سال مقاله: 2015
چکیده
هدف مهم این موضوع خاص کمک به متون تحقیقات بین رشته ای در مورد بازاریابی و حسابداری است. این همچنین از نقطه نظر عملی مهم است زیرا توابع بازاریابی و حسابداری اغلب تحت حمله ی شرکت ها هستند. با توجه به پژوهش های قبلی و کمک های فردی در مورد این مسئله ی خاص، ما سه موضوع مهم مربوط به رابط بازاریابی-حسابداری را از چشم انداز شغلی تغییر یافته شناسایی و بحث نمودیم: توسعه ی رابط بازاریابی-حسابداری با شامل نمودن و اداره کردن جنبه های کیفی مهم ؛ توسعه ی رابط بازاریابی-حسابداری با اداره نمودن و درگیر کردن مسائل و فرآیندهای درون سازمانی؛ و توسعه ی رابط بازاریابی-حسابداری با آنالیز تبدیل از فرآیندهای خلق ارزش به بعد پولی. ما استدلال کردیم که مدل (های) نظری اساسی بازاریابی و حسابداری، چگونگی فرموله کردن مسائل را تحت تاثیر قرار خواهد. حسابداری مدیریت، با چالش توسعه ی روش های جدید به یک چشم انداز شغلی تغییر یافته، مواجه است. ما همچنین به بازاریابی بسیار مناسبی نیاز داریم که قادر به فرموله کردن ملزومات مورد نظر باشد.
کلید واژه ها: رابط بازاریابی-حسابداری، روابط درون سازمانی، شبکه ها
—————————————-
عنوان اصلی مقاله: The marketing-accounting interface – problems and opportunities
ترجمه فارسی عنوان: رابط بازاریابی-حسابداری – مشکلات و فرصت ها
تعداد صفحات انگلیسی: ۸ صفحه
تعداد صفحات ترجمه فارسی: ۲۳ صفحه
دانلود رایگان نسخه انگلیسی ژورنال : كليك كنيد
.مقدمه
علاقه رو به رشدی نسبت به درک خلق ارزش، از طریق همکاری بین شرکتی، در بازارهای صنعتی وجود دارد (به عنوان مثال، دکر 2004؛ هاکانسون، کراوس، و لیند، 2010a؛ هاکانسون و لیند، 2004؛ هنگسن، 2007، لا روکا، کاروآنا، و اسنهوتا، 2012؛ لیند و استرومستن، 2006؛ سیدو و رابرتز، 2008؛ تامکینز، 2001؛ ون در میر کوئیسترا و اسکاپنز، 2008؛ ووترز، اندرسون، و وینسترا، 2005). ما همچنین در رابطه با این توسعه، متوجه یک علاقه ی پژوهشی فزاینده در مورد رابط بازاریابی حسابداری شدیم. به عنوان مثال، آنالیز بهره وری مشتری، هم در متون بازاریابی (به عنوان مثال، هلگسن، 2007؛ مکمانوس و گیلدینگ، 2008) و هم در متون حسابداری (به عنوان مثال، ککر و استرومستن، 2010؛ گیلدینگ و مکمانوس، 2002) مورد بحث قرار گرفته است. به این ترتیب، هدف مهم این موضوع خاص کمک به متون تحقیقات میان رشته ای در مورد بازاریابی و حسابداری است. این نیز از نقطه نظر عملی مهم است، زیرا توابع بازاریابی و حسابداری اغلب "تحت حمله" ی شرکت ها هستند؛ صدای بازاریابی به گوش اتاق هیئت مدیره نمی رسد و به حساب نمی آید، در حالی که حسابداری، تأثیر خود را به عنوان یک شاخص ارزش سهام، از دست داده است، به عنوان مثال، توجه به مشکلات ارزیابی دارایی های نامشهود (سیدو و رابرتز، 2008). متون موجود در مورد رابط بازاریابی-حسابداری را می توان به سه جریان تقسیم نمود: 1) محققانی که در مورد نیاز به افزایش و توسعه ی یکپارچه سازی و ارتباط بین توابع بازاریابی و حسابداری بحث می کنند؛ 2) محققانی که بر اندازه گیری ارزش خلق شده توسط تابع بازاریابی تمرکز نموده اند؛ 3) محققانی که از رویکرد شبکه ی صنعتی برای گسترش دانش شیوه های حسابداری استفاده می کنند. این سه جریان، در زیر بررسی شده اند.
2. متون قبلی در مورد رابط بازاریابی-حسابداری
نخستین جریان تحقیقات، نیاز به افزایش و بهبود یکپارچه سازی و ارتباط بین بازاریابی و حسابداری توابع را، برجسته تر کرد (به عنوان مثال، میلز و سامنی، 2000؛ مهر و ماتیمو، 2014). تصور می شود که یکپارچگی بین دو تابع، به طور کلی مشکل ساز است. همانطور که مک مانوس و گیلدینگ (2008 ، ص 771-772) آن را بیان نموده اند:
"سیستم های حسابداری مدیریت تمایل دارند با توجه به محصول، خدمات و یا قلمرو جغرافیایی و به ندرت با توجه به گروه های مشتری، ساختار بندی شود. علاوه بر این، شناسایی مشتری و یا گروهی از مشتریان به عنوان یک دارایی، برای یک دفتر حسابداری یک غیر منطقی به نظر می رسد. راه های متفاوتی که در آن مشتریان، توسط این دو تابع سازمانی متصور می شوند، وجود یک شکاف عمیق مدیریتی را برجسته می سازند."
برخی محققان کاربرد دانش حسابداری در عملکرد بازاریابی را برای افزایش یکپارچگی بین بازاریابی و حسابداری نشان دادند(به عنوان مثال، کارلسون-وال، کراوس، و لیند، 2015؛ راتانتونگا ، 1988). عنوان مثال، کارلسون-دیوار و همکارانشان، (2015)، بر اساس یک مطالعه ی موردی در مورد رابطه ی بین یک شرکت رباتیک و جنرال موتورز، به این نتیجه رسیدند، که آموزش پرسنل کلیدی درگیر در روابط مشتری بسته ، مانند بازاریاب ها، در حسابداری عمومی مهم است. معمولاً، وقتی برای درخواست مشاوره از حسابداران و مدیران ارشد وجود ندارد. در عوض، لازم است که پرسنلی که به شدت درگیر رابطه با جنرال موتورز هستند، توانایی انجام کار بداهه و استفاده از حسابداری برای تصمیم گیری های مهم را داشته باشند. محققان دیگر نشان دادند که این دو واحد عملکردی باید در فعالیت های تعاونی شرکت نمایند. رزلندر و هارت (2003) تاکید کردند که شیوه های حسابداری مدیریت استراتژیک با عملکرد خوب، توسط الگوهای به خوبی تثبیت شده ی همکاری درون عملکردی بین حسابداران مدیریتی و مدیران بازاریابی زیربندی شده اند. همانطور که در مطالعه شان یافتند (رزلندر و هارت، 2003، ص 273).