پیشگفتار:
خشم، واکنش رایج دیگری است به موقعیت تنش زا که می تواند به پرخاشگری هم بینجامد. بررسی های آزمایشگاهی نشان داده ،بعضی جانوران دربرابر تنش زاهای گوناگون همچون ازدحام، ضربه برقی و عدم دریافت غذایی که انتظارش را کشیده اند، پرخاشگری نشان داده اند. ضربه ی برقی به هریک از دو جانوری که با هم در قفس واحدی هستند موجب می شود با هم نزاع کنند و همزمان با قطع ضربه دست از نزاع بردارند.
دربابر ناکامی،کودکان اغلب خشمگین می شوند و دست به پرخاشگری می زنند. برحسب فرضیه ناکامی-پرخاشگری وقتی راه بر دستیابی به هدف بسته باشد سایق پرخاشگری حاصله، انگیزه ای می شود برای اسیب رسانی به شی یا شخص ناکام کننده. هرچند پژوهش ها نشان می دهد که در برابر ناکامی لزوما همواره پاسخ پرخاشگری ابراز نمی شود، اما درهرحال، پرخاشگری یکی از آن پاسخ هاست. وقتی کودک اسباب بازی کودک دیگری را می گیرد،دومی برای پس گرفتن آن احتمالا دست به حمله می زند. دراواخردهه 1980 بعضی مردمی که درراهبندهای بی پایان بزرگراههای تفدیده ی شهر لس آنجلس گرفتار می شدند، با هم کتک کاری می کردند.خوشبختانه بزرگترها معمولا بیشتر به صورت کلامی پرخاشگری می کنند تا جسمانی، یعنی بیشتر به مبادله ی اهانت بسنده می کنند تا یورش جسمانی.
اینکه بتوان نسبت به خواستگاه ناکامی دست به پرخاشگری مستقیم زد یا نه، کاری است عاقلانه. گاه خواستگاه ناکامی مبهم وناملموس است وشخص نمی داندبه چه کسی حمله ببرد. بلکه با پیدا شدن احساس خشم به جستجوی محملی برمی آید تا این هیجانش را نثار آن کند. گاهی کسی که ناکامی را ایجاد کرده چندان نیرومند است که حمله ورشدن به او خالی از خطر نیست. هنگامی که راه برحمله ی مستقیم به خواستگاه ناکامی بسته باشد، ممکن است پرخاشگری به جای علت واقعی، متوجه شخص یا شی بی تقصیر شود. برای نمونه کسی که در محل کارش توبیخ شده است خشم وغضب بیرون نریخته اش را بر سر خانواده خود می ریزد. دانشجویی که از نمره نامنصفانه استادش خشمگین است با هم اتاقی هایش درگیر می شود؛ کودکی که در فعالیت های مدرسه دچارناکامی شده ،به جان وسایل مدرسه می افتد.( ریتا ال. اتکینسون...و دیگران؛1385 ص 494 ).
بین تماشای زیاد برنامه های خشونت بار تلویزیون در 9 سالگی و میزان پرخاشگری در 19 سالگی همبستگی وجود دارد.
دختر ها در مقایسه با پسرها گرایش کمتری به تقلید رفتار پرخاشگرانه دارند- مگر آنکه مخصوصا به خاطر چنین رفتاری تقویت شوند.. در آمریکا، دختر ها به ندرت به خاطر رفتار پرخاشگرانه تقویت و تشویق می شوند. از آن جا که در تلویزیون بیشتر نقش های پرخاشگرانه را پسرها و مردها بازی می کنند احتمالا سرمشق های پرخاشگری که دخترها و زن ها بتوانند از آنها تقلید کنند کمتر است. اما در مورد پسرها اکثر بررسی ها نشان میدهد که تماشای خشونت می تواند پرخاشگری را در روابط شخصی ،به ویزه کودکان افزایش دهد. نتیج پژوهش ها در زمینه تماشای خشونت های تلویزیونی، تلاش هایی که برای کاهش میزان پرخاشگری در برنامه های مخصوص کودکان شده را کاملا تایید می کند. این پژوهش ها پیامی هم برای خانواده ها دربر دارد. نه تنها والدین مسوول باید به دقت در برنامه های موردعلاقه فرزندان نظارت داشته باشند بلکه ازتشویق حرکات پرخاشگرانه فرزندانشان یا شخصیت های تلویزیونی اجتناب کنند. آنان همچنین برنقش خود به عنوان الگوهای نیرومند رفتاری توجه داشته باشند. اگر خودشان رفتار پرخاشگرانه داشته باشند، فرزندانشان نیز چنین خواهند کرد.(همان،ص418) .
کودکان کودکستانی آدم بزرگسالی را تماشا کردند که رفتارهای پرخاشگرانه گوناگونی نسبت به عروسک بادی انجام می داد. به دنبال آن، هم پسران و هم دختران رفتار پرخاشگرانه نشان دادند و بسیاری از اعمال پرخاشگری فرد بزرگسال را به همان تفصیل اجرا کردند، ازجمله؛ بلند کردن وپرت کردن عروسک، زدن آن با چکش و لگد زدن به آن.تماشای سرمشق های پرخاشگری( خواه به صورت زنده یا به صورت فیلم) درمقایسه با تماشای سرمشق ناپرخاشگرانه یا ندیدن هرگونه سرمشق، میزان رفتار پرخاشگرانه را در کودکان به شدت افزایش می دهد. تماشای سرمشق های زنده پرخاشگری به تقلید رفتارهای پرخاشگرانه اختصاصی تری می انجامد، در حالیکه تماشای سرمشق های پرخاشگری به صورت فیلم(خواه معمولی یا کارتونی) ابزار انواع گوناگون رفتارهای پرخاشگرانه را سبب می شود.( همان،ص 416) .
