مردي كه مورد توجه كامل مادر باشد، در سراسر زندگي، احساس يك فاتح را خواهد داشت.
«فرويد»
ديدگاه فرويد نسبت به ماهيت انسان
فرويد درباره ماهيت انسان بر اين باور است كه انسان «اسير گذشته و تجارب دردناك دوران كودكي و انگيزههاي ناهشيار» است. فرويد اعتقاد دارد انسان، نظامي از انرژي است. ماهيت اين نظام اين است كه در آن انرژي جريان دارد. از مسير اصلي منحرف ميشود يا لبريز ميگردد. او معتقد است كه هدف همه رفتارها كسب لذت است و معني آن كاهش تنش يا رهاسازي انرژي است تمام رفتارها و افكار انسان توسط نيروهاي دروني و نامرئي و ناهشيار تعيين ميشود. آنچه كه تعيينكننده رفتارهاي انسان است غريزه مرگ و زندگي ميباشد. ديدگاه فرويد نسبت به ماهيت انسان تعيينكننده ديدگاه درماني او نسبت به انسان ميباشد و به همين ديلي تمام روشهاي درماني كه فرويد انتخاب نمود مانند تداعي آزاد، تعبير و تفسير رويا و تخليه هيجاني، به منظور فوران ساختن انگيزههاي ناهشيار و تجارب سخت و دردناك دوران كودكي ميباشد.
ديدگاه فرويد نسبت به شخصيت
هشياري: بخش كوچكي از شخصيت كه انسان نسبت به آن آگاهي دارد مانند خاطرات، افكار، احساسات، تمايلات
نيمه هشياري: سطحي كه تصورات در آن به زحمت به خاطر ميآيند در واقع مطالبي كه نوك زبان گير ميكنند در اين بخش قرار دارند. نيمه هشياري بين هشياري و ناهشياري قرار دارد.
ناهشياري: ناهشياري در واقع نه تنها يكي از مهمترين ابداعات فرويد ميباشد بلكه عميقترين و وسيعترين سطح شخصيت افراد ميباشد كه مملو از خاطرهها، تكانهها و اميال دردناك دوران كودكي ميباشد. اين سطح شخصيت نسبت به هر سطح شخصيت فعالتر و پوياتر است. فرويد معتقد است ريشه نابهنجاريها و مشكلات رواني بايد در سطح ناهشيار جستجو كرد. فرويد بر اين باور است از آنجا كه هم انسانها داراي محتواي ناهشياري هستند و محتواي ناهشيار همه انسانها انباشته شده از تجارب دردناك كودكي و انگيزههاي ناپسند اجتماعي است پس همه انسانها بيمار هستند.
فرويد در سال 1323 ميلادي نظريه خود را در مورد شخصيت تجديد نظر كرد و براي شخصيت سه ساخت ديگر در نظر گرفت كه عبارتند از: نهاد، من، فرامن
نهاد: نهاد منطبق با اصل لذت ميباشد يعني دريافت لذت و اجتناب از رنج. نهاد شامل تمام لذايذي است كه از مراحل اوليه زندگي همراه انسان ميباشد
من: من تابع اصل واقعيت است طبق اصل واقعيت انرژي نهاد، منع، منحرف و يا به تدريج آزاد ميشود
فرامن: در سن 3 تا 4 سالگي سومين ساختار شخصيت در كودك شكل ميگيرد.
مكانيزمهاي دفاعي
1- سركوبي
مهمترين و رايجترين مكانيزم دفاعي سركوبي است يعني راندن و مفاهيم غيرقابل قبول به عمق ناهشيار افراد سعي ميكنند رويدادهاي ناخوشايند زندگي خود را فراموش كنند.
2- فرافكني
3- واكنش سازي
4- انكار
5- تصعيد
6- بازگشت
7- همانند سازي
غريزه مرگ و زندگي
فرويد بر اين باور است تمامي رفتارهاي انسان تحت تأثير انگيزههاي غريزي شكل ميگيرند. فرويد مهمترين غريزه را غريزه جنسي ميدانست.
