سعدی
شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی یكی از بزرگترین شعرای ایران است كه بعد از فردوسی آسمان زیبای ادبیات فارسی را با نور خود روشن ساخت و او نه تنها یكی از بزرگترین شعرای ایران بلكه یكی از بزرگترین سخنوران جهان می باشد . ولادت سعدی در سالهای اول سده هفتم هجری حدودا در سال ۶۰۶ ه.ق در شهر شیراز میباشد .
زندگی نامه
شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی یكی از بزرگترین شعرای ایران است كه بعد از فردوسی آسمان زیبای ادبیات فارسی را با نور خود روشن ساخت و او نه تنها یكی از بزرگترین شعرای ایران بلكه یكی از بزرگترین سخنوران جهان می باشد . ولادت سعدی در سالهای اول سده هفتم هجری حدودا در سال ۶۰۶ ه.ق در شهر شیراز میباشد .
خانواده اش از عالمان دین بودند و پدرش از كاركنان دربار اتابك بوده كه سعدی نیز از همان دوران كودكی تحت تعلیم و تربیت پدرش قرار گرفت ولی در همان دوران كودكی پدرش را از دست داد و تحت تكفل جد مادری خود قرار گرفت .او مقدمات علوم شرعی و ادبی را در شیراز آموخت و سپس در دوران جوانی به بغداد رفت كه این سفرآغاز سفرهای طولانی سعدی بود .او در بغداد در مدرسه نظامیه مشغول به تحصیل شد كه در همین شهر بود كه به محضر درس جمال الدین ابوالفرج عبدالرحمن محتسب رسید و از او به عنوان مربی و شیخ یاد می كند . پس از چند سال كه او در بغداد به تحصیل مشغول بود شروع به سفرهای طولانی خود كرد كه از حجاز گرفته تا روم و بارها با پای پیاده به حج رفت . سعدی سفرهای خود را تقریبا در سال ۶۲۱ - ۶۲۰ آغاز و حدود سال ۶۵۵ با بازگشت به شیراز به اتمام رساند كه البته درخصوص كشورهایی كه شیخ به آنجا سفر كرده علاوه بر عراق ،شام ، حجاز كه كاملا درست بوده ،هندوستان ،غزنین ، تركستان و آذربایجان و بیت المقدس و یمن و آفریقای شمالی كه ذكر كرده اند و اكثر این مطالب را از گفته های خود شیخ استنباط نموده اند ولیكن بنا بر نظر بسیاری از محققین به درستی آن نمی توان اطمینان كرد بخصوص اینكه بعضی از آن گفته ها با شواهد تاریخی و دلایل عقلی سازگار نیست . شیخ شیراز دوستی محكمی با دو برادر معروف به صاحب دیوان یعنی شمس الدین محمد و علاء الدین عطا ملك جوینی وزرای دانشمند مغول داشته و آن طور كه از سخنان شیخ معلوم است او به تصوف و عرفان اعتقاد داشته و شاید در سلسله متصوفه داخل شده وهم چنین گفته اند كه محلی كه امروز مقبره او می باشد خانقاهش بوده است .نكته مهمی كه باید ذكر شود شهرت بسیاری است كه این شاعر بزرگ هم در حیات خود داشت و هم بعد از وفاتش كه البته این نكته تازگی نداشته و در مورد شعرای دیگری نیز بوده است . اما آنچه كه قابل توجه و ذكر است این است كه معروفیت سعدی فقط مختص به ایران نبوده حتی در زمان خودش به مرزهای خارج ازا یرا ن مانند هندوستان ،آسیای صغیر نیز رسیده بود و خودش در چند جا به این شهرت اشاره داشته كه این شهرت سعدی معلول چند خاصیت است اول اینكه او زبان شیوای خود را وقف مدح و احساسات عاشقانه نكرده ، دوم اینكه او شاعری جهانگرد بود و گرم و سرد روزگار را چشیده و تجارب خود را برای دیگران با زیبایی و شیرینی بیان كرده و هم چنین وی در سخنان خود چه از نظر نثر و چه نظم از امثال و حكایات دلپذیر استفاده نموده است و دیگر اینكه سعدی به شاعری شوخ طبع و بذله گو معروف است كه خواننده را مجذوب می كند و همه اینها دست به دست هم داده و سبب شهرت او گردیده است .