تغيير شرايط سني و ورود به دوران ميانسالي در زنان ميتواند موجب ايجاد فشارهاي رواني (استرس) شود و از طرفي همين استرسها ميتوانند موجبات تغيير در سبكهاي دفاعي و شيوههاي مقابله با استرس در زنان را مهيا كنند. پژوهش فوق سعي دارد به بررسي متغير سن در سبكهاي دفاعي و مقابله با استرس بپردازد. اين پژوهش از طريق اجراي پرسشنامه مقابله با استرس و به شيوه همبستگي برای بررسی تاثیر متغیر سن در سه شاخص هیجان مداری، مسئله مداری و اجتناب مداری مورد بررسی و تحلیل آماری قرار گرفت. جامعه آماری از زنان شهر گرگان 60 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند که 30 نفر بین 30 تا 40 سال و 30 نفر بین 40 تا 50 سال میباشند. نوع این تحقیق علی مقایسهای میباشد. روش نمونه گیری به شکل نمونه گیری تصادفی ساده بوده است كه گزارشات به صورت کلی و دسته جمعی است. روش های آماری با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام شده است، آمار توصیفی با توجه به جداول و نمودار و میانگین انجام شد. همچنین در آمار استنباطی از آزمون های ناپارامتریک من ویتنی استفاده گردیده است. نتایج بدست آمده به شرح زیر است:
فصل اول: كليات 1
مقدمه 2
بيان مسئله 4
اهميت و ضرورت تحقيق 6
عوامل موثر عبارتند از 8
اهداف تحقيق 8
هدف كلي 8
هدف جزئي 8
فرضیه های پژوهش 8
متغيرها و تعاريف 8
فصل دوم: پيشينه تحقيق 10
مقدمه 11
روبه رو شدن با استرس 11
عامل استرس یا تنش زا چیست؟ 12
حل مشكل 13
ثبت كردن 13
نظارت بر پيشرفت كار 13
دلايل استرس و راه حل هاي ممكن 13
كنترل سبك زندگي 13
تغيير تفكر 14
روش های مقابله با استرس 14
شناخت استرس 15
رفع استرس 16
استرس در محیط كار 17
رفع استرس در محیط كار 18
استرس شغلی و سلامت روانی 18
استرس در کار 18
واکنش بدن 19
عدم وجود انرژی روانی 20
چه میتوان کرد؟ 20
آشنایی با انواع اختلالات اضطرابی 23
1ـ اختلال اضطراب فراگیر یا منتشر (Generalized Anxiety Disorder) 23
۲ ـ اختلال هراس (Panic Disorder) 23
۳ ـ ترس های اختصاصی یا ساده (Simple Phobia) 24
۴ ـ ترس از مکآنهای باز (Agorophobia) 24
۵ ـ ترس های اجتماعی (Social Phobia) 24
۶ ـ اختلال وسواس (Obsessive-compulsive Disorder) 24
۷ ـ اختلال استرس پس از سانحه (PTSD: Post Traumatic Stress Disorder) 25
پیشینه تحقیقات 25
پیشینه تحقیقات انجام شده در داخل 25
پیشینه تحقیقات انجام شده در خارج کشور 30
فصل سوم : روش تحقیق 34
مقدمه 35
روش پژوهش 35
جامعه آماری 35
حجم نمونه 35
روش نمونه گیری 35
ابزار پژوهش 35
روایی و پایایی پرسشنامه 36
نمره گذاری سیاهه مقابله با فشار روانی 36
شیوه اجراء 37
روش آمار 37
فصل چهارم : تجزیه وتحلیل آماری 38
مقدمه 39
آمار توصیفی 39
آمار استنباطی 43
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری 47
مقدمه 48
نتایج 48
نتیجه گیری 49
پیشنهادات 50
محدودیتها 50
منابع و ماخذ 51
پيوست 53
فهرست جداول
جدول 3-1: سوالات مربوط به سبک های مقابله با فشارهای روانی (پرسشنامه پیوست میباشد) 37
جدول 4-1: زيرپايي پرسشنامه آزمون آلفاع كرانباخ 39
جدول 4-2: توصیفی برحسب سن دو گروه مورد مقایسه 40
