مقاله با فرمت PDF :
كليك كنيدچکيده
يادگيري مشارکتي يکي از گسترده ترين حوزههاي نظري، پژوهشي و اجرايي ثمربخش در تعليم و تربيت است. اين پژوهش با هدف تعيين تاثيرگذاري يکي از شيوههاي يادگيري مشارکتي، به نام روش تقسيم بندي دانش آموزان به گروههاي پيشرفت (STAD) بر شاخصهاي شناختي، فراشناختي و عاطفي در يادگيري درس رياضي در دوره راهنمايي تحصيلي انجام شد. نمونه آماري پژوهش ٣١٣ نفر از دانش آموزان پايه سوم راهنمايي شهر تبريز بودند. در اين پژوهش از يک طرح نيمه آزمايشي درون گروهي و بين گروهي با پيش آزمون و پس آزمون و با گروه کنترل استفاده شد و روش يادگيري مشارکتي به شيوه تقسيم بندي به گروههاي پيشرفت در طول ٦ هفته بر روي آزمودنيهاي گروه آزمايشي اجرا شد. در اين پژوهش از سه ابزار: ١: آزمون پيشرفت تحصيلي رياضي براي سنجش پيشرفت تحصيلي رياضي، ٢: پرسش نامه تجديد نظر شده سنجش نگرش نسبت به مدرسه براي سنجش بازدههاي عاطفي و ٣: پرسش نامه دانش و راهبردهاي شناختي - فراشناختي براي سنجش ميزان تغيير در دانش و راهبردهاي فراشناختي ورودي استفاده شد. يافتههاي پژوهش نشان داد که آموزش به روش STAD در مقايسه با آموزش مرسوم تاثير بيشتري بر نمرات پيشرفت تحصيلي و بخشي از شاخصهاي عاطفة تحصيلي دانش آموزان دارد. اما اين تأثير در بازدههاي فراشناختي مشاهده نشد. با توجه به يافتههاي اين پژوهش و نيز مرور مباني نظري و تجربي حوزه يادگيري مشارکتي ميتوان نتيجه گرفت که کاربست اين شيوه ميتواند. بر رشد مهارتهاي شناختي، عاطفي تحصيلي و زباني کودکان نسبت به شيوههاي آموزش انفرادي تأثيرگذار باشد.
کليدواژه ها: آموزش مشارکتي - تقسيم بندي به گروههاي پيشرفت - پيشرفت تحصيلي - عاطفه تحصيلي – فراشناخت.
مقدمه
امروزه هدف آموزش رياضي به طور کلي تغيير کرده است و ديگر بر يادگيري صرف اعمال و محاسبات رياضي تأکيد نميشود. همچنين روشهاي معمول آموزش رياضي نيز که در آنها روي تمرين و تکرار، محاسبه و حفظ تأکيد ميشد تا حدود زيادي دستخوش تغيير شده است (برومز و همکاران، ترجمه کرامتي، ١٣٨٢). علاوه بر تغيير اهداف آموزشي دورههاي رياضي، از نيمة دوم قرن بيستم اين عقيده به طور روز افزوني در بين روان شناسان قوت گرفت که يادگيري انسانها امري ثابت نيست. قبلا تصور ميشد که عوامل غير قابل تغييري چون هوش و استعداد که ذاتي افراد هستند لازمه هر گونه يادگيري اند و ميزان يادگيري هر کس به ميزان هوش و استعدادهاي او است.
يافتههاي پژوهشي در زمينه يادگيري مشارکتي را ميتوان به صورت پيشرفت تحصيلي بيشتر، در مقايسه با ساير روشهاي آموزشي، روابط بين فردي بهتر بين اقليتهاي قومي، افزايش عزت نفس، بهبود روابط بين دانش آموزان قوي، ضعيف و متوسط خلاصه کرد (اسلاوين، ١٩٨٣؛ شارن، ١٩٨٠). همچنين در يک فراتحليل، جانسون، ماريما، جانسون، نلسون و سکون (١٩٨١) ١٢٢ پژوهش را در رابطه با يادگيري مشارکتي مرور کردند. تحليل آنها به ميزان زيادي از برتري روش مشارکتي در افزايش پيشرفت تحصيلي دانش آموزان حمايت کرد.