شیخ شیراز در دوران شاعری خود افراد معدودی را مدح كرده كه بیشتر اتابكان سلغری و وزراء فارس و چند تن از رجال معروف زمانش می باشد و بزرگترین ممدوح سعدی از میان سلغریان اتابك مظفر الدین ابوبكر بن سعد بن زنگی است كه سعدی در روزگار این پادشاه به شیراز بازگشته بود و ممدوح دیگر سعد بن ابوبكر می باشد كه سعدی گلستان را در سال ۶۵۶ ه. ق به او تقدیم می كند و دو مرثیه نیز در مرگ این شخص نیز سروده است و از میان ممدوحان ، سعدی شمس الدین محمد و برادرش علاءالدین عطا ملك جوینی را بیش از همه مورد ستایش قرار داده كه مدایح او هیچ شباهت به ستایشهای دیگر شاعران ندارد چون نه تملق می گوید و نه مبالغه می كند . بلكه تمام گفتارش موعظه و اندرز است و متملقان را سرزنش می كند و ممدوحان خود را به دادرسی و مهربانی و دلجویی از فقرا و ضعفا و ترس از خدا و تهیه توشه آخرت و بدست آوردن نام نیك تشویق و ترغیب می كند .این شاعر بزرگ در زمانی دار فانی را وداع گفت كه از خود شهرتی پایدار به جا نهاد . سال وفات او را بعضی ۶۹۱ ه. ق ذكر كرده اند و گروهی معتقدند كه او در سال ۶۹۰ ه. ق وفات یافته كه مقبره او در باغی كه محل آن نزدیك به سرچشمه نهر ركن آباد شیراز است قرار دارد .
ویژگی سخن سعدی
مهمترین ویژگی سخن سعدی چه در نثر و چه در نظم فصاحت و شیوایی و شیرینی كلام اوست و او توانست ازطرفی زبان ساده و فصیح استادان قبل را زنده كند و هم چنین خود را از قید تصنعات عجیب كه درنیمه دوم قرن ۶ و حتی در قرن ۷ گریبانگیر شعر فارسی شده بود رهایی بخشد . از خصوصیات شگفت انگیز سعدی در سخن ،آن دلیری و شهامتی است كه در حقیقت گویی استفاده كرده است . در دوران مغول و جباران دست نشانده كه جز امارت و ریاست و هوسرانی چیزی در نظر نداشتند شیخ بزرگ حقایق را به صورت نظم و نثر بدون هیچگونه ترس و بی پرده آشكار بیان كرد و چنان فریاد كرد كه در هیچ عصر و زمان كسی به این صراحت سخن نگفته و عجیب تر اینكه در همان هنگام تنها به صاحبان قدرت و حكومت نپرداخته بلكه از قاضی فاسد و صوفی دنیا دار و عبادت و ریاضتی كه از روی صدق و صفا نبوده و نظر به خلق و مردم نداشته خودداری نكرده و به قول خود او در این روزگار دوبار عمر كرده و تجربه آموخته و اینك تجربه را به كار می برد و تمام اینها در سخنان شیرین و زیبای خود بیان می كند.
معرفی آثار
آثار او به دو دسته منظوم و منثور تقسیم می شود كه در آثار منثور او مشهورترین آنها كه شاهكار سعدی نیز می باشد گلستان است . در آثار منظوم كه باز معروفترین و مشهورترین آنها بوستان می باشد كه این منظومه شعری در اخلاق و تربیت و وعظ و تحقیق سروده است و شامل ۱۰ باب است كه عبارتند از ۱- عدل ۲- احسان ۳- عشق ۴- تواضع ۵- وفا ۶- ذكر ۷- تربیت ۸- شكر ۹ـتوبه ۱۰ – مناجات و ختم كتاب ، كه شاعر تاریخ تمام شدن كتاب را در سال ۶۵۵ ه .ق بیان كرده است كه این كتاب را شاعر قبل از بازگشت به شیراز سروده و آن را به عنوان یك ارمغانی به شهر خود آورده است و هم چنین این كتاب را به ابوبكر بن سعد بن زنگی تقدیم كرده است .
۲- مجموعه دوم ازآثار منظوم سعدی قصاید عربی است كه كمتر از ۷۰۰ بیت است كه شامل : مدح ، نصیحت و یك قصیده مفصل در مرثیه المستعصم بالله است ۳ـ مجموعه سوم شامل قصاید فارسی در موعظه و نصیحت و توحید و مدح پادشاهان و رجال معروف زمان خود می باشد .