جدول 4-3: مقایسه توصیف آماری سبکهای مقابله با استرس در دو گروه زنان مورد مقایسه در تحقیق 41
جدول 4-4: مقابله با استرس 42
جدول 4-5: توصیفی و تحلیلی در میزان استرس در بین زنان سن 30 تا 40 و زنان 40 تا50 سال 43
جدول 4-6: بررسی نرمال بودن متغیرهای تحقیق با استفاده از آزمون کولموگرف اسمیرنوف 44
جدول 4-7: فرضيه اول 44
جدول 4-8: فرضيه دوم 45
فهرست نمودار
نمودار4-1: پراکندگی وزنی بین دو گروه زنان مورد مقایسه 40
نمودار4-2: نمودار مقایسه میانگین توصیفی سبکهای مقابله با استرس میباشد. 41
نمودار4-3: میانگین میزان مقابله با استرس برای زنان دو گروه نمونه انتخابی 43
مقدمه
هانس سليه (1352) استرس را پاسخ نامشخص بدن به هر گونه تقاضا ناميده است. گروهي ازصاحب نظران، استرس را بيماري شايع قرن نامگذاري كرده اند. استرس، مي تواند نيروها را تحليل ببرد و فعاليت ها و تلاش ها را تحت تاثير قرار دهد (نظامي 1386). وقتي كه عامل استرس زا، زندگي انسان را تحت تاثير قرار دهد، حالت هيجاني و تفكر فيزيولوژيكي ما از سطح بهنجار و متعادل خود خارج شده، فعاليت شناختي، آسيب پذير مي گردد و مشكلات رفتاري به صورت احساس اضطراب و افسردگي فرا خوانده ميشود. روان ﺷﻨﺎﺳﺎن، اﺳﺘﺮس را اﻧﺘﻈﺎر اﻧﻄﺒﺎق، ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ و ﺳﺎزﮔﺎري از ﺳﻮي ارﮔﺎﻧﻴﺴﻢ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﺮده اﻧﺪ. اﺳﺘﺮس ﺷﺪﻳﺪ و ﺑﻠﻨﺪ ﻣﺪت ﻧﻈﻴﺮ ﺗﻐﻴﻴﺮات زﻧﺪﮔﻲ مي ﺗﻮاﻧﺪ ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﺳﺎزﮔﺎري ﻓﺮد را ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻗﺮار دﻫﺪ، ﻣﻮﺟﺐ اﻓﺴﺮدﮔﻲ ﺷﻮد و ﺿﻤﻦ آﺳﻴﺐ ﺑﻪ ﺑﺪن، ﻟﺬت زﻧﺪﮔﻲ را از ﺑﻴﻦ ﺑﺒﺮد. استرس احساسی است که زمانی به شما دست میدهد، که فشار بیشتر از آنچه شما به آن عادت داشتهاید برشما وارد شود. زمانیکه شما دچار استرس میشوید، بدن شروع به ترشح هورمونهایی میکند که سرعت تپش قلب را بالا برده، تنفس شما را سریعتر کرده و میزان انرژی بیشتری به شما میدهد. بعضی از انواع استرس عادی و حتی مفید بوده و بدون آن شما انگیزهای برای فعالیت ندارید. بعضی ها معتقدند این نوع استرس به انسان کمک کرده و زندگی بدون آن بی معناست. اما اگر استرس بیشتر از توان جسمی و روحی ما باشد و زندگی مارا تحت تاثیر قراردهد، استرس بد یا کاهنده نامیده میشود.
اگر استرس زیاد برای شما اتفاق بیافتد یا مدت آن طولانی باشد، این نوع استرس میتواند از انواع استرس بد باشد. این نوع استرس میتواند با سردرد، ناراحتی معده و مشکل در خوابیدن، همراه باشد. همچنین این نوع استرس میتواند سیستم ایمنی بدن شما را ضعیف کرده و مبارزه با بیماریها را برای شما سخت نماید. بعلاوه اگر شما هم اکنون به بیماری و یا مشکلی مبتلا هستید ممکن است استرس آن را بدتر نماید. استرس میتواند شما را حساس، ناراحت و یا حتی افسرده کند. هر چيزي كه فرد را نگران، عصبي، مايوس و يا غمگين سازد مي تواند موجب استرس شود.استرس مي تواند در اثر عوامي چون: فكر به امتحان رانندگي، ملاقات با يكي از افراد پرتوقع فاميل، ترديد در انتخاب همسر، خانه، و... به وجود آيد.
