این فایل در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و استفاده میباشد
تعليم و تربيت از ديگاه فارابي
حكيم نامدار جهان اسلام ابونصر فارابي (339- 259 هجري قمري)در كتاب "تحصيل السعاده" در باب تعليم و تربيت تعريفي بشرح زير دارد؛ مي نويسد:
" "تعليم" عبارتست از ايجاد فضائل نظري در امت ها و جوامع بشري و "تأديب" عبارتست از راهِ ايجاد فضائل اخلاقي و صناعت هاي علمي در ميان مردم. "تعليم" با گفتار صرف حاصل آيد. ولي "تأديب" با عادت دادن امت ها و افراد بشر به كارهائي كه بر اساس ملكه علمي تحقق مي يابند. بدين ترتيب كه اراده آنان به سوي انجام آن كارها حركت كند و ملكه هاي علمي و اعمال مترتب بر آنها بر نفوس مستولي گشته و مردم مانند عاشقان به امور مزبور مشتاق گردند." (1)
در مورد اين سخنان اولاً مي توان گفت كه منظور فارابي از "تأديب" همان چيزي است كه از آن گاه به عنوان "تربيت" و يا "پرورش" ياد مي شود و ما آنرا معمولاً همراه "تعليم" و يا "آموزش" بكار مي بريم. نكته دوم اينست كه اين فيلسوف اسلامي ميان اين دو امر تفاوتي را قائل شده كه به تفاوت ارتباط ايندو با ساحات وجود انسان مربوط مي شود چرا كه "تعليم" بيشتر با ساحت عقل سروكار دارد و "تأديب" و يا "تربيت" با ساحت اراده. بهر حال هر دوي اين امور بطريقي مكمل و متوازن همچون دو بال يك پرنده كه هماهنگ با يكديگر حركت مي كنند و پرنده را به سوي آسمان بالا مي برند، درهدايت كل وجود بشر به سوي كمال مطلق ايفاي نقش مي كنند بطوريكه ضعف و سستي در هر يك از اين امور موجب عدم حصول نتيجه مطلوب مي شود .
نظام تعليم و تربيت اسلامي تا قبل از ورود نظريه هاي تعليم و تربيت متجددانه به دنياي اسلام همواره به واسطة ارتباطش با عالم قدس و كمال مطلق، چنانكه در هر سنت ديني اي يافت مي شود به هر دو اين ساحت ها التفات داشته است و هدف از تعليم و تربيت تنها آموزش فكر و نظر نبوده و فرد در كل وجود خويش پرورش پيدا مي كرده است چنانكه معلم نيز فقط ناقل دانش و معرفت نبوده بلكه مربي جان و شخصيت انسانها شمرده مي شده است، لذا در نظام آموزش اسلام هرگز پرورش فكر و ذهن از تربيت جان در كل وجود فرد جدا نگرديده و بر انتقال يا اكتساب علم بدون كسب صفات اخلاقي و سجاياي معنوي صحه گذاشته نشده است.(2)
در اين نظام تربيتي تعاليم قرآن كريم و سيره پيامبر اسلام(ص) همواره سرمشق هاي علمي و عملي مسلمانان لااقل تا قبل از ورود مظاهرتجدًّد در جهان اسلام بوده است .از پيامبر اسلام منقول است كه فرمودند "ادُّبني ربي فَاَحسن تأديبي" ؛ ( پروردگارم مرا ادب آموخت و ادب آموختنم را نيكو گردانيد.) بنابراين همانگونه كه مودب ايشان خداوند بودند ايشان نيز مودب امت اسلامي هستند. در اين حديث صراحتاً امر "تأديب" به خداوند متعال نسبت داده شده است. در حديث معروف ديگري نيز از ايشان نقل شده "اني بعِثتُ لاُ تمم مكارم الاخلاق" (مبعوث شدم تا مكارم اخلاقي را كامل و تمام سازم.) اين حديث شريف نيز در مورد تعليم و تربيت، حداقل داراي دو مضمون اساسي است. اول اينكه از نظرگاه ديني هدف از ارسال پيامبران و انزال كتب آسماني تعليم و پرورش انسان است.(3) و اين امر به منظور نيل به غايت آفرينش كه همان شناخت پروردگار مي باشد، صورت مي گيرد. چراكه خدواند خود مي فرمايد: "و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون". (جن و انسان را خلق نكردم مگر اينكه مرا عبادت كنند. سوره الذاريات، آيه-56) و با توجه به تفسيري كه پيامبر اسلام(ص) از اين آيه داده اند و "ليعبدون" را به معناي "ليعرفون" دانسته اند موضوع روشن مي شود.دومين مضمون اين حديث اينست كه با بعثت پيامبر اسلام مكارم اخلاقي، به نقطة ختامي مي رسند كه بالاتر از آن متصور نيست. و از اين بابت امري باقي نمي ماند كه بعداً محتاج ترميم واصلاح باشد.(4)
مي دانيم كه هر نظريه اي در باب تعليم و تربيت مبتني بر نگرش خاصي نسبت به انسان است تا قبل از دوران جديد اين نگرش چنانكه در مورد اسلام نيز گفتيم بر اساس سنت هاي ديني بود. بشر سنتي حيات خود را موهبتي الهي ميداشت و صيانت و تعالي اين حيات را جز با پيروي از دستورات الهي امكان پذير نمي دانست و به همين جهت دين تنها سرچشمة تعاليم تربيتي و يگانه مرجع تعاليم اخلاقي محسوب مي شد. و لذا در مرتبة اول پيامبران الهي در مراتب بعدي اولياء و قديسين و حكماي الهي سرمشق هاي تربيتي به حساب مي آمدند.
پس از رنسانس وظهور علم جديد سعي شده تا نگرش هاي سنتي كنار گذاشته شده و نظرگاههاي علم جديد مبناي نظريات مربوط به امر تعليم و تربيت قرار گيرد. و در نتيجه مي بينيم كه در دنياي متجدد فيلسوفان تعليم و تربيت و روانشناسان و جامعه شناسان تربيتي به جاي پيامبران و اولياء و مربيان بزرگ نشسته اند و نظريه پردازيهاي هاي آنان كه صرفاً نظام هاي فكري برگرفته از تجارب عالم محسوس است و در مباني وجود شناسي خود از عالم جسماني و در مباني معرفت شناسي خود از احكام عقل جزوي فراتر نمي روند، به عنوان وحي منزل پذيرفته مي شود!