همچنين بر اساس پژوهشها ميتوان به اين نتيجه رسيد که روشهاي يادگيري مشارکتي بر پيشرفت تحصيلي در حوزة رياضي نيز اثر بخش است. براي نمونه اثرات يادگيري مشارکتي بر پيشرفت تحصيلي و حل مسئله رياضي توسط افندي (به نقل از افندي و زاناتون ، ٢٠٠٧) مورد بررسي قرار گرفت. در اين مطالعه به بررسي تفاوت گروههاي آزمايشي و کنترل از لحاظ پيشرفت تحصيلي و حل مسئله رياضي پرداخته شد. گروه آزمايشي با استفاده از شيوههاي آموزش مشارکتي موضوعات درسي را آموزش ديد و گروه کنترل به روش مرسوم اين کار را انجام داد. نتايج پژوهش نشان داد که گروه مشارکتي به طور معنا دار نسبت به گروه کنترل در آزمونهاي پيشرفت تحصيلي و حل مسئله بهتر عمل ميکند. همچنين پژوهش به اين نتيجه رسيد که دانش آموزان گروه مشارکتي در فرايند يادگيري مشارکتي به خوبي باهم کار ميکنند. لي کواک ام ( به نقل از افندي و زاناتون، ٢٠٠٧) نيز با استفاده از شيوههاي يادگيري مشارکتي به اين نتيجه رسيد که دانش آموزاني که با روش يادگيري مشارکتي آموزش ديده اند نسبت به دانش آموزاني که به روش فردي آموزش ديده اند، عملکردشان در حل مسائل رياضي بهتر است. در مطالعهاي ديگر به منظور بررسي اثرات يادگيري مشارکتي بر پيشرفت تحصيلي رياضي يک گروه از دانش آموزان کلاس هفتم، معلوم شد که دانش آموزاني که به يادگيري مشارکتي مشغول بودند به طور معناداري نسبت به گروه کنترل عملکرد بهتري داشتند ( رايد ، ١٩٩٢). همچنين اسلاوين (١٩٨٥) به بررسي اثرات يک شيوة يادگيري مشارکتي به نام «فردي کردن ارزيابي گروهي » (TAI) بر روي پيشرفت تحصيلي رياضيات دانش آموزان کلاس سوم تا ششم پرداخت. نتايج پژوهش او نشان داد که روش فوق به طور معناداري بر پيشرفت تحصيلي رياضيات اثر مثبت دارد. پلونز و رولتا (٢٠٠٧) نيز در پژوهشي به بررسي تأثير يادگيري مشارکتي مبتني بر کامپيوتر بر رياضيات پرداختند. اين پژوهش که به شيوة نيمه آزمايشي انجام شد نشان داد که اين شيوه ميتواند در تغيير ادراک رياضي گروه آزمايشي مؤثر باشد.
روش آزمودني ها
آزمودنيهاي اين پژوهش، دانش آموزان ١٠ کلاس پايه سوم راهنمائي تحصيلي بودند که به شيوه نمونه گيري تصادفي خوشهاي چندمرحلهاي از مدارس نواحي ٢ و ٤ آموزش و پرورش شهر تبريز انتخاب شدند. براي اين منظور از ناحيه ٢ آموزش و پرورش شهر تبريز چهار کلاس (دو کلاس آزمايش و دو کلاس کنترل ) و از بين مدارس راهنمايي ناحيه ٤ آموزش و پرورش شهر تبريز شش کلاس (سه کلاس آزمايش و سه کلاس کنترل ) انتخاب شدند. در مرحله دوم از کلاسها به عنوان خوشهها استفاده شد. سپس از داخل اين ليستها پنج کلاس آزمايشي انتخاب شد. پس از انتخاب کلاسهاي آزمايشي از همان مدرسه يک کلاس کنترل نيز به تصادف انتخاب شد. بنابراين در اين پژوهش دانش آموزان ده کلاس سوم راهنمايي (پنج کلاس آزمايشي و پنج کلاس کنترل ) مشارکت داشتند که تعداد کل آنها برابر با ٣١٣ نفر بود.
طرح پژوهش
در اين پژوهش از يک طرح نيمه آزمايشي درون - برون گروهي (طرح ترکيبي ) با پيش آزمون و پس آزمون و با گروه کنترل استفاده شد. طرحهاي نيمه آزمايشي در شرايطي به کار گرفته ميشوند که امکان استفاده از طرحهاي آزمايشي کامل وجود ندارد (دلاور، ١٣٧٤). اين طرح از اين جهت درون- برون گروهي است که در آن، جهت بررسي نتايج کاربندي آزمايشي، عملکرد آزمودنيهاي گروههاي آزمايشي و کنترل، هم با عملکرد قبلي خود (پيش از اجراي کاربندي که ناشي از شيوه تدريس مرسوم بوده است ) مقايسه شد و هم عملکرد اعضاي گروههاي آزمايشي با عملکرد گروههاي کنترل مورد مقايسه قرار گرفت.
روش اجرا
با توجه به اين که تلويحات کاربردي اين پژوهش داراي اهميت است، در اين بخش توضيحات مفصل شيوة اجرا بر اساس فرمهاي مربوطه که پيوست مقاله هستند ارائه ميشود.
روش تقسيم بندي به گروههاي پيشرفت در طول ٦ هفته در پنج کلاس آزمايشي در قالب مراحل پنج گانه زير اجرا شد: