بخشی از
متن اصلی :
مردم سالاری دینی، بدین معنی است که ارزشهای
دینی و مذهبی نقش اساسی در حوزه عمومی جامعهای که مملو از مردم مذهبی میباشند ایفا
می نماید. مردم سالاری دینی در چارچوب عقل گرایی قرار گرفته و دارای اجزاء مشخص میباشد.
با پذیرش این مفهوم بدین ترتیب مردم سالاری خود دارای نوعی چند گانگی (plurality) در جامعه بینالملل میگردد.
مردم سالاری وقتی با مفاهیم خاصی مقارن
گردد میتواند دینی و یا سکولار باشد. بنابر این آنچه رنگ و بوی مردم سالاری را تغییر
میدهد همان مشخصات و اجزای خاصه یک جامعه میباشد. مردم سالاری دینی نمونهای است
که نشان میدهد چگونه ارزشهای مردم سالارانه میتواند در پهنه فرهنگی متفاوتی از آنچه
تاکنون شناخته شده است وجود داشته باشداما در یک جامعه سکولار مشخصات و ارزشهای دیگری
مهم تلقی شده و بر آن تمرکز ایجاد شده و مبنای مردم سالاری قرار میگیرد.
باید توجه داشت لیبرالیسم نسبی گرا و مردم
سالاری یکسان نمیباشند چرا که مردم سالاری وقتی ایمان را در آغوش داشته باشد نقض نمیشود
بلکه هنگامی نقض میشود که عقیده خاصی تحمیل شده و یا بی ایمانی مجازات شود.
ما یک نوع مردم سالاری نداریم بلکه از دوران
یونان باستان تا کنون انواع مردم سالاریها وجود داشته اند و در جامعه بینالملل نیز
شاهد چند گانگی مردم سالاری هستیم. مردم سالاری در دورانهای مختلف تاریخ به اشکال
گوناگونی آشکار شده است.
آیا حکومت مبتنی بر اسلام و مردم سالار
متصور است؟
در جامعهای که اکثر مردم اسلام را به عنوان
سیستم اخلاقی برتر بپذیرند مردمسالاری اسلامی متصور است. مردمسالاری با سیستم اخلاقی
مورد قبول اکثریت جامعه رابطه مهمی دارد و لیبرالیسم که معمولاً جزء لاینفک مردمسالاری
شمرده شده تنها یکی از سیستمهای اخلاقی (ادیان الهی یا بشری) مطرح در جامعه است.
از طرف دیگر دو نظریه اصلی بر ضد امکان
وجود چنین حکومتی پیشنهاد شده:
از دیدگاه سکولاریسم مفاهیم جامعه مردم
سالار و جامعه سکولار یکسان میباشند. بنابر این بر جدایی کامل دین از سیاست پافشاری
شده و اعتقاد دارد بدون این جدایی هیچ گریزگاهی از استبداد وجود نخواهد داشت. در این
اندیشه حاکمیت مطلق مردم غالب است.
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با
فرمت word ( قابل ویرایش )
در اختیار شما قرار
میگیرد.
تعداد صفحات :5