بخشی از
متن اصلی :
اگر چه بسیاری از کشورها دارای چنین سریهای
داده بلندمدتی نیستند، اما این دو کشور به وضوح از این قاعده مستثنا هستند. چنانکه
نمودارها نشان میدهد سهم دولت مرکزی از اقتصاد به مدت تقریبی 150سال ثابت بوده است.
اما در طول دو سوم آخر قرن بیستم به سرعت رشد کرده است. در گذشته مخارج دولتی در طول
جنگها افزایش مییافته وسپس نوعا مقداری زمان میبرد تا به همان سطح قبلی باز گردد.
از آن جا که اثرات جنگ جهانی اول به طور کامل تا سال 1929 در آمریکا از بین نرفته بود،
خط واصل مخارج دولتی 1790 به 1929 دارای یک شیب بسیار جزیی صعودی است. اما در ربع دوم
قرن بیستم مخارج دولت افزایشی سریع وپایدار را شروع کرد. در حالی که اقتصاددانان و
دانشمندان سیاسی، در مورد اینکه چه چیزی سطح مخارج دولت را تعیین میکند، تئوریهای
زیادی را پیشنهاد کردهاند، اما برای هیچ کدام از این دو روند مخارج دولتی توضیح قانع
کنندهای وجود ندارد. دادهها بسیاری از تئوریهای غالب اقتصادی در مورد اینکه چرا
مخارج دولت به صورتدرصدی ازGNP
رشد میکند را نقض میکنند.
مثلا اقتصاددانان بریتانیایی آلن پیکاک
و ژاک وایزمن اثر چرخ دندهای را معرفی میکند. اگر یک جنگ به عنوان مثال مخارج
را افزایش دهد، مخارج بعد از جنگ به طور کامل به سطح مخارج قبل از جنگ کاهش نخواهد
یافت. این تئوری مخارج دولتی پایدار در یک دوره بلندمدت قبل از سال 1929 را نمیتواند
توضیح دهد. بهعلاوه رشد پایدار مخارج از سال 1953 را نیز توضیح نمیدهد.
تئوری «لویاتان» بیان میکند که
دولتها تلاش میکنند که کنترل اقتصاد را تا جایی که امکان دارد به دست بگیرند. تئوری
لویاتان به وضوح با مخارج دولتی پایدار دهههای اولیه ناسازگار است. بهعلاوه این تئوری
بر افزایشهای سریع در مخارج دولتی و توقف این افزایش، هنگامی که اندازه حداکثر دولت
به حداکثر رسیده باشد، دلالت دارد. اما این چیزی نیست که ما بعد از سال 1945 مشاهده
میکنیم.
قانون واگنر-که به نام اقتصاددانان آلمانی
آدلف واگنر (1917-1825) نامگذاری شده- بیان میکند که سهم در حال رشد دولت از GNP به طور ساده نتیجه
پیشرفت اقتصادی است. واگنر این قانون را در دهه 1880 معرفی کرده است. به هر حال چهل
سال پایداری در نسبت مخارج دولتی به GNP
باعث رد شدن نظریهاش میشود.
نظریه بعدی را ویلیام جی بامول معرفی کرده
است. او ادعا میکند که بهرهوری در بخش خصوصی افزایش مییابد، اما بهرهوری بخش دولتی
کاهش پیدا میکند. بامول نتیجه میگیرد که برای اینکه دولت سطح مناسب خدمات به ازای
هر شخص را فراهم آورد، مخارج دولتی باید به صورتدرصدی از GNP افزایش یابد.
حتی در صورت پذیرفتن دیدگاه بامول راجع به بهرهوری نسبی باز هم تئوری وی قادر
به توضیح عدم رشد مخارج دولت قبل از سال 1929 نیست. در واقع همه نظریات رشد تاکنون
از توضیح مخارج دولتی پایدار از دهههای قبل از 1929 یا رشد مخارج دولتی بعد از سال1953
یا هر دو قاصر بوده اند.
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با
فرمت word ( قابل ویرایش )
در اختیار شما قرار
میگیرد.
تعداد صفحات :
15