گفت: دانش آموزان استثنايی از جمله قشرهای متعلق به اين جامعه هستند که بايد از تمام حقوق و مزايای قانونی بهره مند شوند.
محمد عسگری افزود: اين دانش آموزان با مشکلات مختلفی مواجهند که رفع آنها نگاه ويژه مسوولان را طلب می کند.
وی بيان کرد: نبود فضای آموزشی مناسب با شرايط دانش آموزان استثنايی، کمبود نيروی انسانی متخصص و کمبود تجهيزات توانبخشی، بخشی از مشکلات اين قشر است.
رييس آموزش و پرورش استثنايی استان مرکزی ادامه داد: برای انجام امور مربوط به توانبخشی بايد از دانش آموختگان دانشگاه علوم پزشکی بهره برد زيرا اين رشته در دانشگاه پرديس فرهنگيان وجود ندارد.
عسگری اظهار کرد: دانش آموختگان دانشگاه علوم پزشکی بايد برای پايان دوره و اخذ مدرک، 2 سال طرح را در مراکز وابسته به علوم پزشکی، بهزيستی و يا آموزش و پرورش استثنايی بگذرانند، اما به دليل اينکه وضعيت جذب نيرو در مراکز وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و بهزيستی بهتر از آموزش و پرورش استثنايی است، گرايش به اين سو کمتر است.
وی مشکلات اقتصادی خانواده های دانش آموزان استثنايی را يادآور شد و اضافه کرد: بسياری از اين افراد به دليل مشکلات اقتصادی خانواده و نداشتن توان پرداخت هزينه سرويس، از ادامه تحصيل بازمانده اند
.
عسگری گفت: 25 درصد از نيروهای متخصص آموزش و پرورش استثنايی اين استان تا سال 97 بازنشسته می شوند و در دانشگاه پرديس فرهنگيان جذب دانشجو برای دانش آموزان استثنايی وجود ندارد که اين امر بايد مورد بازنگری و توجه ويژه قرار گيرد.
وی اظهار کرد: بسياری از دانش آموزان استثنايی اين استان از جمله دانش آموزان نابينا، کم بينا، ناشنوا و جسمی حرکتی از هوش عادی برخوردارند و می توانند در مدارس عادی تحصيل کنند، اما بيشتر مدارس عادی و معلمان اين مدارس همکاری های لازم را با اين دانش آموزان ندارند و برخوردهای نامناسب با اين قشر و خانواده های آنان باعث می شود که در مدارس استثنايی تحصيل کنند.
عسگری گفت: سياست دولت بر اين است که تا جای ممکن دانش آموزان دارای هوش معمولی در مدارس عادی تحصيل کنند و توجه به اين مهم امری ضروری است.
وی يادآور شد: دانش آموزان استثنايی استان مرکزی تنها يک فضای ورزشی دارند که آن نيز توسط يک خير احداث شده و در اين فضا هم به استاندارد سازی و مناسب سازی های لازم برای اين قشر توجه نشده است.
رييس آموزش و پرورش استثنايی استان مرکزی، از مسوولان خواست نگاه ويژه به کودکان و دانش آموزان استثنايی داشته باشند و در عمل برای بهبود وضعيت اين قشر گام های موثری بردارند.
31مرکز استثنايی در استان مرکزی وجود دارد که از اين تعداد هفت مرکز مربوط به اختلالات يادگيری است.
يکهزار و 240 دانش آموز استان مرکزی در مدارس استثنايی تحصيل می کنند که از اين تعداد نيز 138 دانش آموز آموزش های تلفيقی فرا می گيرند.
از مجموع دانش آموزان استثنايی استان مرکزی 66 نفر آسيب ديده شنوايی، 16 نفر آسيب ديده بينايی، 900 نفر کم توان ذهنی، 85 نفر چند معلوليتی، 138 نفر تلفيقی(دارای مشکل يادگيری در يک درس) و 35 نفر اوتيسم ( اختلالات رفتاری) هستند.
ودكان كم توان ذهني وتعاريف آن
كودكان كم توان ذهني وتعاريف آن
عریف 1983 عقبماندگی ذهنی
تعریفی كه مورد توجه اكثر متخصصین قرار گرفته است، تعریف انجمن عقبماندگی ذهنی آمریكا(AAMR) میباشد. بنا به نظر این انجمن، عقبماندگی ذهنی به كنش هوش عمومی كه بهطور معنیدار یا قابل ملاحظهای كمتر از حد متوسط عمل كرده، با نقایصی در رفتار سازشی توام بوده و در دوران رشد و تحول پدید آمده است، گفته میشود.
این تعریف شامل سه مفهوم است:
مفهوم اول: پایین بودن كنش هوش عمومی در حد معنیدار یا قابل ملاحظه: از این نظر، هر كودكی كه بر اساس انجام آزمونهای هوشی استاندارد شده، هوشبهرش حداقل دو انحراف معیار[2] كمتر از متوسط باشد، عقبمانده ذهنی محسوب میشود.
مفهوم دوم: رفتار سازشی: اشاره دارد به توانایی فرد در عملكرد مستقل فردی(اتكا به خود)، مسئولیتپذیری اجتماعی(توانایی برقراری ارتباط موثر با محیط) متناسب با گروه سنی و فرهنگ جامعه خود، تسلط بر اعمال حسی – حركتی، كسب مهارت لازم در فعالیتهای پیشتحصیلی و تحصیلی، انجام مهارتهای مربوط به خانه و زندگی روزانه، استقلال حرفهای و استقلال عملی در سنین مختلف.
مفهوم سوم: دوران رشد و تحول: اشاره دارد به اهمیت سالهای حساس رشد و تحول از بدو تولد تا 18 سالگی. زیرا برخی از عقبماندگیهای ذهنی ارثی احتمالا در سنین خاصی از مراحل رشد بروز میكند. لذا این ویژگی كه عقبماندگی ذهنی تا 18 سالگی آشكار میشود از یكسو بیانگر انجام تكلیف مناسب با رشد سنی است و از سوی دیگر جنبه قراردادی دارد و به قصد تفكیك عقبماندگی ذهنی از اختلالات تخریبی مغز كه در بزرگسالی آغاز میشود بهكار میآیند.
بنابراین از نشانههای عقبماندگی ذهنی، یكی ضعف و كمبود بر كنش هوش عمومی طبق آزمونهای استاندارد شده و دیگری اختلال در رفتار سازشی میباشد.
تعریف 1992 یا چند زمینهای عقبماندگی ذهنی
طبق نظام AAMR آخرین تعریف عقبماندگی ذهنی عبارت است از: محدودیتهای اساسی در كنش هوش عمومی