بخشی
از متن اصلی :
جان دیوئی یکی از معروفترین فیلسوفان امریکایی
قرن بیستم و از پیشتازان پراگماتیسم است که آرای انقلابیاش در باب سرشت فلسفه، آموزش
، جامعه و سیاست حرف و حدیثهای فراوانی را به وجود آورده اند. نگاه دیوئی به فلسفه
از تلقی متعارف فاصله داشت و به نظر وی فلسفه باید به عنوان روشی برای آموزش مردمسالاری
و مسائل زندگی قلمداد شود. در این مقاله این نگاه به فلسفه با تکیه بر زندگی فکری دیوئی
بسط مییابد. جان دیوئی، فیلسوف امریکایی را بیشتر با گرایشهای عمل گرایانه اش باید
به یاد آورد. او در زندگی آمیخته با کار و تلاشش، دنیای فلسفه را بی تاثیر از حضور
خود نساخت و در اذهان، آنچه که از او به یاد مانده است چیزی جز یک متفکر عالیقدر و
مفسر و فعال سیاسی نیست.
جان دیوئی در روز بیستم اکتبر سال 1859
میلادی در شهر برلینگتون امریکا به دنیا آمد. او پس طی مراحل تحصیلی مقدماتی وارد دانشگاه
جان هاپگینز شد و در کنار تحصیل در رشته فلسفه به شغل آموزگاری در مدرسه نیز مشغول
بود. دانشگاه جان هاپکینز تا زمان فارغ التحصیلی او تحت سرپرستی جرج اس موریس بود که
گرایشهای آرمانگرایی داشت و توانسته بود ذهن دئوی را با اندوخته های خود در این خصوص
پر کند. دئوی جان هاپکینز را به قصد تصاحب یک منصب پیشنهادی به سوی دانشگاه میشیگان
ترک گفت. اولین فعالیت جدی دیوئی در زمینه فلسفه را باید با تلاشی شناخت که او در خصوص
ترکیب شیوه در حال پیدایش روانشناسی تجربی با پایه های اصلی آرمانگرایی موریس صورت
داد. دیوئ طی دهه 1890 بویژه بعد از حضورش در دانشگاه تازه تاسیس شیکاگو در سال
1894، در آغار راهی قرار گرفت که شروعش منجر به فاصله گرفتن او از مابعدالطبیعه آرمانگرایی
شد؛ روندی که دوی آن را در زندگینامه خود با نام "استبدادگرایی تا تجربه گرایی،" به آن اشاره داشته است. دیوئی با تاثیر بسیار از "اصول روانشناسی"
ویلیام جمیز، به رد ادعای آرمانگرایان پرداخت که در آن با مطالعه پدیده های تجربی،
دنیا را ذهن انسان میدانستند. مشاجره با رئیس دانشگاه شیکاگو، دیوئی را در سال
1904مجبور به ترک این دانشگاه کرد و به تدریس در دانشگاه کلمبیا پرداخت و تا آخر زمان
بازنشستگی در این دانشگاه باقی ماند. کارها و نوشته های بسیار با ارزش دیوئ در طول یک زندگی پر کار و طولانی صورت گرفته است
که این کارها حوزه های بسیاری از فلسفه در کنار مسائل آموزشی، اجتماعی و سیاسی را در بر می گیرد. این نوشته ها و مقالات، با جهد
زیاد توسط جوان بویدستون و همکاران او در قالب 37 جلد کتاب برای انتشارات دانشگاه ایلینویز
جمع آوری شده است. در باطن و عمق تفکرات دیوئ که در مقاله " نیاز به بازیابی فلسفه " وی انعکاس پیدا کرده دغدغه ای وجود دارد
که در آن فلسفه از مسائل حاشیه ای در دانش و متافیزیک فاصله گرفته و به مشکلات انسانها
پرداخته است. این پیشنهادی بود که به جای دوری از فلسفه بتواند به ان زندگی دوباره
ببخشد. قصد او به عنوان یک فیلسوف در پیش گرفتن این مشکلات بوده است نه آنکه بخواهد
همانند یک معمار در ساختار آن اصلاحات بنیادی ایجاد کند. علاقمندی دیوی به تئوری آموزشی
و اصلاحات در آن، زمانی که در شیکاگو حضور داشت به اوج رسید و ثمره آین تلاش ها در
تاسیس یک مدرسه آزمایشگاهی و کتاب هایی چون "مدرسه و جامعه "، "کودک
و برنامه آموزشی " و "دمکراسی و آموزش " تجلی یافته است. این علاقه
دیوئ به بحث آموزش در مراحل بعدی در بعد گسترده تری به نام تغییرات تصاعدی اجتماعی
شکل گرفت. او حامی مسائل از قبیل حق رای زنان و حرکتی بود که دوست او جان ادام به آن
شکل داد. فعالیتهای پر تلاش او در حوزه های عمومی و سیاسی از ریاست اتحادیه معلمان،
سرپرستی ACLU ، حمایت از
حرکت "ممنوعیت جنگ" طی سال های جنگ، ریاست "گروه جلب آراء" و شرکت
در محاکمه لنون تروتسکی در مکزیک به سال 1938، بوده است.
این فایل به
همراه چکیده ، فهرست مطالب ،
متن
اصلی و منابع تحقیق با فرمتword در اختیار شما قرار میگیرد
تعداد صفحات : 22