بخشی
از متن اصلی :
طلب، عشق، معرفت، استغناء، توحيد، حيرت،
فنا
گفت ما را هفت وادي در ره است چون گذشتي هفت وادي، درگه است
وا نيامد در جهان زين راه كس نــيست از فـرسنگ آن آگـاه كـس
چون نيامد باز كس زين راه دور چـون دهندت آگـهي اي نـاصبور
چون شدند آنجايكه گم سر بسر كـي خبـر بـازت دهد از بيخبـر
هست وادي طلـب آغـاز كار وادي عشق است از آن پس،بيكنار
پس سيم واديست آن معرفت پـس چهـارم وادي استغني صفت
هست پنجم وادي توحيد پاك پس ششم وادي حيرت صعبناك
هفتمين، وادي فقرست و فنا بـعد از ايـن روي روش نبود ترا
در كشش افتي، روش گم گرددت گـر بـود يك قطره قلزم گرددت
«شيخ فريدالدين محمد عطار نيشابوري»
بيان وادي طلب
چون فرو آيي به وادي طلب پيشت آيد هر زماني صد تعب
صد بلا در هر نفس اينجا بود طوطي گردون، مگس اينجا بود
جد و جهد اينجات بايد سالها زانك اينجا قلب گردد كارها
ملك اينجا بايدت انداختن ملـك اينجا بايـدت در بـاختن
در ميان خونت بايد آمدن وز هـمه بـيرونت بـايـد آمـدن
چون نماند هيچ معلومت بـدست دل ببايد پاككرد از هرچ هست
چون دل تو پاك گردد از صفات تافتن گيرد ز حضرت نور ذات
چون شود آن نور بـر دل آشـكار در دل تـو يك طلب گردد هزار
گـر شود در راهي او آتش پـديد ور شود صد وادي ناخوش پـديد
خـويش را از شـوق او ديـوانهوار بـر ســر آتـش زنـد پـروانــهوار
سر طلب گردد ز مشتاقي خويش جرعهي ميخواهداز ساقيخويش
جرعهيزآن بادهچون نوشش شود هر دو عالم كل فرامـوشش شـود
غرقهي دريا بماند خشك لب سر جانان ميكند از جـان طلـب
ز آرزوي آن كه سر بشناسد او ز اژدهاي جـانستان نـهراسد او
كفر و لعنت گر بهم پيش آيدش در پـذيرد تـا دري بـگشايدش
چوندرشبگشاد، چهكفر و چهدين زانك نبود زانسويدر آن و اين
این فایل به
همراه چکیده ، فهرست مطالب ،
متن
اصلی و منابع تحقیق با فرمتword در اختیار شما قرار میگیرد
تعداد صفحات : 6