4- چهارمین آثار او مرثیه هایی است كه شامل چند قصیده در مرگ مستعصم بالله و ابوبكر بن سعد بن زنگی و سعدبن ابوبكر و امیر فخرالدین ابوبكر است و یك ترجیع بند بسیار معروف در مرثیه اتابك سعد بن ابوبكر
۵- معلمعات و مثلثات
۶- ترجیعات ۷- طیبات ۸- بدایع ۹- خواتیم۱۰ ـ غزل قدیم۱۱- صاحبیه كه مجموعه ای است از بعضی قطعه های فارسی وعربی كه غالبا در مدح شمس الدین صاحب دیوان جوینی است كه معروف به صاحیبیه است ۱۲- مجموعه ای از اشعار هزل و دو مثنوی انتقادی شیرین و چند غزل و رباعی است .۱۳- رباعیات ۱۴- مفردات ، و كلیات شیخ عنوانی است كه به مجموعه آثار منظوم و منثور داده شده است كه تمام این آثار را ابتدا خود شیخ جمع آوری و مرتب نمود ولی بعد از وفات شیخ شخصی به نام علی بن احمد بن ابی بكر بیستون این آثار را مرتب و تنظیم كرد . كتاب گلستان زیباترین كتاب نثر فارسی است و شاید بتوان گفت كه در سراسر ادبیات جهانی بی نظیر است و دارای ویژگیهایی است كه در هیچ كتاب دیگری نیست . نثری است آمیخته به شعر یعنی برای هر شعر و جمله و مطلبی كه به نثر ادا شده یك یا چند شعر فارسی و گاهی عربی به عنوان شاهد آورده است . كتاب گلستان دارای ۸ باب است كه عبارتند از : ۱ـ در سیریت پادشاهان ۲ـ در اخلاق درویشان ۳ـ در فضیلت قناعت ۴ـ در فوائد خاموشی ۵ـ در عشق و جوانی ۶ـ در ضعف و پیری ۷ـ در تاثیر تربیت ۸ـ در آداب صحبت .آثار منثور دیگر او عبارت است از : ۱ـ مجالس پنجگانه ،كه شامل ذكر و مواعظ شیخ است . ۲ـ رساله ای در پاسخ صاحب دیوان شمس الدین محمد جوینی و جوابهای شیخ است . ۳ـ رساله ای در عقل و عشق كه سعدی به آن پاسخ گفته است .۴ـ نصیحهٔ الملوك كه نصایح الملوك هم گفته شده كه رساله ای است در باب سیاست .
گزیده ای از اشعار
(بوستان )
حكایات
چنان قحط سالی شد اندر دمشق كه یاران فراموش كردند عشق
چنان آسمان بر زمین شد بخیل كه لب تر نكردند زرع و نخیل
نجوشید سرچشمه های قدیم نماند اب جز آب چشم یتیم
گلستان
حكایات
پارسایی را دیدم بركنار دریا كه زخم پلنگ داشت و به هیچ دارویی به نمی شد .مدتها درآن رنجور بود و شكر خدای عزوجل علی الدوام گفتی پرسیدندش كه شكر چه می گویی ؟ گفت شكر آنكه به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی .
گر مرا زار بكشتن دهد آن یار عزیز تا نگویی كه در آن دم غم جانم باشد
گویم از بنده مسكین چه گنه صادر شد كو دل آزرده شد از من غم آنم باشد .
حكایت
درویشی را ضرورتی پیش آمد گلیمی از خانه یاری بدزدید . حاكم فرمود كه دستش بدر كنند صاحب گلیم شفاعت كرد كه من او را بحل كردم . گفتا به شفاعت تو حد شرع فرو نگذارم . گفت آنچه فرمودی راست گفتی ولیكن هر كه از مال وقف چیزی بدزد قطعش لازم نیاید و الفقیر لایملك هر چه درویشان راست وقف محتاجانست حاكم دست ازو برداشت و ملامت كردن گرفت كه جهان بر تو تنگ
آمده بود كه دزدی نكردی الا از خانه چنین یاری گفت ای خداوند نشنیده ای كه گویند خانه دوستان بروب و در دشمنان مكوب .
چون به سختی در بمانی تن به عجز اندر مده
دشمنان را پوست بركن دوستان را پوستین
پادشاهی پسری را به ادیبی داد و گفت این فرزند توست تربیتش هم چنان كن كه یكی از فرزندان خویش ادیب خدمت كرد و متقبل شد وسالی چند برو سعی كرد و به جایی نرسید و پسران ادیب در فضل و بلاغت منتهی شدند . ملك دانشمند را مواخدت كرد و معاقبت فرمود كه وعده خلاف كردی و وفا به جا نیاوردی گفت بر رای خداوند روی زمین پوشیده نماند كه تربیت یكسانت و طباع مختلف .
