درمان اختلال وسواس فكري- عملي
درمان اختلال وسواس فكري و عملي كه يكي از مشكل ترين مسائل رواني است بسيار دشوار مي باشد . براي مثال يك مطالعه پيگير چهل ساله اخير نشان داد كه فقط 20درصد بيماران بطور كامل بهبود حاصل كردند . روشهاي درماني عمده ، اثرات متفاوتي براين اختلال مشكل داشته اند .
درمان روانكاوي
درمان روانكاوانه براي وسواس فكري و عملي شبيه درمان روانكاوانه براي ترس بي مورد و اضطراب فراگير يعني افزايش سركوب و همچنين وادار كردن بيمار براي روبرو شدن با چيزي است كه واقعا از آن ترس دارد مي باشد . چون افكار مداخله گرو رفتار ناشي از وسواس از نفس در برابر كشمكش سركوب شده حمايت مي كند بهر حال آنها اهداف مشكلي براي مدا خله درماني هستند و روشهاي روانكارانه در درمان اين اختلال موثر نبوده اند .
مواجه شدن و پيشگيري از پاسخ(ERP)
پذيرفته ترين و مورد استفاده ترين روش رفتاري براي كارهاي وسواسي كه در انگلستان توسط ويكتورماير(Victor meyer) بكار برده شده . مواجه شدن را با پيشگيري ازپاسخ تركيب مي كند . در اين روش ، شخص خود را با مو قعيتي روبرو مي كند كه اقدام وسواسي را مي طلبد مثل لمس كردن يك بشقاب كثيف و سپس خودداري از انجام كار وسواسي كه به آن عادت كرده است
درمان رفتاري هيجاني خردمندانه (عقلي-عاطفي)
بعضي از شواهد از كفايت درمان رفتاري هيجاني خردمندانه در كاهش دادن اختلال وسواس فكري _عملي ، حمايت مي كنند . هدف اين است كه به بيماران كمك كنيم تا از اين اعتقاد دست بكشند كه چيزها مطلقاً بايد همان طوري باشند كه آنها مي خواهند باشد يا اينكه هر عملي از جانب ايشان مطلقا بايد به يك نتيجه كامل منجر شود . درمان شناختي بر اساس كار Beck نيز ممكن است مفيد باشد. در اين روش بيماران تشويق و ترغيب مي شوند تا ترس خود را تست كنند كه آيا اگر كارهاي وسواس خود را انجام ندهند چيزي وحشتناك رخ خواهد داد يا نه ؟
درمان شناختی- رفتاری
در رویکرد درمان شناختی- رفتاری اعتقاد بر آن است که عامل اصلی تداوم اختلال وسواس فکری- عملی در «خطاها و شیوه های نادرست تجزیه و تحلیل و ارزیابی افکار مزاحم نادرست» و همین طور «تلاش بیهوده در جهت کنترل آن ها» نهفته است د همان طوري باشند كه آنها مي خواهند باشد يا اينكه هر عملي از جانب ايشان مطلقا بايد به يك نتيجه كامل منجر شود . درمان شناختي بر اساس كار Beck نيز ممكن است مفيد باشد. در اين روش بيماران تشويق و ترغيب مي شوند تا ترس خود را تست كنند كه آيا اگر كارهاي وسواس خود را انجام ندهند چيزي وحشتناك رخ خواهد داد يا نه ؟
درمان بيولوژيكي (زيست شناختي)
فرضیه ای که اختلال وسواس را به سطح پایین فعالیت سروتونین[1] نسبت می دهد از پژوهشهایی درباره دارو های ضد افسردگی منتج شده است. وسواس به داروهایی که مانع جذب مجدد سروتونین می شوند پاسخ می دهد.
[1]. نام مادّه شیمیایی مهمی در مغزاست که به عنوان نوروترنسمیتر (انتقال دهنده عصبی) عمل می کند. انتقالدهنده عصبی، مولکولی در مغز است که به سلّولهای عصبی کمک میکند تا با یکدیگر ارتباط شیمیایی برقرارکرده و اطلاعات خود را با هم مبادله کنند .
صرف نظر از شيوه درمان، بيماران OCD به ندرت شفا مييابند؛ گرچه گسترهاي از مداخلات ميتواند به بهبود قابل ملاحظه بينجامد، با اين حال تمايلات وسواس فكري- عملي معمولاً تا اندازهاي باقي ميمانند ولو اينكه مهار بيشتري بر آن حاصل شود و قابليت تخريب اين علايم در جريان زندگي بيمار كمتر ميشود.
ور «تلاش بیهوده در جهت کنترل آن ها» نهفته است د همان طوري باشند كه آنها مي خواهند باشد يا اينكه هر عملي از جانب ايشان مطلقا بايد به يك نتيجه كامل منجر شود . درمان شناختي بر اساس كار Beck نيز ممكن است مفيد باشد. در اين روش بيماران تشويق و ترغيب مي شوند تا ترس خود را تست كنند كه آيا اگر كارهاي وسواس خود را انجام ندهند چيزي وحشتناك رخ خواهد داد يا نه ؟