بنا بر بررسي به عمل آمده، نيم ميليون بريتانيايي از بيماريهاي مربوط به استرس شغلي رنج مي برند كه اين آمار البته كمتر از ميزان واقعي است (بهداشت جهاني، 1390).
دست بردن در وظايف تلاش در متعال كردن خانواده و شغل، دليل رايج استرس در زندگي بسياري از افراد شاغل است.
در حقيقت كمي استرس براي ما مفيد است. اغلب زمانيكه با چالشي روبرو هستيم و يا مجبوريم شغلي را كه دوست نداريم بپذيريم پي مي بريم كه مي توان در اهداف خواسته شده موفق شد.پس احساس مي كنيم كه آن كار را خيلي بهتر انجام ميدهيم.روبه رو شدن با چالش ها وغلبه بر آنها ما را از خسته شدن باز مي دارد.
بسياري از مردم عمداً كمي استرس در زندگي خود ايجاد مي كنند تا بر كارهاي خسته كننده روزانه خود غلبه كنند. اما استرس زياد بر سلامت شخص تاثير مي گذراد و ممكن است سد راه كار و زندگي اجتماعي فرد شود. استرس هاي زياد و پي در پي تاثير منفي و مخربي خواهد داشت و مقابله با عوامل استرس زا را بسيار مشكل تر مي سازد.
چگونگي پاسخ فرد به اين فشارها بر اساس شخصيت فرد، ناتواني هاي جسماني و بيماري ها تعيين ميشود. موارد ياد شده نحوه ي مقابله فرد با مشكلاتي چون برخورد با اطرافيان (در خانه و در محيط كار) و همچين مشكلات ماليف كاري و مسكن را به ما نشان ميدهد.
با گسترش تكنولوژی و شرایط گذار از جامعه سنتی به جامعه صنعتی به حجم دشواری ها و رنج های انسآنها افزوده شده است و عوارضی چون اضطراب، افسردگی، خودكشی، اعتیاد، طلاق، فرار از تحصیل، احساس پوچی و... را بیشتر از گذشته شاهد هستیم. به موازات این دشواری ها روانشناسان و پژوهشگران راه های ارزشمندی را در پیش چشم انسآنهای خواستار سلامت گشوده اند كه تأمین كننده بهداشت روانی آنها باشد. از نظر جورج آلبی (1375) یكی از مؤلفه های اساسی بهداشت روانی مهارت های مقابله با استرس است، در این تحقيق تلاش شده است تاثيرات عامل افزايش سن در زنان جوان (كمتر از 30 سال) و ميانسال (بالاتر از 40 سال) به شيوه همبستگي مورد مطالعه قرار بگيرد.
بيان مسئله
بر اساس فرهنگ لغت آکسفورد، استرس، نیرو یا فشاری است که می تواند موجب اختلال و از هم گسیختگی موازنه و تعادل سیستم یا ارگانیسم گردد (رز، 1391). یافته های بالینی نشان می دهد فشار روانی ناشی از رویدادهای روزمره زندگی به تدریج فعالیت سیستم های مختلف بدن را تحت تأثیر قرار داده و عملکرد آنها را تضعیف و مختل می سازد و یا با تضعیف سیستم ایمنی، استعداد ابتلا به بیمار ی های روانی و جسمی را افزایش می دهد. از نشانه های شایع استرس، خستگی، سردرد، تنش ماهیچه، اختلالات گوارشی و سرگیجه میباشد. استرس، بالا قادر است موجب کاهش سطح سلامتی و رفاه افراد گردد (حميدي ،1382).
