این پروپوزال در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی میباشد
اين پايان نامه به روش كتابخانه اي مي باشد
چكيده
هدف از انجام این تحقیق بررسی نقش هوش هیجانی بر سلامت روان می باشد. منظور محقق از هوش هیجانی دراین پژوهش داشتن ظرفيتي براي شناخت احساسات و هيجانات خود و ديگران و استفاده از اين هيجانات به نحو مناسب ، براي برقراري ارتباط بهتر با خود و ديگران است. همچنین منظور از سلامت عمومی در این پژوهش همان سلامت از همه نظر یا ابعاد جسمی و روانی می باشد. روش انجام این تحقیق كتابخانهاي و از نوع زمینهیابی پژوهشي می باشد.
طرح مسأله:
با نگاهي به موضوع مورد بررسي و با توجه به پژوهشها و بررسيهايي كه تا به امروز انجام گرفته و به ثبت رسيده است احتمالاً ممكن است با توجه به موضوع بحث كه نقش هوش هيجاني در سلامت روان ميباشد، به مقوله تفاوت ميان افراد از لحاظ هوش هيجاني با سلامت رواني و مقوله هاي ديگر خوب رسيدگي نشده باشد. در اين پژوهش ما به دنبال مسائلي از اين قبيل هستيم كه :
با شناخت از هوش هيجاني مي توان سلامت عمومي را در افراد پيش بيني كرد .
با بررسيهاي انجام شده مي توان در نظر گرفت كه كدام يك از مؤلفه هاي هوش هيجاني مي تواند بيشتر در سلامت عمومي نقش داشته باشد و در جهت رفع آن تلاش نمود.
فصل اول : كليات تحقيق 1
مقدمه: 2
1-1 ) بيان مسأله: 4
2-1) اهميت و ضرورت تحقيق: 5
3-1 ) اهدف پژوهش : 5
4-1 ) سؤالات پژوهش : 6
1-5 فرضيه هاي تحقيق : 6
6-1 ) تعريف مفهومي و عملياتي متغيرها 7
الف) تعريف نظري 7
ب) تعريف عملياتي 9
فصل دوم: ادبيات و پيشينة تحقيق 10
تاريخچة هوش هيجاني : 11
تعريف و پيشينه هوش هيجاني : 12
هوش هيجاني یا ضريب هيجاني به معني : 13
پيشينه مطالعه هوش هيجاني 14
تعريف هوش و انواع آن از نظر گاردنر 16
مفهوم هوش هیجانی از دیدگاه بار –آن 17
هوش هيجاني و مؤلفه هاي آن از نگاه گلمن و ميروسالووي : 28
اساس فرهنگي هوش هيجاني : 36
مغز هیجانی 37
کاربردهای هوش هیجانی در زندگی 39
چگونگی آموزش در کودکی 40
عوامل مؤثر در هوش هیجانی 40
تفاوت IQ با هوش هيجاني 42
زمينه هاي بحث هوش هيجاني 43
سيستم ارتباط عصبي : 44
هماهنگي فكر و هيجان 45
پایه های عصب شناختی هوش هیجانی 47
هوش هیجانی در محل کار 49
بهداشت رواني 52
ضرورت بهداشت رواني 54
مشخصههاي بهداشت رواني و شخصيت سالم 58
اصول كلي براي بالا بردن اعتماد به نفس 60
چگونه به بهداشت رواني خود كمك كنيم؟ 62
عوامل مؤثر بر بهداشت رواني 65
نقش مذهب و فلسفة زندگي در بهداشت رواني 67
نقش هیجانها در هوش 69
نقش هوش هیجانی در سلامت رواني 70
پيشينه تجربي تحقيق 72
پژوهش هاي داخلي 72
پژوهش هاي خارجي 76
تلفيق يافته هاي نظري و تجربي تحقيق 77
دیدگاههای صاحب نظران و مکاتب مختلف درباره هوش هیجانی 78
فصل سوم : روش تحقيق 80
مراحل تحقيق در روش كتابخانهاي 81
1. طرح و نقشهي ابتدايي: 81
2. موضوع تحقيق: 81
3. تفكر و تعمق در موضوع و دقت در پديدههاي اطراف: 82
4. شناخت منابع و مآخذ: 82
5. تهيهي فهرست منابع: 84
6. تهيهي فهرست مطالب كتابها: 84
7. مطالعهي منابع: 84
9. طرح و نقشهي قبل از تدوين (ريزنكات): 88
10. تنظيم فيشها: 89
11. نگارش پيشنويس اول: 89
12. مرور پيشنويس اول: 89
13. نگارش پيشنويس دوم: (در صورت لزوم) 90
14. مرور پيشنويس دوم: 90
15. بايگاني فيشها با طبقهبندي مناسب جهت دسترسيهاي بعدي در صورت لزوم. 90
16. پاكنويس: 90
17. مرور پاكنويس: 91
فصل چهارم :بحث و نتيجه گيري 92
محدودیت ها 96
پیشنهادات : 96
منابع و مأخذ 98
فصل اول : كليات تحقيق
مقدمه:
درزندگي روزمره ي خود همواره با حوادث و اتفاقات مختلفي مواجه و يا از وقوع آن ها مطلع مي شويم كه هر يك از آن ها احساسات يا هيجاناتي را در ما پديد مي آورند كه يقيناً در شكل دادن رفتارهاي ما تاثير گذار است . مثلاً وقتي خوشحال هستيم به معناي آن است كه اتفاق خوبي را پشت سر گذاشته ايم .