چکیده :
وقتی در یک جامعه، میزان خشونت افزایش می یابد و وقتی این خشونت در شکل های مختلف در سطح جامعه به صورت یک عرف پذیرفته شده درمی آید، بدون شک باید دلایل بروز آن را در لایه های بنیادی تر فردی یا اجتماعی آن جامعه مورد بررسی قرار داد....
خشونت وجه منفی ذهن و روان انسان است که عوامل متعددی در شکل گیری آن نقش دارند. عصبانیت، تهدید، تخریب شخصیت و تهاجم به آنچه که در جامعه طبیعی تلقی می شود، اشکال متفاوت خشونت است که گاه می تواند جسم و روان فرد را تحت تاثیر قرار دهد و به آن آسیب برساند. حال این سوال مطرح است که خشونت از چه فردی سر می زند؟
اصولا از فردی سالم، نمی توان انتظار رفتارهای خشونت آمیز یا پرخاشگرانه داشت درحالی که شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که گاهی در روابط اجتماعی تان از سوی آنها با رفتارهای خشونت آمیز روبرو شده باشید درحالی که چنین انتظاری از آنها ندارید. اغلب این افراد به ظاهر سالم، دچار اختلال های شخصیتی، اضطراب و آزردگی هستند که برای تخلیه خود از رفتارهای خشونت آمیز کلامی یا رفتاری استفاده می کنند.
فهرست
1.مقدمه 11
2.ادبیات پژوهش و پیشینه: 12
3.خشونت چیست؟ 14
4.چه کودکانی خشونت گرا هستند؟ 16
5.والدین چه می توانند بکنند؟ 18
6.خشونت و مدرسه 19
7.کمک به کودکان خشونت گرا 21
8.الگوی رفتاری شماره 1 23
9.تأمل و تفکر 23
10. الگوی رفتاری شماره 2 23
11. تأمل و تفکر 23
12. الگوی رفتاری شماره 3 24
13. تأمل و تفکر 24
14. درد دل کردن با دیگران 24
15. خشم شدید و بهای آن 25
16. تفکر و برنامه ریزی در زمان خشم 27
17. مرحله بعدی 28
18. عصبانی شدن و احساس انزجار 30
19. راه حل تکمیلی 31
20. خشم درونی شده وچالش های بخشش خود 33
21. راه حل تکمیلی 34
22. راههای جلوگیری از خشم و عصبانیت 36
23. «انرژی عصبانیت» را هدایت کنید 38
24. «عصبانیت نابجا» را شناسایی کنید 39
25. «عامل آغازگر» را بررسی کنید 39
26. رابطه عصبانیت با گرسنگی را درک کنید 40
27. اجازه ندهید عصبانیت «شکل بگیرد» 40
29. نتیجه گیری 44
30. اظهارنظر: 44
31. منابع و مآخذ 51
32. ضمائم و پیوست: 52
1. مقدمه
شایع ترین نوع اختلال های شخصیتی که منجر به بروز خشونت می شود، در افراد مبتلا به اختلالات سایکوپات که شخصیتی ضداجتماعی دارند، قابل مشاهده است. البته خشونت در بیماران روانی یا کسانی که از مشکل روان پزشکی عمده ای رنج می برند، نیز ممکن است دیده شود که معمولا این نوع رفتار، تحت تاثیر توهم ها و هذیان های ناشی از بیماری است که گاهی با آسیب نیز همراه است.
به طور کلی، محرک هایی که منجر به واکنش های خشم آلود میشوند،عبارتند از؛ ایجاد محدودیت های جسمی و حرکتی کودک خواه وسیله دیگران و یا براثر ناتوانایی های خودش، جلوگیری از انجام فعالیت های در جریان او، ایجاد مانع در رسیدن او به خواسته ها، برنامه هاو هدف های والایش؛ و بالاخره مجموعه ناراحتی هایی که موجب ناکامی میشود. در کودکان بزرگتر قطع فعالیت های در حال پیشرفت، ایرادگرفتن دایم از آنان، اذیت کردن، مقایسه نامناسب بین کودک با دیگران و سخنرانی و نصایح پیاپی آنان از مواردی است که به خشم او منجر می شود. متداول ترین دلیل خشم کودکان سرزنش او به خاطر کاری است که انجام نداده است.
یکی از ویژگی هی برجسته کودکان خشمگین،آن است که واکنش آنان به عوامل و محرک هایی که انان را به خشم آورده متناسب نیست و معمولا شدیدتر است. کودکان بزرگسال با دعواکردن، لگدزدن، سنگ پرانی و آزار و اذیت کردن، خشم خود را نشان می دهند و بتدریج واکنش های خشم آۀود دیگری را که بیش از کتک زدن، اجتماع پسند است مانند فحش دادن، مسخره کردن، قسم خورد، بی ادبی و غیره، جایگزین آن ها می شود.( نوابی نژاد،شکوه،ص74) نوابی نزاد ،شکوه ، رفتارهای بهنجار و نابهنجارسازمان انتشاراتی ابتکار هنر، 1371 .
2. ادبیات پژوهش و پیشینه:
نمونهاي از كارهاي تحقيقي كه در اين راستا انجام گرفته است، اخوت، (1355) در پژوهشي، صفات و ويژگيهاي شخصيتي معتادان ايراني را مورد پژوهش قرار داده است و نتايج حاصل از آنها نشان ميدهد كه معتادان مورد مطالعه، افرادي بودند از لحاظ عاطفي نابالغ، عصيانگر، بيقرار، داراي احساس خصومت و عدم رشد اجتماعي.