استرس هاي دراز مدت و يا زياد بر ابعاد مختلف زندگي ما اثر مي گذارند. 43 % آدم ها عوارض ناشي از استرس را تجربه ميكنند. 75 % از مراجعه هاي به پزشك به دليل عوارض ناشي از استرس است. استرس، فاجعه خطرناك محل كار ناميده شده است. استرس در محل كار باعث كاهش بازدهي و بهرهوري ميشود. زيان ناشي از استرس در محل كار در ايالات متحده آمريكا 300 بيليون دلار برآورد شده است. بر خلاف تصور عموم كه همواره فشار عصبي را با مفهوم منفي در نظر مي گرفتند فشار عصبي هميشه بد و مذموم نيست.البته يك شكل از فشار عصبي كه بار منفي دارد و "ديسترس" ناميده ميشود به هنگام ناراحتي مثلا" مرگ عزيزي يا گرفتن توبيخ رسمي از رئيس يا در جلسه امتحان درس مشكلي در ما ايجاد ميشود.اما فشار عصبي حالت مثبت و خوشايندي هم دارد كه به وسيله چيزهاي خوب ايجاد ميشود و "يوسترس" نام گرفته است. مثلاً زماني كه نام دانشجويي در ليست رئيس دانشگاه قرارمي گيرد يا به كارمندي شغل بالاتري در محل ديگري پيشنهاد ميشود به شخص فشار عصبي وارد ميشود كه به هيچ وجه منفي نيست (برومند، 1382).
استرس مثبت بر تازگي و ابتهاج زندگي ميافزايد. همه ما با تحمل ميزان معيني از استرس زندگي مي كنيم. سر رسيدن مهلت، رقابتها، برخوردها و حتي ناكاميها و نگراني ها به زندگي ها عمق و غنا ميبخشد. هدف ما حذف استرس نيست، بلكه فراگيري چگونگي استفاده از آن به منظور كمك به خود است. استرس كمتر از حد، عامل خمودگي است و در ما احساس خستگي و رخوت بر جاي مي گذارد. از سوي ديگر، استرس مفرط تنش ايجاد ميكند. آنچه ما بدان نيازمنديم، يافتن سطح بهينه و مطلوبي از استرس است كه ما را برميانگيزد، ولي ما را در خود غرق نمي كند. بخش بزرگي از آنچه كه ما امروز در باره فشار عصبي مي دانيم ،حاصل كار دكتر هانس سليه است.دكتر سليه نشانه ها (سندرم) سازگاري عمومي و نظريه فشار عصبي خوب و بد را مطرح ساخت. سندرم سازگاري عمومي: طبق اين نظريه هر يك از انسانها در سطحي معمولي در برابر حوادثي كه فشار عصبي همراه دارند از خود مقاومت نشان ميدهند. بعضي از اشخاص مي توانند تا حد زيادي در برابر فشار عصبي بردبار باشند.حال آنكه گروه ديگر فاقد اين تحمل و بردباري مي باشند. ولي در هر حال هر يك از افراد بشر داراي مرزي هستند كه از آن به بعد فشار عصبي، شروع به اثر گذاري بر آنها مي كند (الواني،معمارزاده،1383).
درباره انواع مقابله با استرس، طبقهبندیهای گوناگونی ارایه شده که یکی از معروفترین آنها، تقسیم انواع مقابله به دو دسته اصلی مقابله مساله مدار و مقابله هیجانمدار است. مقابلههای هیجان مدار، مقابلههایی هستند که هدف آنها آرام سازی خود و دست یافتن به آرامشی است که استرس آن را بر هم زده است. فرد به هنگام استرس هیجانهای منفی زیادی را تجربه میکند که مانع از تفکر و تصمیمگیری صحیح برای حل مساله و برطرف کردن آن میشود. بنابراین این نوع سبک مقابله از اهمیت ویژهای برخوردار است. آنچه تحت عنوان مهارت های مقابلهای مطرح می شود همان روش های برخورد با مسائل است كه از طرف فرد به طور آگاهانه طراحی و به اجرا درمی آید و نتیجه آن حل مسئله و یا افزایش ظرفیت روانشناختی فرد برای از سرگذراندن موفقیت آمیز شرایط بحرانی و دور ماندن از آسیب های ناشی از بحرآنهای روحی پیش آمده است. مقابله های ناكارآمد نیز تلاش هایی هستند كه گرچه برای مقابله با شرایط دشوار به كار گرفته می شوند ولی نوعاً به بدتر شدن اوضاع و پیچیده تر شدن وضعیت منجر می شوند، لذا نمی توان از این دسته مقابله ها به مهارت تعبیر كرد. مثلاً فردی كه برای كاستن از استرس به مواد مخدر روی می آورد، گرچه نوعی مقابله با استرس و هیجان منفی در كوتاه مدت به وقوع می پیوندد ولی باید هزینه این لذت های كوتاه مدت را به صورت تحمل اعتیاد و عوارض شوم آن بپردازد (سید محمدی ۱۳۷۶).