گرچه سیم و رز زسنگ آید همی در همه سنگی نباشد زرو سیم
بر همه عالم همی تابد سهیل جایی انبان می كند جایی ادیم
توانگر زاده ای را دیدم برسر گور پدر نشسته و با درویش بچه ای مناظره درپیوسته كه صندوق تربت ما سنگین است و كتابه رنگین و فرش رخام انداخته و خشت پیروزه درو به كار برده به گور پدر چه ماند خشتی دو فراهم آورد ه و مشتی در خاك بر آن پاشیده .
دروش پسر این را بشنید و گفت تا پدرت زیر آن سنگهای گران بر خود بجنبیده باشد پدر من به بهشت رسیده باشد .
خر كه كمتر نهند بر وی بار بی شك آسوده تر كند رفتار
گلی از گلستان سعدی
گرایش به خلاصه نویسی و ساده نویسی متون کلاسیک فارسی چندی است در میان ناشران عمومیت یافته است. اخیرا نیز انتشارات روشن مهر، شرح و خلاصه ای از گلستان سعدی منتشر کرده است.
بهاءالدین خرمشاهی که دستی گشاده در مقدمه نویسی بر کتاب هایی از این دست دارد می نویسد؛ «سعدی که به حق «افصح المتکلمین» ]شیواترین سخن دان[ نامش داده اند، بیشتر از هفت قرن است که با کمال کلام خویش، به نثر و به شعر، کام تشنه اقوام فارسی زبان را، سیراب کرده است. در غزل یک همتا بیشتر ندارد که حافظ است، در نثر (گلستان و مجالس) به واقع بی همتاست. آثار سعدی به ویژه گلستان هنر برای هنر نیست، بلکه هنر در خدمت زندگی است. او به تعبیر خودش «فرسوده روزگار» است و به تعبیر شادروان اخوان ثالث «گنج آزمون» است. شخصیتی باریک نگر، نکته یاب و گزینه گو دارد.
● ویژگیهای هنری شاهنامه
"شاهنامه"، حافظ راستین سنت های ملی و شناسنامه قوم ایرانی است. شاید بی وجود این اثر بزرگ، بسیاری از عناصر مثبت فرهنگ آبا و اجدادی ما در طوفان حوادث تاریخی نابود می شد و اثری از آنها به جای نمی ماند.
● تصویرسازی
تصویرسازی در شعر فردوسی جایی بسیار مهم دارد. شاعر با تجسم حوادث و ماجراهای داستان در پیش چشم خواننده او را همراه با خود به متن حوادث می برد، گویی خواننده داستان را بر پرده سینما به تماشا نشسته است.
تصویرسازی و تخیل در اثر فردوسی چنان محکم و متناسب است که حتی اغلب توصیفات طبیعی درباره طلوع، غروب، شب، روز و . . . در شعر او حالت و تصویری حماسی دارد و ظرافت و دقت حکیم طوس در چنین نکاتی موجب هماهنگی جزئی ترین امور در شاهنامه با کلیت داستان ها شده است.
● موسیقی
موسیقی در شعر فردوسی از عناصر اصلی شعر محسوب می شود. انتخاب وزن متقارب که هجاهای بلند آن کمتر از هجاهای کوتاه است، موسیقی حماسی شاهنامه را چند برابر می کند.
علاوه بر استفاده از وزن عروضی مناسب، فردوسی با به کارگیری قافیه های محکم و هم حروفیهای پنهان و آشکار، انواع جناس، سجع و دیگر صنایع لفظی تأثیر موسیقایی شعر خود را تا حد ممکن افزایش می دهد.
● منبع داستانهای شاهنامه
نخستین کتاب نثر فارسی که به عنوان یک اثر مستقل عرضه شد، شاهنامه ای منثور بود.
این کتاب به دلیل آن که به دستور و سرمایه "ابومنصور توسی" فراهم آمد، به "شاهنامه ابومنصوری" شهرت دارد و تاریخ گذشته ایران به حساب می آید.
اصل این کتاب از میان رفته و تنها مقدمه آن که حدود پانزده صفحه می شود در بعضی نسخه های خطی شاهنامه موجود است.
