دانلود مقاله خدابا يك كلمه «باش » كه درمقابل كلمات پايان ناپذيرت بس ناچيز است و دريك دم كه درمقابل ازليت و ابديتت به حساب نمي آيد . روشنائي مطلق و با عظمت جهان هستي را برتاريكي نيستي پيروز ساختي . و درگوشه اي از ميليونها منظومه خورشيدي خود كاشانة كوچكي به نام زمين بنا نهادي و دراين آشيانه بس كوچك موجودات ضعيفي را درميان دو بينهايت ازخاك تيره بيرون آوردي تا ديدگان خود را باز كنند و ببينند و انسان ناميده شوند . آنگاه دردرون اين موجودات ضعيف ، شعاعي از بارگاه الوهيت فروزان ساختي ، كه اگر خوب بينديشد پا درتمام كرات دوردست فضائي گذارد و اگر خوب جستجو كند به مرتفع ترين قله هاي هستي دست پيدا خواهد كرد واگر دراقيانوس خويشتن فرو رود و از اعماق آن اقيانوس بنگرد ، ذرات وجودي وي هريك روزنه اي برديدار جمال و جلال تو براو باز خواهند كرد . اينست آن روي انساني كه به سوي بينهايت بالاست و زماني كه همگي آنها را كار ببندد ، به اشرف مخلوقات تبديل خواهيد شد و همين انسان اگر نينديشد و درشوره زار خودپرستي ، سراب «خودطبيعي » را هدف و آرمان خود قرار دهد ، شخصيت انساني خود را متلاشي ساخته به پست ترين نقطه وجود سقوط مي كند . اين است آن انساني كه به سوي بينهايت پائين است .