نمونههایی از این نوع مقابله عبارتاند از: آرامسازی خود، درد دل کردن با اطرافیان، ابراز محدود عواطف (مانند گریه کردن) و گفتگوی درونی مثبت.در مقابله مساله مدار، فرد سعی میکند برای برطرف کردن استرس یا به حداقل رساندن آن، کار یا فعالیتی انجام دهد و فعالیت وی معطوف به هدف است. نمونههایی از این نوع مقابله عبارتاند از: مهارتهای حل مساله، فکر کردن درباره استرس، برنامهریزی، کنار گذاشتن فعالیتهای غیرضروری و تمرکز بر استرس، راهنمایی و مشورت گرفتن از دیگران و جستجوی اطلاعات.
اهميت و ضرورت تحقيق
زنان به عنوان ركن اصلي توسعه اجتماعي و محوراساسي سلامت خانواده مطرح بوده و در خانواده و اجتماع داراي وظايف و نقش هاي مهمي هستند كه لازمه اجراي اين نقش ها و وظايف برخورداري از سلامت كامل جسمي و رواني است (شكروي، كاظم نژاد، 1387). از طرفي ميانسالي يكي از مهم ترين دوره هاي زندگي زنان است. گذر از دوره ميانسالي، در واقع گذر از جواني به سالمندي و مرحله رشدي است كه بزرگترين بخش از حيات بزرگسالي محسوب ميشود. سالهاي مياني زندگي، با حداكثر عملكرد رواني- اجتماعي و تغييرات كليدي نظير تغييرات بيولوژيكي، تغيير در وضعيت سلامتي، كاهش توان جسمي، تغيير در ظاهر، از دست دادن اعضاي خانواده يا دوستان، تغييرات شغلي، تغيير ديدگاه ها و همچنين دوره هاي انتقالي نظير يائسگي و ترك فرزندان همراه بوده و معمولاً تركيبي از احساسات پيچيده و الگوهاي مختلف پاسخ به تغييرات در اين سال ها مشاهده ميشود. زنان در ميانسالي معمولاً با مسايلي چون تغييرات جسمي و خلقي همراه با سالمندي نظير چروكيدگي صورت، ضعف جسماني، اضافه وزن، خلق منفي و. .. مواجهاند و در نتيجه در معرض كاهش اعتماد به نفس و احساس عدم كنترل بر زندگي، كاهش احساس خوب بودن و ارزشمندي، كيفيت زندگي پايين و افزايش ميزان افسردگي و مشكلات رواني قرار دارند. به همين جهت بيشتر شرايط بهداشتي كه به طور شايع در طول اين سال ها رخ ميدهند ممكن است پيش درآمد مشكلات زنان در آينده باشد كه با مرگ و مير و ابتلا زنان به بيماري هاي مزمن در سالمندي در ارتباط خواهد بود.
