بخشی
از متن اصلی :
عارف در حدود سال ۱۳۰۰ ه. ق در قزوین متولد
شد. پدرش "ملاهادی وکیل" بود. عارف صرف و نحو عربی و فارسی را در قزوین فرا
گرفت. خط شکسته و نستعلیق را بسیار خوب می نوشت. موسیقی را نزد حاج صادق خوارزمی فرا
گرفت. مدتی به اصرار پدر در پای منبر میرزا حسین واعظ، یکی از وعاظ قزوین، به نوحه
خوانی پرداخت و عمامه میبست ولی پس از مرگ پدر عمامه را برداشت و ترک روضه خوانی کرد.
عارف در ۱۷ سالگی به دختری عشق و علاقه
پیدا کرد و با او در پنهان ازدواج کرد. فشارهای خانواده دختر پس از اینکه مطلع گردیدند
زیاد شد و عارف به ناچار به رشت رفت و پس از بازگشت با وجود عشق بسیار آن دختر را طلاق
داد و تا آخر عمر ازدواج نکرد.
عارف در سال ۱۳۱۶ به تهران آمد و چون صدای
خوشی داشت با شاهزادگان قاجار آشنا شد و مظفرالدین شاه خواست او را در ردیف فراش خلوتها
درآورد اما عارف به به قزوین بازگشت.
در سال ۱۳۲۳ ه. ش در زمان آغاز 23 سالگی
عارف زمزمه مشروطیت بلند گشته بود، عارف نیز با غزلهای خود به موفقیت مشروطیت کمک کرد.
در سال ۱۳۳۵ یکی از دوستان عارف به نام
«عبدالرحیم خان» خودکشی کرد و عارف بر اثر این به جنون مبتلا شد و نظام السلطنه مافی
او را برای مداوا به بغداد برد. پس از چندی همراه نظام السلطنه به استانبول رفت.
او تا اواخر عمر تصنیفها و شعرهای ملی
سرود. تصنیفهای او از دوران مشروطیت و جنگجهانی اول تا امروز نیز برسرزبانها است.
در اواخر عمر به افسردگی دچار شد و در روز
۲ بهمن ۱۳۱۶ خورشیدی در همدان درگذشت.
این فایل به
همراه چکیده ، فهرست مطالب ،
متن
اصلی و منابع تحقیق با فرمتword در اختیار شما قرار میگیرد
تعداد صفحات : 23