هنگامي كه غمگين هستيم، احتمالاً حادثة ناگواري پيش آمده است. همة هيجانات و احساسات ما تجربههاي دروني هستند كه هنگام بروز رخدادها حس ميكنيم مانند هيجان خشم ، عصبانيت، عشق و محبت ، تنفر ، اميد يا نا اميدي ، غم ، شادي ، ترس ، نگراني و اضطراب و .... .
از ويژگي پاسخ هاي هيجاني آن است كه سريعتر از پاسخ هاي عقلي عمل مي كند ، ولي از دقت كافي برخوردار نيستند .
فيلسوفان و انديشمندان از ديرباز مغز را جايگاه عقل وتفكر، و قلب را جايگاه احساسات و هيجانات مي دانستند. امروزه در سايه پيشرفتهاي فيزيولوژي، ميدانيم كه جايگاه تمامي آنها در مغزاست. دستگاه كناري و قطعههاي پيشاني مغز، رفتارهاي هيجاني را كنترل ميكنند.
هيجان ها نقش مهمي در زندگي ما دارند. آنها به روياها، خاطرهها و ادراكهاي ما جان ميبخشند و وقتي كه دچار اختلال شوند، سهم عمدهاي در اختلالهاي رواني بر عهده دارند.
هوش هيجاني تبيين ميكند چرا افرادي با ضريب هوشي IQ متوسط، موفق تر از كساني هستند كه نمره هاي IQ بسيار بالاتري دارند.
مقياسهاي سنتي هوش، مجموعه بسيار مهمي از تواناييهايي كه افراد را در زندگي واقعي كار آمد مي سازد ، ناديده مي گيرند، تواناييهاي نظير: خودآگاهي، پايداري، اشتياق و خودانگيختگي، همدلي و ورزيدگي اجتماعي.
بسياري از مشكلات اجتماعي مانند خشونت جوانان را ميتوان به فقدان هوش هيجاني نسبت داد. بنابراين EQ را بايد در همه افراد پرورش داد و مسئولين آموزش ميتوانند از آنها براي آموزش سلامت هيجاني بهتر به افراد مختلف استفاده كنند.
از اين گذشته، هر روز ابعاد تازهاي از كاربردهاي هوش هيجاني در مديريت، مديريت منابع انساني و سازمانها روشن مي شود.
مديران سطوح گوناگون به عنوان معماران انساني با طيف گستردهاي از انسانها و هيجانات در زندگي شغلي خود روبرو ميشوند. با توجه به تعريف هوش هيجاني، آنها ناگزيرند از هيجانهاي خود و ديگران به طور كامل آگاهي يافته، هيجانهاي خود را به شيوه مناسب بيان نموده و سرانجام هيجانهاي خويش و ديگران را به طور مطلوب مديريت نمايند.
1-1 ) بيان مسأله:
ما دربرهه ای از زمان به سر میبریم که نظریه های سنتی هوش دچار تغییر و تحول شده اند ونظریه های جدید به طور مرتب جایگزین انها میشود.نگرش جدید در رابطه با هوش این پیام را دارد که هوش هیجانی نسبت به هوش شناختی پیش بینی کننده مطمئن تری برای موفقیت فرد در زندگی میباشد.حدود یک قرن در بین روانشناسان صحبت بر سر هوش IQ بوده است.تعریفی که روانشناسان برای این سازه در نظر گرفته اند به دانش واقعی، مهارتهای کلامی،ریاضی مربوط میشود براساس تحقیقات مشخص شدهکه این یک نگرش کوتهبینانه به هوش بوده واین مهارها به تنهائی نمی توانند معرف ظرفیت کلی هوش افراد باشند.همچنین آنها نمی توانند یک تضمین کافی برای کسب سلامتی،رضایت وگذران زندگی افراد را فراهم آورند مغز انسان دارای دو نوع متفاوت از ذهن و هوش است: هوش شناختی و هوش هیجانی. (برادبری وگریوز،
این دو هوش اساساً متفاوت ازیکدیگرند ولی برای ساختن زندگی روانی فرد در تعامل هستند.هر یک ازاین دو نوع هوش توسط منطقه خاصی از مغز کنترل میشود،هوش هیجانی توسط منطقه لیمبیک و هوش شناختی عمدتا توسط منطقه نئوکورتیکال در جلوی مغز پردازش میشود این دو منطقه به طور پیوسته پیام رد و بدل میکنند. فرایند تبادل اطلاعات سرچشمه فیزیکی هوش هیجانی است. ثرندایک،استاد دانشگاه کلمبیا اولین کسی بود که مهارت های هوش هیجانی را نام گذاری کرد.اصطلاحی که او اختراع کرد «هوش اجتماعی » نشانگرتوانائی افرادی است که در خوب کنار آمدن با مردم مهارت های کافی دارند.در سالهای دهه 1980 بود که هوش هیجانی نام فعلی خود را بدست آورد بلافاصله بعد از آن پژوهش ها و مطالعات بسیار قدرتمندی انجام شد،از جمله سری پژوهش ها در دانشگاه ییل که هوش هیجانی را به موقعیت های شخصی، شادی و موفقیت های حرفه ای ربط می داد.(به نقل از همان منبع)