● بخش های اصلی شاهنامه
موضوع این شاهکار جاودان، تاریخ ایران قدیم از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا انقراض حکومت ساسانیان به دست اعراب است و کلاً به سه دوره اساطیری، پهلوی و تاریخی تقسیم می شود.
۱) دوره اساطیری
این دوره از عهد کیومرث تا ظهور فریدون ادامه دارد. در این عهد از پادشاهانی مانند کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید سخن به میان می آید. تمدن ایرانی در این زمان تکوین می یابد. کشف آتش، جدا کرن آهن از سنگ و رشتن و بافتن و کشاورزی کردن و امثال آن در این دوره صورت می گیرد.
در این عهد جنگها غالباً جنگ های داخلی است و جنگ با دیوان و سرکوب کردن آنها بزرگ ترین مشکل این عصر بوده است. (بعضی احتمال داده اند که منظور از دیوان، بومیان فلات ایران بوده اند که با آریایی های مهاجم همواره جنگ و ستیز داشته اند)
در پایان این عهد، ضحاک دشمن پاکی و سمبل بدی به حکومت می نشیند، اما سرانجام پس از هزار سال فریدون به یاری کاوه آهنگر و حمایت مردم او را از میان می برد و دوره جدید آغاز می شود.
۲) دوره پهلوانی
دوره پهلوانی یا حماسی از پادشاهی فریدون شروع می شود. ایرج، منوچهر، نوذر، گرشاسب به ترتیب به پادشاهی می نشیند. جنگهای میان ایران و توران آغاز می شود.
پادشاهی کیانی مانند: کیقباد، کیکاووس، کیخسرو و سپس لهراست و گشتاسب روی کار می آیند. در این عهد دلاورانی مانند: زال، رستم، گودرز، طوس، بیژن، سهراب و امثال آنان ظهور می کنند.
سیاوش پسر کیکاووس به دست افراسیاب کشته می شود و رستم به خونخواهی او به توران زمین می رود و انتقام خون سیاوش را از افراسیاب می گیرد. در زمان پادشاهی گشتاسب، زرتشت پیغمبر ایرانیان ظهور می کند و اسفندیار به دست رستم کشته می شود.
مدتی پس از کشته شدن اسفندیار، رستم نیز به دست برادر خود، شغاد از بین می رود و سیستان به دست بهمن پسر اسفندیار با خاک یکسان می گردد، و با مرگ رستم دوره پهلوانی به پایان می رسد.
۳) دوره تاریخی
این دوره با ظهور بهمن آغاز می شود و پس از بهمن، همای و سپس داراب و دارا پسر داراب به پادشاهی می رسند.
در این زمان اسکندر مقدونی به ایران حمله می کند و دارا را که همان داریوش سوم است می کشد و به جای او بر تخت می نشیند.
پس از اسکندر دوره پادشاهی اشکانیان در ابیاتی چند بیان می گردد و سپس ساسانیان روی کار می آیند و آن گاه حمله عرب پیش می آید و با شکست ایرانیان شاهنامه به پایان می رسد.
روزبزرگداشت فردوسی
خانوادهٔ فردوسى
از روزگار کودکى فردوسى چيزى نمىدانيم. نظامى عروضى، نويسندهاى که حدود يک قرنونيم بعد از فردوسى مىزيسته، او را از دهقانان طوس قلمداد کرده است. (نظامى عروضى: چهارمقاله، به اهتمام قزوينى، ص ۴۷.) از گفتهٔ همين نظامى و از راه آگاهىهائى که از احوال دهقانان آن روزگار داريم و نيز از اشارههائى که در شعر خودِ فردوسى هست، مىتوانيم دورنمائى از زندگى او بهدست آوريم.
نخست ببينيم در آن روزگاران به چه کسانى دهقان مىگفتهاند؟ واژهٔ ”دهقان“ تاريخچهٔ پيچيدهاى دارد و نه تنها در طول قرنها، بلکه در همان روزگار فردوسى نيز به معنىهاى گوناگونى اطلاق مىشده است. در روزگار پيش از اسلام، رئيس طبقهٔ کشاورزان را ”دهقان“ مىگفتهاند. ولى در دوران اسلامى به بزرگان ايران دهقان گفتهاند. ( بهار محمدتقلى (ملکالشعراء): تاريخ سيستان، ص ۸۱، حاشيهٔ ۵.) گاهى پادشاه يک ناحيهٔ کوچک هم دهقان ناميده مىشده است. در روزگار فردوسى بيشتر اعيان و اشراف خراسان را دهقانان تشکيل مىدادهاند. اغلب اينان داراى چند يا يک روستا يا لااقل داراى زمين و آب کشاورزى بودهاند. فردوسى جائى واژهٔ دهقان را به معنى کسى که برتر از کشاورز است و جائى ديگر به معنى کسى که به دست خود کشت مىکند بهکار برده است(۱). در بعضى از مآخذ نوشتهاند: دهقانان با جامههاى خود از مردم عادى ممتاز بودند؛ کمربند زرين بر ميان مىبستند و در قلعهها زندگى مىکردند(۲).