مراحل رشد رواني- جنسي از ديدگاه فرويد
1 مرحله دهاني
فرويد 18 ماه اول زندگي را مرحله دهاني نامگذاري كرد. در اين مرحله ليبدو در ناحيه دهان قراردارد و كودك اعمالي نظير مكيدن گاز گرفتن و... لذت ميبرد
2 مرحله مقعدي
اين مرحله از 18 ماهگي شروع ميشود و تا 3 سالگي ادامه پيدا ميكند در اين مرحله كودك هم از نگه داشتن مدفوع و هم از دفع آن لذت ميبرد.
3 مرحله احليلي
اين مرحله از 3 سالگي شروع و تا 5 شش سالگی ادامه مییابد.
5 دوره نفهتگي
اين دوره از 5 تا 6 سالگي شروع ميشود، تا مرحله بلوغ.
6 دوره تناسلي
اين مرحله از 13 تا 15 سالگي همزمان با بلوغ نوجوان شروع ميشود. .
فرويد علت اضطراب را شامل 3 عامل فوق ميداند.
1- تجارب دردناك دوران كودكي
2- تثبيت در مراحل رشد
تعارض و كشمكش ميان پايگاه شخصيت
فرويد معتقد است هر انساني واجد سه نيروي مركزي ميباشد.
رابطه عاطفي- انساني
هدملي
در سال 1873 دانشمند آلماني به نام رابرت ويسچر اصطلاح Einfalang را براي نشان دادن احساسات مشاهدهكنندگان كه توسط كارهاي هنري برانگيخته ميشود به كار برد و تئودور ليس واژه فوق را در روانشناسي وارد كرد و زيگموند فرويد واژه فوق را در روان تحليلگري به معني اين كه شخص خودش را در موقعيت شخصي ديگر قرار ميدهد مورد استفاده قرارداد. تيچنرواره همدلي را براي درك احساسات شخصي ديگر به كار برد ولي در اصل سوتارد در سال 1918 نخستين فردي بود كه اهميت همدلي را در روابط بين متخصص باليني و درمانجو مورد استفاده قرار داد.
فنون درماني ديدگاه فرويد
تداعي آزاد
فرويد فن تداعي آزاد را تا اندازه زيادي مديون ژوزف بروئر است. در اين روش بيمار بر روي تخت دراز ميكشد و درمانگر دور از ديد بيمار و بالاي سر بيمار مينشيند و از بيمار ميخواهد افكار، خاطرات و احساسات خود را آزادانه بيان دارد.
تغبير رويا
يكي ديگر از فنون مهم روانكاوي تعبير رويا است. فرويد متعقد است تعارضهاي ناهشيار و تكانههاي سركوب شده به طور نمادي در جريان رويا تجلي مييابد فرويد دو نوع محتواي رويا را شناسايي كرد.
انتقال
انتقال زماني رخ ميدهد كه بيمار به طور ناهشيارانه روانكاو را به عنوان يك شخصي مهم در زندگي خود مثل والدين در نظر ميگيرد.
انتقال به شكلهاي مختلفي رخ ميدهد:
انتقال مثبت زماني رخ ميدهد كه بيمار احساسات و نگرش مثبتي نسبت به درمانگر داشته باشد.
انتقال منفي عبارت است از به وجود آمدن اين احساس در بيمار كه روانكاو نسبت به وي خصومت داشته و قصد دارد او را ترك كند.
تعبير و تفسير
تعبير و تفسير يعني عريان نمودن ناهشياري بيمار يا به ديگر سخن فني است كه درمانگر با استفاده از آن آنچه را كه بيمار از طريق تداعي آزاد محتوا روياها بيان داشته به منظور روشن ساختن آرزوها، انگيزهها و تعارضهاي پنهاني شخصيت توضيح دقيقي در زمان مناسب ميدهد.
روانپويشي كوتاه- مدت
در روان تحليلگري روابط بين روان تحليلگر و بيمار سالها طول ميكشد به طور متوسط روانتحليلگر سنتي بيمار خود را در هفته 4 تا 5 بار به مدت 2 سال يا بيشتر ملاقات ميكند.
نتيجهگيري
به نظر من فرويد معتقد بود اكثر انسانها بيمار هستند و احتياج به رواندرماني دارند در صورتي كه خيلي از انسانها در دوران زندگي خود بدون دغدغه زندگي را ادامه ميدهند و او معتقد به اين بود كه انسانها محكوم به رنج بردن و رنج كشيدن هستند.