در زنان ميانسال هر يك از فاكتورهاي سبك زندگي به طور مستقل و به ميزان قابل ملاحظه اي پيشگويي كننده بيماري هاي مزمن متعدد و مرگ و مير هستند و در اين ميان استرس به عنوان مهم ترين فاكتور رواني-اجتماعي همراه با اين دوره از زندگي است كه پيشگويي كننده سلامتي و از عهده بر آيي محسوب ميشود. بنابراين با توجه به اين كه زنان با استرس هاي فيزيولوژيكي و رواني در ارتباط با وقايع رشدي نظير يائسگي و علايم و نشانه هاي خاص مراحل مختلف يائسگي مواجه بوده و شيوع بيماري هاي قابل پيشگيري در زنان امري بسيار استرس زا است، از اين رو در طول ميانسالي زنان عموماً در جستجوي توصيه هاي مراقبت بهداشتي براي سازگاري با تغييرات تجربه شده جسمي و هورموني و علايم مرتبط با آنها هستند و اغلب به سوي سيستم مراقبت بهداشتي روي مي آورند، آنها به اطلاعات بهداشتي دقيق و به موقع، دسترسي به منابع و حمايت پرسنل بهداشتي نيازمندند، آنها مي توانند اهميت سلامتي را در زندگي خود درك نموده و گامهاي مهمي در جهت زندگي سالم تر و طولاني تر بردارند. با توجه به اهميت اين برهه از زندگي زنان كه سبب ايجاد تغييراتي در كليه ابعاد جسمي، رواني، اجتماعي و خانوادگي ميشود، از يك سو و اهميت شناخت تغييرات و نيازهاي مربوط به دوره ميانسالي و پيشگيري اوليه و حتي ثانويه و چگونگي برخورد مناسب و كاربردي با اين دوره و پديده اجتناب ناپذير يائسگي، از سويي ديگر مي طلبد، زنان كه اطلاعات بسيار كمي درباره اين دوره دارند، قبل از ورود به اين مرحله با آن آشنا شده و بر لزوم به كارگيري استراتژي هاي مديريت استرس و نقش آنها در كنترل علايم و نشانه ها و عوارض اين دوران پي ببرند. نتايج مطالعات نشان ميدهد مديريت استرس و اضطراب به عنوان فاكتورهاي قابل تعديلي هستند كه سبب ارتقاي مهارت هاي سازگاري براي كمك به كنترل استرس شده و به تسكين علايم سندرم كليماكتريك در دوره ميانسالي كمك مي كنند، در هنگام استرس بدن، هورمون هايي ترشح مي كند كه مي توانند سبب پوكي استخوان شوند، از طرفي استرس منجر به تشديد و گرگرفتگي ميشود، بولد در مطالعه اي كه همكارش (1390) با هدف ارزشيابي ارتباطات مستقيم و غير مستقيم بين استرس، ديسترس رواني، فاكتورهاي رواني- اجتماعي نظير حمايت اجتماعي، سازگاري و هوش هيجاني شدت علايم يائسگي و سلامت جسمي در زنان ميانسال انجام دادند مشخص شد كه زناني كه انتظارشان از يائسگي به عنوان يك تجربه منفي يا پراسترس است و يا دچار ديسترس رواني هستند ممكن است احتمال تجربه منفي بيشتري از يائسگي را داشته باشند بنابراين لازم است در جهت پيشگيري اوليه و ثانويه اثرات سوء استرس اقدام گردد (الواني ،1383).
با توجه به آنچه ذكر شد برآن شديم تا به بررسي سبكهاي مقابله با استرس در بين زنان 40-30 و 50-40 در شهر گرگان بپردازيم.
عوامل موثر عبارتند از
- آيا بين زنان با سن 40-30 و 50-40 سال در مقياس مسئله مداري تفاوت معناداري وجود دارد ؟
- آيا بين زنان با سن 40-30 و 50-40 سال در مقياس هيجان مداري تفاوت معناداري وجود دارد ؟
- آيا بين زنان با سن 40-30 و 50-40 سال در مقياس اجتناب مداري تفاوت معناداري وجود دارد ؟
اهداف تحقيق
هدف كلي
هدف كلي تحقيق، بررسي سبكهاي مقابله با استرس در بين زنان 30-40 ساله با 40-50 ساله شهر گرگان است.
هدف جزئي
بررسي نقش سن در سبكهاي مقابله با استرس
فرضیه های پژوهش
- بين زنان 40-30 سال و 40-50 سال در مقياس مسئله مداري تفاوت معناداري وجود دارد.
- بين زنان 40-30 سال و 40-50 سال در مقياس هيجانمداري تفاوت معناداري وجود دارد.
- بين زنان 40-30 سال و 40-50 سال در مقياس اجتنابمداري تفاوت معناداري وجود دارد.
متغيرها و تعاريف
متغییر مستقل: زنان
زن به عنوان جنس مؤنث است.
(در این تحقیق زنان استان گلستان- شهر گرگان مورد نظر بودند).
متغیر وابسته: سبكهاي مقابله با استرس
سبک های مقابله با استرس عبارت است از: تلاش های فکری، هیجانی و رفتاری فرد که هنگام روبرو شدن با فشارهای روانی به منظور غلبه کردن، تحمل کردن و یا به حداقل رساندن عوارض استرس به کار گرفته میشوند (دافعی 1376).