فردوسی خالق شاهنامه
به هر حال فردوسی نزدیک به سی سال از بهترین ایام زندگی خویش را وقف شاهنامه کرد و بر سر اینکار جوانی خود را به پیری رسانید. به امید اتمام شاهنامه تمام ثروت و مکنت خود را اندک اندک از دست داد.
بزرگترین شاعر دوره سامانی و غزنوی، حکیم ابوالقاسم فردوسی است. فردوسی در طبران طوس به سال ۳۲۹ هجری بدنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و در آن ولایت مکنتی داشت. از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی نداریم؛ اینقدر معلوم است که در جوانی از برکت درآمد املاک پدر بکسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی افتاده است.
فردوسی از همان ابتدای کار که به کسب علم و دانش پرداخت به خواندن داستان هم علاقمند شد و مخصوصاً به تاریخ و اطلاعات راجع به گذشته ایران علاقه می ورزید. همین علاقه به داستانهای کهن بود که او را بفکر نظم شاهنامه انداخت.
زنان
فردوسی پایگاه واقعی زنان را می شناسد و پرداختن به این قشر بخش وسیعی از اندیشه اش را به خود اختصاص داده است. زنان در نایل شدن اجتماع به اهداف آرمانی خود نقش بسزایی دارند. زنان نباید پرده دری كنند و حجب و حیا و پیروی از شوهر را فراموش كنند ضمن آن كه نمی توانند رازدار باشند. در تفكر او حقوق زن تضمین و رعایت شده اما این به معنای هرزگی و سوءاستفاده و بی بندوباری نیست. اگر در وجود او گوهری چون عفت وجود دارد و از دامن او مرد به معراج می رود و بهشت زیرپای اوست پس سرنوشت اجتماع با عملكرد مثبت آن ها گره می خورد. كاركرد زنان در پی ریزی شهرآرمانی مورد نظر فردوسی اساسی است.
در سکوت تنهایی فردوسی
فردوسی بیش از یک عمر را در سرودن شاهنامه سپری کرد. پادشاهان و پهلوانان کهن که سرنوشت شان قدرت داستان پردازی و قوه تخیل فردوسی را برانگیخت، رفته رفته به دوستان و همراهان او تبدیل شدند و مونس و همدم او شدند.
به تحقیق می توان گفت که پیشینه و گسترش پژوهش های ایران شناسی در کمتر کشوری به اندازه سرزمین های آلمانی زبان بوده است. محققان و مترجمان آلمانی از نخستین کسانی بودند که به تحقیق در متن شاهنامه فردوسی و ترجمه این حماسه عظیم همت گماشتند. حجم و گستره پژوهش هایی که به زبان آلمانی و در سرزمین های آلمانی زبان درباره شاهنامه و سراینده آن انجام گرفته و اینک در دسترس ماست، خود بهترین گواه این مدعاست.
شاهنامه و تفكر فردوسی
زبان شعر فردوسی نه زبان تغزل است و نه زبان ند و نصیحت. اگر چه داستانهای او در نهایت به تمامی پند و مثلاند و شاعر در پایان اغلب داستانهایش بیاعتباری دنیا را فرا یاد خواننده میآورد و او را به بیداری و تنبه از غفلت روزگار میخواند؛ و چون هنگام سخن عاشقانه میرسد، به سادگی و وضوح و در نهایت در شان شكوه و هیبت پهلوانان در این میدان گوی میزند.
شاهنامه، تبارنامه ملت كهن ماست كه در هرم جگرسوز ایام، همواره همچون سروی سایهفكن خستگان و مشتاقان ایران زمین را به خنكای خویش فراخوانده است. بسا پهلوانانی كه در دامن این دایه پیر بربالیدهاند، با داستانهای شگفتانگیزش زندگی كردهاند، با شنیدن حكایت رستم و سهراب باران اشكی بر گونه افشاندهاند؛ و از خاطره خونین سیاووش بارها بر خویش لرزیدهاند.