2-1) اهميت و ضرورت تحقيق:
هوش هیجانی توانائی درک هیجانات وعواطف به منظور دستیابی و ایجاد هیجاناتی است تا ضمن کمک به تفکر بهتر بتواند به شناخت هیجانات و عواطف بپردازد وتوانائی بکارگیری هیجانات به منظورکمک به مشکلات وداشتن زندگی اثربخش است. نه تحصیلات، نه تجربه ونه معلومات وهوش شناختی(IQ)هیچ یک نمیتواند تعیین کند که چرا یک نفر موفق و دیگری موفق نمیباشد.امروزه پاسخ این سوال به مفهومی بنام هوشهیجانی برمیگردد (برادبری وگریوز،
از اهمیتهای دیگر این پژوهش،توجه به این مطلب استکه هوش هیجانی به وسیله بهبود مهارتهای هیجانی قابل رشد وتوسعه است و میزان سطح هوش هیجانی درهنگام تولد ثابت نیست پس هوش هیجانی مفهومی قابل یادگیری است. پژوهشگر (بنده) پس از تدوين فرضيه اول (هوش هيجاني با سلامت رواني رابطة معناداري دارد) قصد دارد به سوالاتي چون : آيا رابطه مثبت بين هوش هيجاني وسلامت رواني وجود دارد و اگر وجود دارد نقش هوش هيجاني در آن چيست ، بپردازد . سوالات دیگر نیز تا حدودی به همین رابطه مربوط می شوند. لذا از گفتن آنها خودداری میکنیم.
3-1 ) اهدف پژوهش :
هدف اصلي اين پژوهش بررسي نقش هوش هيجاني بر مؤلفه هاي جسماني - اجتماعي ، افسردگي شديد ، اضطراب و در كل سلامت عمومي باشد شناساندن يك مسئله كه چطورهوش هيجاني درسلامت عمومي فرد مي تواند نقش داشته باشد و با در نظر گرفتن اينكه خانواده ها با كلامشان وعملكردشان مي توانند كودك را در جهت شناخت خود و رفتارش و در عين حال شناخت ديگران نقش داشته باشند و با توجه به اينكه هوش هيجاني زير مجموعه اي از هوش اجتماعي است و مي تواند فرد را در جهت سازگاري با جامعه همراه نمايد .
4-1 ) سؤالات پژوهش :
ساختار جامعه بر پاية سلامت عمومي جامعه استوار است .
در اين پژوهش سوالهايي از اين قبيل مطرح مي شود .
آيا هوش هيجاني در مؤلفه بدني سازي نقش دارد ؟
آيا هوش هيجاني در مؤلفه اضطراب و بي خوابي نقش دارد ؟
آيا هوش هيجان در مؤلفه بدكاركردي اجتماعي نقش دارد ؟
و در نهايت :
آيا هوش هيجاني در سلامت رواني نقش دارد ؟ و اگر دارد نقش آن چقدر است؟
1-5 فرضيه هاي تحقيق :
با توجه به سؤالهايي كه مطرح شد فرضيه هاي زير تدوين شده است .
هوش هيجاني در سلامت رواني نقش معناداري دارد .
هوش هيجاني در مؤلفه بدني سازي نقش دارد.
هوش هيجاني در مؤلفه اضطراب و بي خوابي نقش دارد.
هوش هيجان در مؤلفه بدكاركردي اجتماعي نقش دارد.
6-1 ) تعريف مفهومي و عملياتي متغيرها
الف) تعريف نظري
مقدمه
عوامل متعددي در سازگاري و رضايت از زندگي دخيل مي باشند كه مي توان هوش هيجاني را در اينجا نام برد كه در جهت سازگاري و بهداشت رواني هر چه بيشتر افراد تأثير گذار مي باشند.
هوش هيجاني نيز مانند هوش غير شناختي دشوار است هوش هيجاني نوع ديگري از هوش است كه مشتمل بر شناخت احساسات خويشتن و استفاده از آن براي اتخاذ تصميم هاي مناسب در زندگي است . توانايي مطلوب خلق و خو وضع رواني و كنترل تكانش هاست عاملي است كه به شكست ناشي از دست نيافتن به هدف و شخص ايجاد انگيزه اميد مي كند ( دانيل گلمن ص 18 ) در واقع باعث مي شود كه فرد همدلي و هم حسي را لمس نمايد .