این فایل در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و استفاده میباشد
بخشی
از متن اصلی :
آدولف هيتلر نامي است كه كمابيش نامش را
شنيده ايم ودر مورد او حرف و حديثهاى بسيار زيادى زده شده و در آينده نيز زده خواهد
شد.
مختصرى از زندگى او:
صد و چهارده سال پيش، دريك غروب بهارى در منطقه سرسبز
باواريا ( مرز ميان آلمان و اتريش) ، آلويس و كلارا صاحب فرزندى شدند كه نامش را آدولف
گذاشتند.
آلويس هيتلر كارمند اداره گمرك بود و به
همين جهت دوست داشت كه پسرش نيز راه او را ادامه دهد وكارمند شود. از اين رو با آنكه
درآن زمان در وضعيت مالى بدى قرار داشت پسرش را براى تحصيل به مدرسه فرستاد اما آدولف
نمى خواست كارمند شود. او كارمند شدن را همتراز اسارت مى دانست و از اينكه بله قربان
گوى كس ديگرى باشد متنفر بود. به همين جهت با آنكه پدرش سخت مخالف بود به هنر نقاشى
روى آورد. ديرى نپاييد كه نخست پدر و سپس مادرش را از دست داد و او مجبور شد كه براى
ادامه زندگى به تنهايى به وين، پايتخت بزرگ و ثروتمند آن زمان اروپا ، گام بگذارد.
او در آنجا روزگار سختى را پشت سرگذاشت. در سال 1914 يعنى درست در سالى كه جنگ اول
جهانى رخ داد به آلمان هجرت كرد و چون تعصبات ملى قويى داشت به جبهه اعزام شد و آن
طور كه دوستانش مى گويند رشادتهاى زيادى از خود نشان داد تا آنجا كه به مدال صليب شجاعت
كه تا آخر عمر با افتخار به گردن مى آويخت نائل گشت.
به سبب جراحتهاى جنگ در بيمارستان بسترى
بود كه خبر شكست آلمان را به گوشش رساندند. اين تلخ ترين خبرى بود كه تا آن زمان شنيده
بود و او را منقلب نمود.او سياستمداران را مسببين اصلى اين شكست مى دانست و به همين جهت بود كه نسبت به
حكومتى كه آنان بنام جمهورى وايمار تشكيل دادند هيچگاه خوشبين نبود.
پس از جنگ او در قسمت تبليغات ارتش به كار
مشغول شد تا زمانيكه وارد حزب كارگران آلمان گشت. اين همان حزبى است كه بعدها بنام
حزب ناسيونال سوسياليسم آلمان بزرگترين حزب آلمان گرديد.
این فایل به
همراه چکیده ، فهرست مطالب ،
متن
اصلی و منابع تحقیق با فرمتword در اختیار شما قرار میگیرد
تعداد صفحات : 9